پژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظامسیاستهای راهبردی و کلان2345-2544114120230321Designing a Model for Attracting and Employing Elites in the Iranian Administrative System to Implement the General Policiesطراحی مدل جذب و بهکارگیری نخبگان در نظام اداری ایران در راستای تحقق سیاستهای کلی نظام اداری23114748110.30507/jmsp.2022.320533.2351FAسکینه خیبریاندانشجوی دکتری، رشتۀ مدیریت دولتی، دانشکدۀ مدیریت و حسابداری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد قزوین، قزوین، ایران0000-0001-6994-346Xسیدمهدی الوانیاستاد، گروه مدیریت دولتی، دانشکدۀ مدیریت، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران0000-000-1885-4325عادل آذراستاد، گروه مدیریت صنعتی، دانشکدۀ مدیریت و اقتصاد، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران0000-0003-2123-7579میر علی سید نقویاستاد، گروه مدیریت دولتی، دانشکدۀ مدیریت، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران0000-0002-7805-7766Journal Article20220217One of the most important issues in organizations is attracting human resources. Not recruiting the elites results in their brain drain which is a human resource waste in developing countries such as Iran. As human resources such as elites are unique and competitive for organizations, this study aims to delve into the reasons why they are not recruited. This study tried to suggest a model for the prevention of brain drain so that they would be employed in the administrative system of the country. The research method is qualitative and the validity was confirmed through Fuzzy Delphi. The results indicated that the validity of 25 factors was confirmed, and the model for attracting elites in the administrative system of Iran, aiming productivity organizational and elite features, was constructed.یکی از مسائل حساس و مهم در سازمانها جذب و بهکارگیری نیروی انسانی است. عدم بهکارگیری نیروهای نخبه که خروج و بهتبع مهاجرت نخبگان علمی را در پی دارد، در کشورهای درحالتوسعه مانند ایران بهتعبیری هدررفت سرمایه بهشمار میآید. از آنجا که نیروهای انسانی، بهخصوص نیروهای نخبه، سرمایهای منحصربهفردند، قابل کپیبرداری نیستند و عاملی برای رقابتپذیری در سازمانها بهشمار میآیند، در این پژوهش به مسئلۀ عدم جذب و بهکارگیری نخبگان در کشور پرداخته شد. هدف از این پژوهش جلوگیری از خروج نخبگان با ارائۀ مدلی برای جذب و بهکارگیری این طبقه در نظام اداری ایران است. روش پژوهش کیفی است و اعتباریابی عوامل با استفاده از دلفی فازی انجام شده است. نتیجۀ پژوهش نشان داد با اعتباریابی 25 عامل تأییدشده، مدل جذب نخبگان در نظام اداری ایران با هدف کسب ترکیب بهینۀ دو دسته از عوامل ویژگیهای سازمان و ویژگیهای نخبگان طراحی شد. https://www.jmsp.ir/article_147481_f35fdd48c079901ded30b7d1fae8bde3.pdfپژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظامسیاستهای راهبردی و کلان2345-2544114120230321A Model of Evaluating Knowledge Worker Productivity in Iran’s Automotive Industry to Implement the Resistance Economy Policiesمدل ارزیابی بهرهوری منابع انسانی دانشگر در صنعت خودروسازی ایران در راستای تحقق سیاستهای اقتصاد مقاومتی325515185210.30507/jmsp.2022.336367.2404FAرضا زارعدانشجوی دکتری، رشتۀ مدیریت دولتی، دانشکدۀ اقتصاد و مدیریت، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران0000-0001-9807-3192کاوه تیمورنژاداستادیار، گروه مدیریت دولتی، دانشکدۀ مدیریت، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، تهران، ایران0000-0002-4692-5100مجتبی رجب بیگیدانشیار، گروه منابع انسانی، پژوهشکدۀ مطالعات راهبردی، مؤسسۀ مطالعات بینالمللی انرژی، تهران، ایران0000-0001-5049-4449Journal Article20220407This study aims to design a productivity model of knowledge worker human resources in the automotive industry in Iran. The research method was qualitative-quantitative, through exploratory content-analysis. The interview was done with 16 experts through snowball sampling. The coding was done through Maxqda software which resulted in 258 concepts, 27 peripherals, and 7 main themes. In the quantitative phase, the conceptual model was conducted through field research and questionnaire which was filled by 221 persons in the automotive industry. Then, by administering confirmatory analysis, the reliability and validity was done by SWARA method. In the organizational aspect, some elements were extracted such as environmental, strategic, technological, organizational structure, knowledge management, and organizational structure. In terms of resources, some other elements such as human resources planning, employment, selection, and recruitment were identified. From the perspective of developmental process, talent management, performance management, and teaching were found. In maintenance, the elements were psychological health, hygiene, security and physical health, occupational factors, welfare, treatment, insurance, retirement, and income. Finally, in terms of practical processes, effective leadership, work conditions, working relations, and communications were some other factors to be considered.هدف از این پژوهش طراحی مدل ارزیابی بهرهوری منابع انسانی دانشگر در صنعت خودروسازی ایران است. تحقیق حاضر با روش ترکیبی (کیفی ـ کمّی)، رویکرد اکتشافی و با روش تحلیل مضمون انجام شد. مصاحبه با شانزده نفر از خبرگان بهروش گلولهبرفی انجام شد. با کدگذاری متن مصاحبهها در نرمافزار مکسکیودا (Maxqda)، 258 مفهوم، 27 مضمون فرعی و 7 مضمون اصلی حاصل شد و مدل مفهومی طراحی گردید. در بخش کمّی، مدل مفهومی بهروش میدانی و پرسشنامه (محققساخته) توسط 221 نفر از کارشناسان صنعت خودرو تکمیل شد. سپس بهروش تحلیل عاملی تأییدی، اعتباریابی و بهروش سوارا (SWARA) توسط خبرگان وزندهی شد. در بُعد عوامل سازمانی، مؤلفههای محیط کار، استراتژی، تکنولوژی، ساختار سازمانی، مدیریت دانش و فرهنگ سازمانی؛ در بُعد فرایند تأمین، مؤلفههای برنامهریزی منابع انسانی، کارمندیابی، گزینش و بهکارگماری؛ در بُعد فرایند توسعه، مؤلفههای مدیریت استعداد، مدیریت عملکرد و آموزش و توانمندسازی؛ در بُعد فرایند نگهداری، مؤلفههای سلامت روانی، بهداشت، ایمنی و سلامت جسمی، عوامل شغلی، امکانات رفاهی، درمان، بیمه و بازنشستگی و حقوق و دستمزد؛ در بُعد فرایند کاربرد، مؤلفههای رهبری اثربخش، شرایط و ابزار کار، روابط کار و ارتباطات در مدل آورده شد.https://www.jmsp.ir/article_151852_505e3e92c2f69504b93e033f03a5e4d3.pdfپژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظامسیاستهای راهبردی و کلان2345-2544114120230321Factors Affecting the Knowledge-Based Administrative System to Implement the Administrative General Policiesعوامل مؤثر در نظام اداری دانشبنیان جهت تحقق سیاستهای کلی نظام اداری568515185510.30507/jmsp.2022.333242.2393FAفاطمه فتحعلی زاده کاوراندانشجوی دکتری، رشتۀ مدیریت دولتی، دانشکدۀ علوم تربیتی، مدیریت و حسابداری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن، تهران، ایران0000-0002-6241-6664اسماعیل اسدیاستادیار، گروه مدیریت دولتی، دانشکدۀ مدیریت، دانشگاه هوایی شهید ستاری، تهران، ایران0000-0002-3405-1055سحر درنیانیاستادیار، گروه آمار ریاضی، دانشکدۀ فنی و مهندسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن، تهران، ایران0000-0002-6935-833XJournal Article20220409This study aims to identify the effective factors of knowledge-based administrative system to implement the administrative general policies. The study is practical and descriptive-survey. The data is mixed, qualitative and quantitative. The sampling in the qualitative phase is purposeful and snow ball. In the quantitative phase, the sampling was random grouped sampling. The population in the qualitative phase was 20 experts and in the quantitative phase was 1472 staff of the central bank of Tehran, out of which 305 individuals were selected. The content analysis in the qualitative phase employed Kendal index, and in the quantitative phase, the confirmatory factor analysis and AHP were used. The results in the qualitative phase confirmed the theoretical model in 7 aspects, 28 elements, and 91 indexes. The data was collected through researcher-made questionnaire, and analyzed by SPSS, Liserl, and Expert choice. The findings showed that the most important aspects were knowledge management, information coherence, government-related factors, environmental aspects, organizational aspects, infrastructural and Islamic variables, respectively. The path index and t-test showed that the seven factors had a direct and significant relationship with the knowledge-based administrative system elements.هدف از پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر در نظام اداری دانشبنیان جهت تحقق سیاستهای کلی نظام اداری است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی، از نظر روش، توصیفی ـ یمایشی و از لحاظ نوع دادهها آمیخته (کیفی و کمّی) است. روش نمونهگیری در بخش کیفی هدفمند و گلولهبرفی و در بخش کمّی خوشهای و تصادفی طبقهای است. جامعۀ آماری در بخش کیفی بیست نفر از خبرگان و متخصصان و در بخش کمّی 1472 نفر از کارکنان بانک ملی شهر تهران هستند که با استفاده از روش کوکران، 305 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند. برای تحلیل دادهها در بخش کیفی از ضریب توافق کندال و در بخش کمّی از تحلیل عاملی تأییدی و تحلیل سلسلهمراتبی (AHP) استفاده شد. نتایج تحلیل بخش کیفی به تأیید نظری مدل، به 7 بُعد، 28 مؤلفه و 91 شاخص منجر شد. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از پرسشنامۀ محققساخته جمعآوری و با نرمافزارهای اسپیاساس (SPSS)، لیزرل (Liserl) و اکسپورت چویس (Expert choice) تحلیل شد. یافتههای پژوهش نشان داد مهمترین ابعاد بهترتیب اهمیت عامل مدیریت دانش، یکپارچهسازی اطلاعات، عوامل مرتبط با دولت، عامل محیطی، عامل سازمانی، عامل زیرساختها و عامل ارزشهای اسلامی است که با توجه به تأیید شدن ضریب مسیر و آمارۀ t، هفت عامل شناساییشده تأثیر مستقیم و معناداری در مؤلفههای نظام اداری دانشبنیان دارند.https://www.jmsp.ir/article_151855_c8b07b3f11c80c43e4039e1f1cdf68e4.pdfپژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظامسیاستهای راهبردی و کلان2345-2544114120230321A Public Policy Review in the Field of Employment of the Disabled in the Islamic Republic of Iranسیاستگذاری عمومی در حوزۀ اشتغال معلولان در جمهوری اسلامی ایران8611015268810.30507/jmsp.2022.335681.2399FAروح اله اسلامیاستادیار، گروه علوم سیاسی، دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران0000-0001-7429-6105محدثه محمدیدانشجوی کارشناسیارشد، رشتۀ مدیریت دولتی، دانشکدۀ علوم اداری و اقتصادی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران0000000269833129Journal Article20220401Employment is an effective factor in each person’s life. In particular, the employment of the disabled should be specifically attended by the authorities considering their equal chance of opportunity in society, access to job, and preventing discrimination. The aim of current research is to analyze the public policy making in the field of disabled employment in Iran. The study uses descriptive-analytic approach through systemic analysis. The research tried to employ CIPP method and theory of justice as fairness, to support the possibilities of disabled employment. Also, the design, execution, and the results of the policies in the same subject are investigated. The findings indicated that there is weakness in the area of execution, and as the situation of the disabled is improving, so more supervision should be done.اشتغال مسئلهای اثرگذار در زندگی هر فرد است. بهطور خاص اشتغال افراد معلول، بهعلت لزوم دسترسی آنها به فرصتهای برابر در جامعه، دستیابی به پیامدهای مثبت ناشی از اشتغال و تبعیض قائل نشدن درخصوص این قشر، همواره باید مورد توجه مسئولان قرار گیرد. هدف از تحقیق حاضر بررسی سیاستگذاری عمومی در حوزه اشتغال معلولان در ایران است. این مقاله از نظر روش، توصیفی و تحلیلی، و رویکرد آن نیز تحلیل سیستمی است. در این پژوهش، تلاش شده با استفاده از روش سیپ (CIPP) و مبتنی بر نظریۀ عدالت بهمثابۀ انصاف، سازِکارهای حمایتی ایران در بحث اشتغال معلولان مورد بحث و ارزیابی قرار گیرد؛ همچنین ورودیها، طراحیها، اجراییات و نتایج سیاستگذاری در زمینۀ اشتغال معلولان بررسی شود. نتایج تحقیق بیانگر این است که در بحث اجرا، ضعف وجود دارد و بهسبب بهبود وضعیت معلولان در کشور، باید سازِکار نظارتی دقیق و عنایت ویژه به بحث اجراییات وجود داشته باشد.https://www.jmsp.ir/article_152688_3a35bf433370aebe4cc6ea4b573ab340.pdfپژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظامسیاستهای راهبردی و کلان2345-2544114120230321The Possibilities of Cooperation between Islamic Republic of Iran and Iraq in Combating Terrorism in Line with the General Policies of the Systemزمینههای همکاری جمهوری اسلامی ایران و عراق در مبارزه با تروریسم در راستای سیاستهای کلی نظام11213815269010.30507/jmsp.2022.340034.2415FAصفرعلی رضاییدانشجوی دکتری، رشتۀ علوم سیاسی، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرضا، شهرضا، ایران0000-0002-6073-4044بشیر اسماعیلی گنهرانیاستادیار، گروه علوم سیاسی، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرضا، شهرضا، ایران0000-0002-1926-9427اسماعیل شفیعی سروستانیاستادیار، گروه علوم سیاسی، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرضا، شهرضا، ایران0000-0002-4455-1985Journal Article20220430Security, fighting insecurity and development are three important factors in every country, so thinkers have tried to find a relationship between them. Developing this relationship in developing countries such as Iran and Iraq considering the security approach is deeply difficult. On the other hand, middle east is a geo-political area which has common positive and negative aspects of the countries, which can on its own account, result in opportunities and threats. The internal challenges and the external threats has made middle east a fragile area. However, one can identify internal strengths and external opportunities which can bring along coherence, development, and security among the countries. Iran and Iraq have cooperation on the one hand, and opportunities and challenges on the other, some of which are related to the internal environment and some others to their regional and international spheres. To be coherent, they need a model based on the internal and external elements that can soothe the challenges at the expense of the opportunities. That being said, the chances for the security cooperation between Iran and Iraq has been stated in line with the general policies of the system. This study focuses on the following question: what impact does the security cooperation in national and international level have on the counter-terrorism plans (regional and international) of Iran and Iraq? To answer this, it is hypothesized that the counter-terrorism plans can bring the two countries closer from the political and security aspects to be more in line in combating against terrorism. To test out this hypothesis, after some theoretical and historical studies, a descriptive-analytical method was used to convergence theory between the two countries from the perspective of counter-terrorism and convergence. Then, the security and counter-terrorism plans were content-analyzed. Afterwards, it was attempted to investigate the geo-political realities of the region so that a convergence model for the region could be designed.امنیت، مبارزه با ناامنی و توسعه در جهان کنونی سه مقولۀ بسیار مهم و حیاتی برای دولتهاست و به همین دلیل اندیشمندان بهلحاظ نظری کوشیدهاند نسبت بین آنها را تبیین کنند. برقراری این نسبت در کشورهای درحالتوسعه مانند ایران و عراق نیز با توجه به غلبۀ رویکردهای امنیتی و اولویت آن در توسعه، با دشواریهای بیشتری همراه بوده است. از طرفی خاورمیانه منطقهای ژئوپلیتیکی است که میتوان وجوه اشتراک مثبت و منفی بسیاری در بین کشورهای آن وجود دارد که موجب ایجاد فرصتها و تهدیدهایی در این منطقه شده است. چالشهای داخلی منطقه و تهدیدهای بیرونی سبب شده منطقۀ خاورمیانه در وضعیتی شکننده قرار بگیرد. اما قوّتهای داخلی و فرصتهای بیرونی نیز وجود دارد که زمینههای همگرایی این کشورها و توسعه و امنیت در منطقه را فراهم آورده است. کشورهای ایران و عراق در خاورمیانه در مسیر همگرایی و روابط متقابل، ظرفیتها و چالشهایی دارند که برخی از آنها در محیط داخلی و روابط بین این کشورها و بعضی نیز در محیط بیرونی منطقه و جهان ریشه دارد. برای رسیدن به همگرایی باید الگویی براساس این عوامل داخلی و خارجی طراحی کرد که ضمن کاهش چالشها به توسعۀ ظرفیتها بپردازد. با توجه به اهمیت موضوع در این پژوهش، زمینههای همکاری امنیتی جمهوری اسلامی ایران و عراق در راستای سیاستهای کلی نظام بررسی شده است. پرسش پژوهش عبارت است از: زمینههای همکاری امنیتی در سطوح ملی و بینالمللی چه تأثیری در برنامههای مبارزه با تروریسم (منطقهای و بینالمللی) در جمهوری اسلامی ایران و عراق داشته است؟ در پاسخ به این پرسش بر این فرضیه تأکید میشود که اشتراکات مبارزه با تروریسم، از نظر سیاسی و امنیتی ایران و عراق باعث نزدیک شدن دیدگاههای سران دو کشور در جهت تدوام همگرایی آنها در حوزههای مختلف ازجمله مبارزه با تروریسم شده است. برای آزمون این فرضیه پس از مطالعات تاریخی و نظری لازم ابتدا با بهرهگیری از روش توصیفی ـ تحلیلی، ضمن تبیین «نظریۀ همگرایی»، همکاری دولتهای ایران و عراق درخصوص مبارزه با تروریسم و همگرایی آنها بررسی شده است؛ سپس با تحلیل محتوای برنامههای امنیتی و مبارزه با تروریسم و در نظر گرفتن عملکرد آنها، تلاش شده با واکاوی واقعیتهای ژئوپولیتیکی منطقه، الگوی همگرایی منطقهای طراحی شود.https://www.jmsp.ir/article_152690_3a7b8d5078c003fcc9582930fb58c420.pdfپژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظامسیاستهای راهبردی و کلان2345-2544114120230321Factors Affecting Job Opportunities with an Emphasis on Skilled and Efficient Workforceعوامل مؤثر بر فرصتهای شغلی با تأکید بر نیروی کار متخصص و کارآمد14016315274310.30507/jmsp.2022.337024.2407FAمنیره مهدی زادهدانشجوی کارشناسیارشد، رشتۀ علوم اجتماعی، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد، مشهد، ایران0000-0002-1586-7745فاطمه صدرنبویاستادیار، گروه علوم اجتماعی، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد، مشهد، ایران0000-0002-1692-6196Journal Article20220411The current paper focuses on the status of women’s employment in the constitution, 20-year perspective, legal position of women in law, their responsibilities, and the general policies for women’s employment in Islamic republic of Iran. The purpose of the study is to investigate the effective factors of job opportunities for educated women, focusing expert workforce and their efficiency among female students in higher education of Mashhad Islamic Azad University. The paradigm was confirmatory and comparative. The research method was survey, and to collect the data, a questionnaire was employed. This study selected grouped sampling from 313 female students in the master program. The findings indicated that as gender stereotypes and gender inequality increases in a society, the job opportunity of female students in higher education decreases. Also, the analysis of contextual variables showed that the major and the marital status had a significant positive relationship with job opportunities. Moreover, age and income was not effective very much. پژوهش حاضر با توجه به اهمیت جایگاه اشتغال زنان در قانون اساسی کشور، سند چشمانداز بیستساله، جایگاه زنان در منشور حقوق و مسئولیتهای آنان و همچنین سیاستهای اشتغال زنان در جمهوری اسلامی ایران انجام شده است. هدف از این پژوهش بررسی عوامل اثرگذار در فرصتهای شغلی زنان تحصیلکرده، با تأکید بر نیروی کار متخصص و کارآمد در بین دانشجویان زن تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد مشهد بوده است. پارادایم پژوهش از نوع اثباتگرا و با رویکرد قیاسی است. روش تحقیق پیمایشی است و برای گردآوری دادههای تحقیق از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. این تحقیق در میان 313 دانشجوی زن در مقطع کارشناسیارشد بهروش نمونهگیری «طبقهای متناسب با حجم» اجرا شده است. یافتههای پژوهش نشان داد هرچه کلیشههای جنسیتی و نابرابری جنسیتی در جامعه بیشتر باشد، فرصتهای شغلی در میان دانشجویان زن تحصیلات تکمیلی کمتر است و هرچه حمایتهای خانواده، جامعه، دوستان و همکاران بیشتر باشد، فرصتهای شغلی در میان دانشجویان زن تحصیلات تکمیلی بیشتر خواهد بود. همچنین براساس بررسی متغیرهای زمینهای، رشتۀ تحصیلی و وضعیت تأهل بر فرصتهای شغلی گروه مورد نظر تأثیر مثبت و معنادار دارد و متغیرهای سن و سطح درآمد سرپرست خانوار در گروه هدف بیاثر بوده است.https://www.jmsp.ir/article_152743_4f72dcc9d1019f39488c93dae37610a5.pdfپژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظامسیاستهای راهبردی و کلان2345-2544114120230321A Model for Factors Affecting Social Identity Using Interpretive Structural Modeling Approachمدل عوامل مؤثر بر هویت اجتماعی با استفاده از رویکرد مدلسازی ساختاری تفسیری16418615322510.30507/jmsp.2022.343444.2428FAمحسن نیازیاستاد، گروه علوم اجتماعی، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه کاشان، کاشان، ایران0000-0001-8672-9051عطیه رضاییدانشجوی دکتری، رشتۀ جامعهشناسی، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه کاشان، کاشان، ایران0000-0003-4297-0083زهرا صادقی آرانیاستادیار، گروه مدیریت و کارآفرینی، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه کاشان، کاشان، ایران0000- 0002-6750-9800Journal Article20220521The aim of current study is to identify the effective factors on the social identity of women in Iran and present a structural and interpretive model for the same case. The study is practical. Firstly, previous studies in terms of women’s social identity and the related effective factors were investigated. Then, through purposeful sampling from female elites, and administering questionnaire, a self-interactive matrix was extracted through interpretive structural modelling. By analyzing the factors affecting the women’s social identity, a prioritization was constructed. Finally, employing Mic Mac analysis, the type of variable considering their significance and dependency were sorted. Based on the findings, some of the key independent variables of women’s social identity were: interactional web, socio-economic status, novel IT technology, social capital, and cultural capital. The dependent variables were: body management, traditional roles, athletic contribution, modern roles (independent and updated woman), religious beliefs, reason, globalization, social security, the link between different identities and spare time. Life satisfaction is a dependent variable which is highly related to other variables in the social identity of Iranian womenهدف از پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر در هویت اجتماعی زنان در ایران و ارائۀ مدل ساختاری و تفسیری برای بهمنظور نگاهی جامع و الویتمند به مسئله است. پژوهش از نوع کاربردی است. در ابتدا با مرور نظاممند پژوهشهای انجامشده در زمینۀ هویت اجتماعی زنان، عوامل مؤثر در هویت اجتماعی این قشر شناسایی شد. سپس با نمونهگیری هدفمند از نخبگان زن و استفاده از پرسشنامه، ماتریس خودتعاملی با روش مدلسازی ساختاری تفسیری بهدست آمد. در ادامه با بررسی روابط عوامل مؤثر در هویت اجتماعی زنان، سطحبندی عوامل صورت گرفت. در مرحلۀ نهایی، با استفاده از تحلیل میکمک (MICMAC) نوع متغیرها براساس قدرت نفوذ و میزان وابستگی تعیین گردید. براساس یافتههای این پژوهش، گسترۀ شبکۀ ارتباطی، پایگاه اقتصادی ـ اجتماعی، استفاده از فناوریهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی، سرمایۀ اجتماعی و سرمایۀ فرهنگی از متغیرهای مستقل کلیدی در هویت اجتماعی زنان است و مدیریت بدن، گرایش به نقشهای سنتی (زن سنتی)، مشارکت ورزشی، گرایش به نقشهای مدرن (زن مستقل و امروزی)، دینداری زنان، میزان عقلانیت، جهانی شدن، امنیت اجتماعی، ایجاد پیوند میان هویتهای مختلف و اوقات فراغت نیز از متغیرهای پیوندی بهشمار میآید. متغیر رضایت از زندگی متغیر وابسته است که بهشدت تحت تأثیر تغییرات سایر متغیرها، در هویت اجتماعی زنان ایرانی تأثیر میگذارد.https://www.jmsp.ir/article_153225_33fa065b7d4756c89d319997dae7b995.pdfپژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظامسیاستهای راهبردی و کلان2345-2544114120230321The Effect of Labor’s Tax as a Part of the General Policies According to General Policies of Iran on the Wealthy and Poor Households’ Welfareتأثیر مالیات نیروی کار در رفاه خانوارهای فقیر و ثروتمند در راستای اجرای سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی ایران18820615348510.30507/jmsp.2022.338118.2409FAحمیدرضا ایزدیاستادیار، گروه اقتصاد، دانشکدۀ مدیریت و علوم انسانی، دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار، چابهار، ایران0000-0003-2297-6429مجتبی عباسیاناستادیار، گروه اقتصاد، دانشکدۀ مدیریت و علوم انسانی، دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار، چابهار، ایران0000-0001-9710-9536Journal Article20220418The aim of this study is to analyze the impact of labor’s tax policy on the situation of poor and wealthy families in efficient financial policy model within the DSGE framework from 1998 to 2020. The tax change of the labor force and the role of poor and wealthy family can change the results of the efficient policies in economy, and implement new policies. The results indicated that in such models, the role of labor’s tax plays a significant role in policy making, and the policy of tax change on labor force makes a difference on the welfare of the poor and wealthy families. Therefore, improving the monetary and financial policies of government should consider the welfare of the poor and rich families. The analysis of tax reforms by government through Ramzi problem in poor and wealthy families showed that the execution of increasing tax on labor force by the government can lead to welfare reduction in the short term and its increase in the long term.هدف از این مقاله بررسی و مقایسۀ اثر سیاست تغییر مالیات نیروی کار بر مطلوبیت خانوار فقیر و ثروتمند در مدل سیاست مالی بهینه، در چارچوب مدل تعادل عمومی تصادفی پویا (DSGE) با استفاده از دادههای سال 1377 تا 1399 است. تغییر مالیات نیروی کار با وجود و نقش خانوار فقیر و ثروتمند جامعه میتواند نتایج سیاستهای بهینه را در اقتصاد تغییر و سیاستهای جدیدی به سیاستگذاران پیشنهاد دهد. نتایج پژوهش نشان داد در اینگونه مدلها، نقش مالیات نیروی کار موجود در سیستم سیاستگذاری بسیار اهمیت دارد و سیاست تغییر مالیات بر نیروی کار به تغییر متفاوت در مطلوبیت خانوار فقیر و ثروتمند منجر میشود و بهدنبال آن، رفاه این دو گروه خانوار تغییرات متفاوتی خواهد داشت؛ بنابراین باید بهینهسازی سیاست پولی و مالی دولت با نگاه به سهم خانوار فقیر و ثروتمند در جامعه صورت گیرد. بررسی اثر اصلاحات مالیاتی از سوی دولت با حضور مسئلۀ رمزی در جامعهای با ترکیب خانوار ثروتمند و فقیر نشان میدهد اجرای سیاست افزایش در مالیات بر نیروی کار از سوی دولت ابتدا منجر به کاهش رفاه در کوتامدت و سپس افزایش آن در بلندمدت میشود.https://www.jmsp.ir/article_153485_7708eb3b96465cc9fa3eca9a6f2bbdaa.pdf