Document Type : Research/Original/Regular Article
Authors
1 PhD. in Economics, Assistant Professor, Department of Economics, Faculty of Humanities and Social Sciences, University of Kurdistan, Sanandaj, Iran.
2 PhD. Student of Economics, Department of Economics, Faculty of Economic and Social Sciences, Bu-Ali Sina University, Hamadan, Iran.
3 MA., Department of Economics, Faculty of Humanities and Social Sciences, University of Kurdistan, Sanandaj, Iran.
Abstract
Keywords
Main Subjects
مقدمه
کاکوویکز (2008) جهانیشدن را افزایش روابط اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ورای مرزهای ملی تعریف میکند. فارلکس (2009) معتقد است جهانیشدن موجب فرار مغزها از کشورهای در حال توسعه شده است. درواقع، فرصتهایی که درکشورهای پیشرفته وجود دارد، استعدادها را از کشورهای فقیر به سوی خود میکشاند. به طورکلی مخالفان معتقدند جهانیشدن در خدمت منافع کشورهای توسعهیافته و شرکتهای بزرگ و به ضرر کشورهای توسعهنیافته و شرکتهای کوچک است. ریچ (1992)، دسترسی بیشتر و آسانتر مردم جهان به کالاهای دیگر کشورها، ظهور بازارهای مالی و امکان بهرهگیری از منابع اعتباری خارجی، ایجاد بازار مشترک جهانی و امکان رقابت در بازار مشاغل جهانی را از پیامدهای مثبت جهانیشدن قلمداد کرده است.
به طور کلی با توجه به مطالعات تجربی و مبانی نظری اقتصادی موجود در زمینه جهانیشدن و رشد اقتصادی اثرات جهانیشدن بر رشد کشورها نامعلوم است و در برخی کشورها این اثر مثبت و در برخی دیگر منفی است. همچنین، ابعاد مختلف جهانیشدن نیز اثرات متفاوتی بر رشد اقتصادی کشورها دارند. این پژوهش درصدد است اثرات جهانیشدن سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را به تفکیک در کشورهای در حال توسعه با درآمد کم و زیاد در دوره (۲۰۱6-۱۹۷۰) بررسی کند. فرضیههای پژوهش شامل این موارد است: آیا جهانیشدن بر رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه با درآمد زیاد اثر مثبت و معنیداری دارد؟ آیا جهانیشدن بر رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه با درآمد کم، اثر مثبت و معنیداری دارد؟
از آنجا که ایران در گروه کشورهای در حال توسعه با درآمد بالاست، بررسی بحث جهانیشدن ضرورت پیدا میکند، چراکه برای اجرای مواردی چون جذب فناوری، سرمایه و منابع مالی، مبادله نیروی کار و دسترسی به بازارهای خارجی کالا و خدمات از طریق تعامل مؤثر و سازنده با کشورها، سازمانها و ترتیبات منطقهای و جهانی که از موارد سیاستهای کلی اشتغال است و نیز تعامل مؤثر و سازنده منطقهای و جهانی و همکاری و سرمایهگذاری مشترک در حوزههای دانش که در زمره سیاستهای کلی امنیت فضای تولید و تبادل اطلاعات و ارتباطات (افتا) قرار میگیرد از طریق جهانیشدن میتوان بستر لازم را فراهم کرد.
1- ادبیات موضوع
1-1-مروری بر پیشینه پژوهش
استیگلیتز (1999) رابطه جهانیشدن و رشد اقتصادی در اقتصادهای نوظهور را بررسی کرده است. یافتهها نشان داده است در صورت مدیریت نابهینه، جهانیشدن اثر منفی بر رشد اقتصادی در کشورهای رو به توسعه خواهد داشت. گمس نتو (2008) در پژوهشی اثر جهانیشدن مالی بر رشد اقتصادی را در 23 کشور در دوره (1983-2001) بر اساس روش دادههای ترکیبی بررسی کرده است.
نتایج پژوهش نشان میدهد جهانیشدن مالی اثر مثبت و معنیداری بر رشد اقتصادی در این کشورها دارد. رائو و ودلامناتی (2011) ارتباط بین رشد اقتصادی و جهانیشدن را برای 12 کشور آفریقایی کمدرآمد با استفاده از روش دادههای ترکیبی بررسی کردهاند. نتایج پژوهش نشان میدهد جهانیشدن اثر مثبت کوچکی بر رشد اقتصادی در بلندمدت دارد. رائو و ودلامناتی (2011) در پژوهشی اثر جهانیشدن سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را بر رشد اقتصادی بررسی کردهاند. روش استفادهشده دادههای ترکیبی، جامعه آماری 21 کشور کمدرآمد آفریقایی و دوره زمانی 2010-1992 است. نتایج نشان میدهد جهانیشدن اثر مثبت و معنیدار اما اندک بر رشد دارد.
چانگ، بردیو و لی (2013) اثر صادرات انرژی و جهانیشدن بر رشد اقتصادی را با استفاده از مدل حداقل مربعات متغیر ساختگی با استفاده از روش دادههای ترکیبی در دوره 2009-1990 برای پنج کشور قفقاز جنوبی بررسی کردهاند. نتایج بیانگر این است که صادرات و جهانیشدن اثر مثبت و معنیداری بر رشد اقتصادی در این منطقه دارند. گارگول و لاش (2014) نقش جنبههای مختلف از جهانیشدن را بر رشد اقتصادی در 10 اقتصاد CEE بررسی کردهاند. نتایج نشان میدهد توسعه اینترنت، تلویزیون و روزنامهها (ابعاد اجتماعی جهانیشدن) تأثیر مثبت بر توسعه اقتصادی در اقتصادهای CEE دارد که موجب افزایش تجارت بینالملل، رشد سرمایهگذاری خارجی، کاهش موانع واردات و توسعه سیاستهای مالیاتی (بُعد اقتصادی) شده است.
ناجی میدانی و دادگر (2004)، در مطالعهای آثار جهانیشدن اقتصاد را بر رشد، اشتغال و توزیع درآمد در ایران بررسی کردهاند. در این مطالعه با بهکارگیری شاخص نسبت تجارت به تولید ناخالص داخلی به عنوان شاخص جهانیشدن اقتصاد نشان میدهند این فرایند در ایران، سطح تولید سرانه و نرخ رشد اقتصادی را افزایش و نرخ بیکاری را به مقدار اندکی کاهش میدهد. رضوی و سلیمیفرد (2013)، اثرات جهانیشدن اقتصاد بر رشد اقتصادی را با استفاده از مدل خودتوضیح برداری به منظور تفکیک آثار کوتاهمدت و بلندمدت در دوره 1390-1357 در ایران بررسی کردهاند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد آزادسازی تجاری و مالی تأثیر مثبت و معناداری بر رشد اقتصادی دارد. فقه مجیدی و علیمرادی افشار (2012)، با استفاده از دادههای 2009-1970 و روش دادههای ترکیبی رابطه جهانیشدن اقتصاد و رشد اقتصادی را در 21 کشور منا بررسی کردهاند. نتایج تحقیق نشان میدهد در طول دوره بررسیشده، جهانیشدن اثر مثبت و معنیداری بر رشد اقتصادی در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا داشته است.
1-2-جهانیشدن
جهانیشدن از نظر صندوق بینالمللی پول عبارت است از افزایش رشد وابستگی متقابل اقتصادی کشورها در سراسر جهان از طریق افزایش حجم و تنوع مبادلات کالا و خدمات و جریان سرمایه در ماورای مرزها و نیز از طریق پخش گستردهتر و وسیعتر فناوری. با وجود مبانی نظری و بررسیهای تجربی فراوان، همچنان درباره چندوچون تأثیر جهانیشدن اقتصاد بر رشد اقتصادی اختلافنظر وجود دارد، با این حال اقتصاددانان بر تأثیر مثبت جهانیشدن بر رشد اقتصادی تأکید میکنند.
بُعدهای سیاسی و اجتماعی جهانیشدن موجب میشود افراد و گروهها قدرتمند شوند و بتوانند به عنوان گروههای ذینفوذ بر سیاستگذاری و برنامه آنها تأثیرگذار باشند. بُعد سیاسی جهانیشدن، کاهش نقش دولتملتها و افزایش نقش و اقتدار شرکتها و سازمانهای فراملی است. در سیاست جهانیشده، دولتهای ملّی بهتدریج کنترل، مدیریت و اختیارات خود را ازدستداده و نظارت آنها بر نیروهای داخلی کمرنگ میشود. عامل این تحقق جهانیشدن در عرصه سیاست، خود کشورها هستند که از طریق پیوستن به شبکهها و سازمانهای فراملی و بهویژه سازمان تجارت جهانی، مبادرت به تضعیف درونی خود میکنند و تسلط دولت مرکزی بر خود را کاهش میدهند. بُعد اجتماعی جهانیشدن شامل گسترش سریع مهاجرتها و صنعت توریسم، جهانیشدن الگوهای زندگی و مسائل مشترک جهانی، همگی از نمادهای جهانیشدن اجتماعی محسوب میشوند (افروغ، 2009).
1-3-شاخص جهانیشدن (KOF)
شاخص KOF را اولینبار در سال 2002 درهر معرفی کرد و توضیحات بیشتر، بهروزرسانی و ارائه جزئیات آن را درهر، گاستون و مارتنز (2008) انجام دادهاند. شاخص کل، سه بُعد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جهانیشدن را پوشش میدهد که در آن جهانیشدن به عنوان روندی که در آن مرزهای ملی کمرنگتر میشود، اقتصادها، فرهنگها و فناوریها یکپارچه میشود و روابط پیچیدهای از وابستگیهای متقابل ایجاد میشود، عنوان شده است. سهم KOF اقتصادی 36 درصد، اجتماعی 37 درصد و سیاسی 27 درصد است.KOF اقتصادی شامل 50 درصد جریان واقعی و 50 درصد محدودیت است که جریان واقعی شامل 22 درصد تجارت، 27 درصد سرمایهگذاری مستقیم خارجی، 24 درصد سرمایهگذاری پرتفولیو و 27 درصد درآمد پرداختی به اتباع خارجی است. محدودیت نیز شامل 23 درصد موانع پنهان واردات، 28 درصد متوسط نرخ تعرفه، 26 درصد مالیات بر تجارت بینالمللی، 23 درصد محدودیت حساب سرمایه است.
1-4- رشد اقتصادی
رشد اقتصادی بیانگر افزایش ارزش کالاها و خدمات تولیدشده در یک اقتصاد است که معمولاً به عنوان درصد افزایش در تولید ناخالص ملی یا درآمد ناخالص ملی اندازهگیری میشود (باسو، 1997). میتوان گفت مطالعات مربوط به رشد اقتصادی شامل سه جریان هستند که هرکدام از این جریانها از لحاظ تاریخی و روششناسی متفاوتاند. اولین جریان، جریان کلاسیک است که در قرن هجدهم با فعالیتهای هیوم و اسمیت شکل گرفت و در اواسط قرن نوزدهم با میل و مارکس پایان یافت (اسدی، اسماعیلی 2013). جریان دوم نئوکلاسیک است که در زمینه رشد با دادههای آماری جدید بعد از جنگ جهانی دوم به تحقیق پرداختند. آنان پیشرفت تکنولوژی را به عنوان عامل درونزای رشد تولید در نظر میگیرند. سومین و جدیدترین جریان، جریان درونزاست که فروض کلاسیک و نئوکلاسیک را در رابطه با بازارهای ایدئال و بازده نزولی عوامل، بهویژه سرمایه را رد میکند. رشد درونزا با تأکید بر این نکته است که رشد اقتصادی، پیامد سیستم اقتصادی و نه نتیجه نیروهای وارده از خارج است و در آن فعالیتهای مبتنی بر نوآوری به عنوان موتور اصلی پیشرفت تکنولوژی و رشد اقتصادی در نظر گرفته میشود (پژویان و فقیه نصیری، 2010).
1-5-کانالهای اثرگذاری جهانیشدن بر رشد اقتصادی
در رابطه با آثار بُعد اقتصادی جهانیشدن، میتوان به انتقال تکنولوژی اشاره کرد. به طورکلی جهانیشدن به انتقال تکنولوژی از دیگر کشورهای جهان میانجامد. سولو (1956) با استفاده از تابع تولید کاپ داگلاس، تغییر فناوری را مهمترین عامل تعیینکننده رشد اقتصادی میداند. ازجمله آثار مثبت جهانیشدن اقتصاد، افزایش رقابت بینالمللی است که به رقابت و کارایی اقتصادی در سطح داخلی و بینالمللی را افزایش میدهد. افزایش کارایی نیز به نوبه خود میتواند سبب افزایش رشد اقتصادی شود (فقه مجیدی، علی مرادی افشار، 2012).
از دیگر آثار جهانیشدن میتوان به آزادسازی مالی اشاره کرد. اقتصاددانانی نظیر بکائرت و همکاران (2005) و هنری (2000) معتقد هستند آزادسازی مالی باعث افزایش ورود سرمایه خارجی، رونق بازار سرمایه، افزایش سرمایهگذاری داخلی و بهتبع آن رشد اقتصادی میشود. مککینون (1994) بر محدودیتزدایی از بازار مالی تأکید داشتند و بیان میکنند آزادسازی مالی باعث افزایش کارایی سرمایهگذاری و افزایش رشد اقتصادی میشود و ایجاد رقابت در بازار مالی باعث افزایش نرخ بهره سپردهها و افزایش پسانداز و درنتیجه افزایش منابع برای سرمایهگذاری و به تبع آن افزایش رشد اقتصادی میشود. جهانیشدن از طریق افزایش تجارت میتواند بر رشد اقتصادی اثرگذار باشد (فرهادی، 2004).
همچنین جهانیشدن اقتصاد باعث میشود منابع استفادهنشده (بیکارماندن) نیروی کار و زمین استفاده شوند (رضوی و سلیمی، 2013) که این مورد در ایران با یکی از بندهای سیاست اشتغال مبنی بر جذب فناوری، سرمایه و منابع مالی، مبادله نیروی کار و دسترسی به بازارهای خارجی کالا و خدمات از طریق تعامل مؤثر و سازنده با کشورها، سازمانها و ترتیبات منطقهای و جهانی مطابقت میکند. جهانیشدن زمینه را برای توسعه صنعت توریسم فراهم میکند. صنعت گردشگری به صورت غیرمستقیم نیز بر رشد اقتصادی اثرگذار است؛ به صورتی که دیگر فعالیتهای اقتصادی که به صنعت گردشگری کالا یا خدمات ارائه میدهند و یا محصول آن را مصرف میکنند، همراه با رشد صنعت گردشگری رشد خواهند کرد (حقیقت، خرسندیان و عربی، 2013) که این تأثیر جهانیشدن در ایران با سیاستهای کلی آمایش سرزمین بخش سامانبخشی فضای مناسب مراکز زیست و فعالیت بهویژه در مناطق مرزی با تأکید بر مشارکت مؤثر مردم با توسعه هماهنگ مناطق مرزی در شرق و غرب کشور و با تقویت امور زیربنایی و بهرهگیری از مزیتهای نسبی برای توسعه ظرفیت ملی گردشگری، آموزشی، بازرگانی و تعامل فرامرزی امکانپذیر است.
از منظر سیاسی، جهانیشدن تأثیرات شگرفی بر فرهنگ و مناسبات سیاسی در سطح جهانی دارد که میتواند بر رشد اقتصادی یک جامعه اثرگذار باشد. ترویج اندیشه جهانوطنی در سطح روابط بینالملل و اقوام، ارتقای دموکراسی و رشد فرهنگ سیاسی در سطح جهان، تبدیل اقتدار سنتی جوامع به قدرت نظاممند و رقابتی، رشد و گسترش حقوق شهروندی، تقویت و رشد آگاهی در قالب جامعه مدنی، تحول در بینشهای سیاسی، تغییر شیوه نگرش به حیات سیاسی، تبادل اطلاعات، عقاید، افکار و ارزشهای سیاسی در سطح کلان و بینالمللی و آزادی انتخاب در قالب مدلهای توسعه سیاسی و جامعه مدنی، بخش درخور توجهی از تأثیرات جهانیشدن در عرصه سیاسی در سطح جهان است (یزدانپناه، 2012).
در رابطه با بُعد اجتماعی جهانیشدن میتوان گفت جنبشهای زیستمحیطی، جنبشهای صلح و غیره در بُعد جهانی همکاری میکنند، اما امکان برقراری این مبادلات و آگاهیها تا حد زیادی به گسترش ارتباط فراملی بستگی دارد، این امر باعث رسیدن خبرهای وقایع مختلف جهان به افراد و گروهها آگاهی آنان نسبت به مشکلات مکانهای دیگر و پیوند متقابل افراد در سراسر جهان میشود. نکته مهم دیگر اینکه مهاجرانی که به کشورهای صنعتی غرب مهاجرت میکنند، معمولاً ارتباط نزدیک خود را با دوستان و آشنایان حفظ میکنند که این امر میتواند عامل مهمی در مبارزات سیاسی، مذهبی و ملی در آن کشورها باشدکه بر رشد اقتصادی کشورها نیز اثرگذار است (نش، 2002).
به طور کلی جهانیشدن از بُعد سیاسی و اجتماعی باعث اثرگذاری گروههای ذینفع بر دولتها میشود، درنتیجه میزان تمرکز دولت بر فعالیتهای اقتصادی دولت کاهش مییابد و این امر بر رشد اقتصادی اثرگذار است. برای توضیح این مهم میتوان از منحنی آرمی که به شکل U معکوس است، استفاده کرد (تصویر شماره 1). این منحنی رابطهی معکوس بین دولت و رشد تولید ناخالص داخلی را نشان میدهد. دولت میتواند تا حد مشخصی اثر مثبت بر رشد اقتصادی داشته باشد و ورای آن، افزایش اندازه دولت زیانبار است. اگر دولت کوچک باشد مراحل اولیه رشد مخارج دولت، با افزایش سطوح درآمد و نرخهای مثبت رشد اقتصادی همراه است، اما با افزایش اندازه دولت، قانون بازدهی نزولی شروع و افزایش مالیاتها و تعرفهها برای تأمین مالی دولتها، آثار معکوس بر ساختار اقتصادی جوامع خواهد داشت. (صیادزاده، جعفری صمیمی و کریمی پتانلار، 2008).
در تقابل با دیدگاه مبتنی براثرگذاری مثبت جهانیشدن بر رشد اقتصادی، بعضی از اقتصاددانان معتقد هستند جهانیشدن اثر منفی بر رشد اقتصادی دارد. استرلی و همکارانش (1997) معتقد هستند جهانیشدن میتواند افزایش ریسک و به دنبال آن کاهش رشد اقتصادی را در پی داشته باشد. بدون درنظرگرفتن رژیم نرخ ارز، ورود شدید سرمایه و سپس خروج شدید آن باعث تحمیل هزینههای سنگین بر کشور میشود. درواقع بنگاهها در برابر تغییرات زیاد در قیمت نهادهها و ستاندهها پاداش ریسک را تقاضا میکنند که همین اثر منفی بر سرمایهگذاری و رشد دارد. استیگلیتز (1999) معتقد است سلب آزادی افراد، کاهش تسلط دولتهای ملی به دنبال کاهش اهمیت مرزهای سیاسی، جغرافیایی و فرهنگی و محدودترشدن حیطه اختیارات و قدرت دولتهای ملی، افزایش فقر و توزیع نابرابر درآمدها، پیدایش مشکلات جهانی از قبیل آلودگی محیط زیست، گرمشدن کره زمین، قاچاق بینالمللی و دیگر مشکلات از ابعاد منفی جهانیشدن هستند.
2- روششناسی پژوهش
یکی از مهمترین مشکلات بررسیهای تجربی در تورش ناشی از متغیرهای حذفشده یا تخمینزدهنشده در برآوردهاست. آزمون F لیمر برای انتخاب نوع الگو بین دادههای ترکیبی یا پولینگ استفاده میشود. رایجترین آزمون برای تعیین نوع مدل دادههای ترکیبی آزمون هاسمن است. آزمون هاسمن بر پایه وجود یا نبود ارتباط بین خطای رگرسیون تخمینزدهشده و متغیرهای مستقل مدل شکلگرفته است. اگر این ارتباط وجود داشته باشد، مدل اثر ثابت و اگر این ارتباط وجود نداشته باشد، مدل اثر تصادفی کاربرد خواهد داشت. فرضیه H0 نشاندهنده ارتباطنداشتن متغیرهای مستقل و خطای تخمین و فرضیه H1 نشاندهنده وجود ارتباط است. البته، اگر تعداد مقطعها از تعداد ضرایب مورد تخمین در مدل کمتر باشد. از مدل اثر تصادفی نمیتوان استفاده کرد (مادالا و وو، 1999).
با توجه به مطالعات قبلی و مبانی نظری مدل شماره 1 به عنوان مدل اصلی پژوهش در نظر گرفته میشود:
که در آن Y، تولید ناخالص داخلی (تولید داخلی ناخالص در قیمتهای ثابت 2010 در دلار آمریکا) است. در این پژوهش تولید ناخالص داخلی، ارزش بازاری همه کالاها و خدمات تولیدیِ نیروی کار و داراییهای عرضهشده ساکنان یک کشور است. FC شکلگیری سرمایه ثابت ناخالص (شکلگیری سرمایه ناخالص در قیمتهای ثابت 2010 در دلار آمریکا)، GC مصرف دولت (هزینه مصرف نهایی دولت به صورت درصدی از تولید ناخالص داخلی) INF، L، FDI، M و K به ترتیب تورم، نیروی کار کل، سرمایهگذاری مستقیم خارجی، رشد سالانه پول گسترده (پول در هر شکل ازجمله سپرده، سکه و غیره) و شاخص KOF هستند. لازم به ذکر است در این پژوهش از دادههای بانک جهانی استفاده شده است.
3- یافتههای پژوهش
برای تخمین مدل ابتدا کشورها به دو دسته با درآمد پایینتر از متوسط و بالاتر از متوسط تقسیمبندی شدهاند این مسئله به دلیل اثر متفاوت جهانیشدن و ابعاد آن در کشورهای با درآمدهای مختلف بوده است. سپس آزمون F لیمر برای کشورهای در حال توسعه با درآمد بالاتر و پایینتر از میانگین انجام شده است. در مدل اول شاخص اقتصادی جهانیشدن، مدل دوم جهانیشدن کلی، مدل سوم، شاخص سیاسی جهانیشدن و در مدل چهارم شاخص اجتماعی جهانیشدن در نظر گرفته شده است. شواهد نشان داد فرضیه صفر برای کشورهای در حال توسعه با درآمد بالاتر و پایینتر از میانگین در هر چهار مدل رد میشود. بنابراین برای تخمین مدل میتوان از روش دادههای ترکیبی استفاده کرد. نتایج آزمون F در جداول شماره 1 و 2 آورده شده است.
آزمون هاسمن بهمنظور تعیین روش اثرات ثابت یا تصادفی برای برآورد مدلها استفاده میشود. در صورتیکه فرضیه صفر رد و فرضیه مقابل پذیرفته شود، روش اثرات ثابت سازگار و روش اثرات تصادفی ناسازگار است و مدل باید به روش اثرات ثابت برآورد شود. با توجه به نتایج جداول شماره 3 و 4 رگرسیون با اثرات تصادفی برای چهار مدل کشورهای در حال توسعه با درآمد بالاتر از میانگین و برای مدل چهار مدل کشورهای در حال توسعه با درآمد پایینتر از میانگین مدل اثرات ثابت برآورد میشود.
نتایج تخمین رگرسیون در دوره 2016-1970 برای کشورهای در حال توسعه با درآمد بالاتر و درآمد پایینتر در جداول شماره 3 و 4 ارائه شده است. با توجه به نتایج بهدستآمده ضریب سرمایهگذاری مستقیم خارجی در کشورهای در حال توسعه با درآمد بالاتر از میانگین در مدل 3 مثبت است و نشان میدهد با فرض ثابتبودن سایر شرایط، رابطه بین رشد تولید ناخالص داخلی و سرمایهگذاری مستقیم خارجی، مستقیم است.
ضریب مخارج مصرفی دولت برای مدلهای 1 و 2 در کشورهای در حال توسعه با درآمد بالاتر از میانگین منفی است؛یعنی با فرض ثابتبودن دیگر شرایط رابطه معکوسی بین مخارج دولت و رشد تولید ناخالص داخلی وجود دارد. ضریب تورم برای کشورهای در حال توسعه با درآمد پایینتر از میانگین در هر دو گروه کشورهای در حال توسعه و هر چهار مدل منفی است؛ به این معنا که با فرض ثابتبودن دیگر شرایط بین تورم و رشد تولید ناخلص داخلی رابطه عکس برقرار است. ضریب رشد پول گسترده در مدل 1 و 2 در کشورهای در حال توسعه با درآمد بالاتر از میانگین و در هر چهار مدل کشورهای در حال توسعه با درآمد پایین، مثبت است؛ یعنی با فرض ثابتبودن دیگر شرایط، رابطه مستقیم بین متغیر مذکور و رشد تولید ناخالص داخلی وجود دارد. ضریب متغیر تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در کشورهای در حال توسعه با درآمد پایینتر از میانگین مثبت است و رابطه مستقیم بین دو متغیر وجود دارد. ضریب KOF اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و کلی در کشورهای در حال توسعه با درآمد پایینتر و بالاتر از میانگین مثبت است که نشان از این دارد که با فرض ثابتبودن دیگر شرایط رابطه مستقیمی بین متغیر مذکور و رشد تولید ناخالص داخلی وجود دارد.
4- بحث و نتیجهگیری
در این پژوهش اثر جهانیشدن بر رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه به تفکیک درآمد پایین و درآمد بالا در دوره 2016-1970 بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد سرمایهگذاری مستقیم خارجی رابطه مثبت و معنیدار و تورم رابطه منفی و معنیداری از لحاظ آماری با رشد اقتصادی در کشورهای با درآمد بالاتر از میانگین دارند و متغیرهای تشکیل سرمایه ثابت ناخالص از لحاظ آماری معنیدار نیستند. متغیر جهانیشدن که به صورت کلی و به تفکیک سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بررسی شده است در تمامی کشورها اثر مثبت و معنیداری بر رشد اقتصادی دارد. نتیجه پژوهشهای گارگول و لاش (2014) در خارج و پژوهشهای داخلیای نظیر پژوهشهای ناجی و دادگر (2004)، رضوی و سلیمیفرد (2013)، فقه مجیدی و علیمرادی افشار (2014) در زمینه رابطه جهانیشدن و رشد اقتصادی نیز تأییدکننده نتایج به دست آمده است. در این بین نتایج پژوهشهای ناجی متفاوت و بیانگر بیتأثیری جهانیشدن و رشد اقتصادی بوده است. استیلگیز (1999) نیز طی پژوهشی رابطه جهانیشدن و رشد اقتصادی را منفی اعلام کرده است. فهرست کشورها با درآمد بالاتر/پایینتر از میانگین در پیوست شماره 1 آمده است.
ملاحظات اخلاقی
حامی مالی
این پژوهش، حامی مالی نداشته است.
مشارکت نویسندگان
همه نویسندگان، در آمادهسازی مقاله شرکت کردهاند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، مقاله تعارض منافع ندارد.