پژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظامسیاستهای راهبردی و کلان2345-2544103920220923Analyzing Iran's Innovation Status in Comparison with Some Selected Countries in 2025 Vision Documentبررسی وضعیت نوآوری ایران در مقایسه با کشورهای منتخب سند چشمانداز 140444447414526410.30507/jmsp.2022.321308.2353FAسعیده علویدانشجوی دکتری، رشتۀ جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشکدۀ علوم اجتماعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران0000-0001-8015-9641حسین نظم فراستاد، گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشکدۀ علوم اجتماعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران0000-0002-5958-5256محمد حسن زادهدانشیار، گروه مدیریت و اقتصاد، دانشکدۀ علوم اجتماعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران0000-0002-7768-2471Journal Article20211225Innovation is a key element in national and international development of the countries. Accordingly, this study aims to investigate the innovation status of Iran in comparison with some selected countries mentioned in the 2025 vision document. The research method is descriptive-analytical. The sample include Emirate, Iran, Turkey, Saudi Arabia, Qatar, and Egypt from 2011 to 2018, all of which were analyzed through Promethee model. The data are extracted from the reports in the global innovation index. The findings showed that Emirate and Turkey have the highest level of innovation, Saudi Arabia and Qatar have the middle, and Egypt and Iran have the lowest level. Also, countries such as Emirate and Turkey can be considered as the main regional competitors of Iran with regards to the innovation indexes. Although Iran has had a rise in innovation during this period, it failed to achieve the promised level indicated in the vision document.نوآوری عاملی کلیدی در رشد و توسعۀ کشورها و پیشرفت آنها در عرصههای داخلی و بینالمللی است. با توجه به اهمیت موضوع، هدف این پژوهش بررسی وضعیت نوآوری ایران در مقایسه با کشورهای منتخب سند چشمانداز 1404 است. روش پژوهش توصیفی ـ تحلیلی است. جامعۀ آماری پژوهش بهلحاظ مکانی کشورهای امارات، ایران، ترکیه، عربستان، قطر و مصر، و بهلحاظ زمانی سالهای 2011 تا 2018 م است که با استفاده از مدل پرومته تحلیل شده است. اساس دادههای بهکاررفته گزارش شاخص نوآوری جهانی است. نتایج تحلیل دادههای نوآوری نشان داد کشورهای امارات و ترکیه در سطح بالا، عربستان سعودی و قطر در سطح میانی و مصر و ایران در سطح پایین توسعۀ شاخصهای نوآوری قرار دارد؛ همچنین کشورهای امارات و ترکیه اصلیترین رقیبان منطقهای ایران در زمینۀ بهرهمندی از شاخصهای نوآوری است. هرچند کشور ایران در این بازۀ زمانی روند صعودی داشته است، نتوانسته به جایگاه اول منطقه که در سند چشمانداز ترسیم شده، برسد.https://www.jmsp.ir/article_145264_37c350b0570ad2a053ab539a7e62a8bb.pdfپژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظامسیاستهای راهبردی و کلان2345-2544103920220923A Review of the Sixth Development Plan based on the Economic Discourse of the Islamic Revolution on Rural Development: Suggestions for Drafting the Seventh Development Planبررسی برنامۀ ششم توسعه برمبنای گفتمان اقتصادی انقلاب اسلامی پیرامون پیشرفت روستایی؛ پیشنها دهایی برای تدوین سند برنامۀ هفتم توسعه47650714526310.30507/jmsp.2022.309157.2320FAمحمدجواد رضائیاستادیار، گروه اقتصاد، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه شاهد، تهران، ایران0000-0002-4931-5199محمد یاراحمدیدانشجوی دکتری، رشتۀ اقتصاد نفت و گاز، دانشکدۀ اقتصاد، دانشگاه امام صادق(ع)، تهران، ایران0000-0002-0686-5078امیرحسین صالحیدانشجوی دکتری، رشتۀ اقتصاد نفت و گاز، دانشکدۀ اقتصاد، دانشگاه امام صادق(ع)، تهران، ایران0000-0002-9132-2181Journal Article20211204Considering the impact of development plans on the policy makers and executives, the achievement of the Islamic revolution's aims depends largely on the compatibility of these plans with the economic discourse of the Islamic revolution and their implementation. Accordingly, this study focused on "identifying the rural progress elements within Islamic revolution discourse", "analyzing the sixth development plan's compatibility with these elements", and "suggesting some ideas for the seventh development plan draft". The method employed was content analysis applied to Imam Khomeini's and the supreme leader's speeches, as well as the constitution. After identifying the elements of Islamic revolution's discourse with regards to the rural progress, the sixth development plan was investigated. Also, using the official data and the economic indexes, the compatibility of this document with the economic discourse of the revolution was studied. It was found that the compatibility of the indexes is not much promising, considering the revolution's discourse in the sixth economic, socio-cultural development plan. Therefore, it was suggested that the seventh development plan should modify some of these pitfalls.با توجه به تأثیر برنامههای توسعه بر روند قانونگذاری و تصمیمات مجریان، بررسی میزان انطباق این برنامهها با گفتمان اقتصادی انقلاب اسلامی و پایش موفقیت آن برنامهها در اجرا، یکی از ضروریات تداوم آرمانهای انقلاب اسلامی است. ازاینرو «استخراج مؤلفههای پیشرفت روستایی در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی»، «بررسی عملکرد برنامۀ ششم توسعه از منظر سازگاری با مؤلفههای پیشگفته» و «ارائۀ پیشنهاد برای تدوین سند برنامۀ هفتم توسعه در راستای انطباق با آن مؤلفهها» سه مسئلۀ مورد توجه در این مقاله است. پژوهش حاضر در گام نخست در پی استخراج گفتمان اقتصادی انقلاب اسلامی ایران در حوزۀ پیشرفت روستایی از مجرای روش تحلیل مضمون است و در این راستا به بررسی بیانات امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری و همچنین سند قانون اساسی پرداخته است. پس از کشف مؤلفههای محوری گفتمان انقلاب اسلامی در حوزۀ پیشرفت روستایی، سند ششم توسعه براساس مفاهیم و مضامین استخراجشده مورد بررسی و قضاوت قرار گرفته است. همچنین با استفاده از دادههای رسمی و شاخصهای اقتصادی مربوطه، میزان موفقیت این سند در تحقق گفتمان اقتصادی انقلاب اسلامی در عرصۀ اجرا بررسی شده است. با وجود توجه به بسیاری از مؤلفههای گفتمان انقلاب اسلامی در متن قانون برنامۀ پنجسالۀ ششم توسعۀ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران ناظر به عرصۀ پیشرفت روستایی، روند موجود در برخی شاخصها مطلوب نیست؛ بنابراین پیشنهاد میشود در متن سند برنامۀ هفتم توسعه، ضمن توجه به جامعیت، برای رفع برخی نواقص عملکردی و پدیدههای موجود همت گماشته شود.https://www.jmsp.ir/article_145263_61cf33bfa762f75fde25639d8c3afcf8.pdfپژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظامسیاستهای راهبردی و کلان2345-2544103920220923A Model for the Professional Growth of Employees in the Iranian Government: Organizations in Line with the General Policies of the Administrative Systemارائۀ الگوی رشد حرفهای کارکنان در سازمانهای دولتی ایران در راستای سیاستهای کلی نظام اداری50853514822410.30507/jmsp.2022.329842.2378FAحمید معتصمیدانشجوی دکتری، رشتۀ مدیریت دولتی، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج، سنندج، ایران0000-0003-4874-8993کیومرث احمدیاستادیار، گروه مدیریت، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج، سنندج، ایران0000-0003-4874-8993عادل صلواتیاستادیار، گروه مدیریت، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج، سنندج. ایران0000-0002-4500-8730حجت طاهری گودرزیاستادیار، گروه مدیریت، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد بروجرد، بروجرد، ایران0000-0002-7184-8856Journal Article20220220In the modern era when human resources are the key elements to achieve the goals of an organization, it is imperative to provide opportunities for the growth of the employees. This study suggested a model for the growth of the employees at the governmental organizations. The aim was practical-developmental, and the method was survey-cross sectional. The data used were mixed (quantitative-qualitative). The population included professors of human resources management and experienced managers of the ministry, all in all 18 individuals. Purposeful sampling was employed at this qualitative level. At the quantitative level, the population included the employees at the ministry, 296 individuals, selected based on Morgan's table and random sampling. The instrument used were semi-structured interview and likert questionnaire. The reliability of the questionnaire was confirmed using Cronbach's alpha. The validity was confirmed through homogeneous and heterogeneous reliability. The data analysis of the qualitative data was done through grounded theory, and the validity of the model was confirmed through partial least squares regression method. Based on the paradigmatic method of the study, the employees' growth at the governmental organization concerned: causal conditions (the need for constant learning, contact management with the beneficiaries, environmental changes, occupational development planning, and working conditions and requirements), contextual conditions (personal characteristics of the employees, IT infrastructure, general strategies of the organization, organizational culture, organizational structurer, and trust environment), interventional conditions (responsibility, organizational support, talent management, organizational rewarding system), mental (cognitive development, emotional development, behavioral development, and skill development), strategies (skill-based strategies, motivation-based strategies, and opportunity-based strategies), and consequences (performance improvement, strategic and future visions, organizational goal achievement, and sustainability of the human resources).ایجاد فرصتهایی برای رشد حرفهای کارکنان ابزاری راهبردی برای موفقیت در عصری است که سرمایۀ انسانی عامل اصلی دستیابی به اهداف متعالی سازمانها محسوب میشود. در این پژوهش، الگوی رشد حرفهای کارکنان در سازمانهای دولتی کشور ارائه شده است. مطالعۀ حاضر از نظر هدف، کاربردی ـ توسعهای، از منظر روش و بازۀ زمانی گردآوری دادهها، پیمایشی ـ مقطعی و از نظر شیوۀ گردآوری دادهها نیز، آمیخته (کیفی ـ کمّی) است. جامعۀ آماری پژوهش در بخش کیفی شامل استادان مدیریت منابع انسانی و مدیران باتجربۀ وزارت کشور به تعداد 18 نفر است. نمونهگیری بخش کیفی با روش هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. جامعۀ آماری در بخش کمّی نیز شامل کارکنان وزارت کشور بود که تعداد 296 نفر براساس جدول مورگان و در راستای انتخاب نمونه با روش نمونهگیری تصادفی تعیین گردید. برای گردآوری دادهها از مصاحبۀ نیمهساختاریافته و پرسشنامه با مقیاس طیف لیکرت استفاده شد. پایایی پرسشنامه مبتنی بر دو روش آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بررسی و تأیید شد. همچنین برای اعتبارسنجی پرسشنامه از روایی همگرا و واگرا بهره گرفته شد. جهت تحلیل دادهها در بخش کیفی، از روش نظریۀ دادهبنیاد و برای اعتبارسنجی و ارائۀ الگوی نهایی از روش حداقل مربعات جزئی استفاده شد. براساس الگوی پارادایمی پژوهش، ابعاد اصلی رشد حرفهای کارکنان در سازمانهای دولتی کشور عبارت است از: شرایط علّی (نیاز به آموزش و یادگیری مداوم، مدیریت ارتباط با ذینفعان سازمانی، تغییر و تحولات محیطی، برنامهریزی مسیر پیشرفت شغلی، شرایط و الزامات محیط کار)، شرایط زمینهای (ویژگیهای شخصی کارکنان، زیرساخت فناوری اطلاعات، راهبردهای کلی سازمانی، فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، جوّ اعتماد)، شرایط مداخلهگر (وظیفهشناسی یا وجدان کاری، حمایت درکشدۀ سازمانی، مدیریت استعدادها، سیستم پاداشهای سازمانی)، پدیدهمحوری (رشد حرفهای شناختی، رشد حرفهای عاطفی، رشد حرفهای رفتاری، رشد حرفهای مهارتی)، راهبردها (راهبردهای مهارتمحور، راهبردهای انگیزهمحور، راهبردهای فرصتمحور) و پیامدها (بهبود عملکرد، دیدگاه راهبردی و آیندهنگرانه، تحقق اهداف سازمانی، ماندگاری منابع انسانی).https://www.jmsp.ir/article_148224_78dd461b7134caf367be14c7352ab84e.pdfپژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظامسیاستهای راهبردی و کلان2345-2544103920220923Explaining the Model of Technology and New Innovation Acceptance in the Field of Renewable Energy Used by Urban and Rural Consumers through the Approach of General Policies of Improving the Consumption Patternتبیین مدل پذیرش تکنولوژی و نوآوریهای جدید در حوزۀ انرژیهای تجدیدپذیر توسط مصرفکنندگان شهری و روستایی با رویکرد سیاستهای کلی اصلاح الگوی مصرف53656214526510.30507/jmsp.2022.318445.2347FAفاطمه شوقی آغجه مشهددانشجوی دکتری، رشتۀ مدیریت بازرگانی، دانشکدۀ مدیریت و حسابداری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت، رشت، ایران0000-0001-7489-5992علیرضا فرخ بخت فومنیاستادیار، گروه مدیریت بازرگانی، دانشکدۀ مدیریت، دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندر انزلی، بندر انزلی، ایران0000-0002-8307-0324علی قلی پور سلیمانیاستادیار، گروه مدیریت بازرگانی، دانشکدۀ مدیریت و حسابداری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت، رشت، ایران0000-0003-2029-5902Journal Article20220108The current study aims to explain the model of technology and new innovation acceptance in the field of renewable energy used by urban and rural consumers from the perspective of the experts. A qualitative method and the grounded theory were employed. The data were collected through Delphi and unstructured interview. After collecting the data, they were categorized based on open, structured, and selective coding, and they were given to experts selected through snowball sampling to confirm the results. The findings showed that the elements included using the technology of renewable energy, tendency to using the technology of renewable energy, price, government, conceived benefit, accessibility, and cultural and advertising impact. Therefore, the suggested model can explain the acceptance of the new technology in the field of renewable energies.پژوهش حاضر با هدف تبیین مدل پذیرش فناوریها و نوآوریهای جدید در حوزۀ انرژیهای تجدیدپذیر توسط مصرفکنندگان شهری و روستایی از دیدگاه متخصصان و کارشناسان صورت گرفته است. روش پژوهش کیفی است و از نظریۀ دادهبنیاد استفاده شده است. اطلاعات به دو روش دلفی و مصاحبۀ آزاد با خبرگان صنعت و تحقیق میدانی گردآوری شده است؛ بدین صورت که نخست با روش دلفی و مصاحبۀ آزاد اطلاعات جمعآوری شد؛ سپس دادههای استخراجی از طریق روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی مشخص شد و بهصورت پرسشنامه مجدد در اختیار افراد کارشناس شرکتکننده که قبلاً بهشیوۀ گلولهبرفی شناسایی و انتخاب شده بودند، قرار گرفت تا صحت نتایج تأیید گردد. نتایج تحقیق نشان داد عناصر شناساییشدۀ تحقیق شامل قصد استفاده از فناوری انرژیهای تجدیدپذیر، تمایل به استفاده از فناوری انرژیهای تجدیدپذیر، قیمت، دولت، منفعت درکشده، سطح دسترسی، تأثیر اجتماعی و تبلیغات است. بنابراین مدل ارائهشده در این تحقیق میتواند پذیرش فناوریهای جدید در حوزۀ انرژیهای تجدیدپذیر را توضیح دهد.https://www.jmsp.ir/article_145265_5655fe842cc20ad9eb2e437c9182b467.pdfپژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظامسیاستهای راهبردی و کلان2345-2544103920220923The Impact of Entrepreneurship on the Economic Growth of Iran and Selected Countries in the Vision Document based on the General Employment Policiesتأثیر کارآفرینی بر رشد اقتصادی ایران و کشورهای منتخب حوزۀ سند چشمانداز؛ مبتنی بر سیاستهای کلی اشتغال56458514822210.30507/jmsp.2022.313382.2331FAاکبر خدابخشیاﺳﺘﺎدﯾﺎر، ﮔﺮوه اﻗﺘﺼﺎد، داﻧﺸﮑﺪۀ اﻗﺘﺼﺎد و ﻋﻠﻮم اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، داﻧﺸﮕﺎه ﺑوعلی ﺳﯿﻨﺎ، ﻫﻤﺪان، اﯾﺮان0000-0002-4586-5521زینب گلزلریﮐﺎرﺷﻨﺎﺳﯽارﺷﺪ اﻗﺘﺼﺎد، داﻧﺸﮑﺪۀ اﻗﺘﺼﺎد و ﻋﻠﻮم اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، داﻧﺸﮕﺎه بوعلی ﺳﯿﻨﺎ، ﻫﻤﺪان، اﯾﺮان0000-0002-1548-9908Journal Article20211103Entrepreneurship can have an impact on the economic growth through innovation, invention, and competition. Entrepreneurship gives space to new ideas in the process of production to open the door for technology, product, and service. Entrepreneurship provides a condition for efficient economy, economic productivity, and technological advancement. This study investigates the impact of entrepreneurship on the economic growth. Accordingly, the global entrepreneurship index was employed to measure it. Other variables such as economic growth, GDP, the interaction of global entrepreneurship index and three sub-indexes of tendency, capability, and entrepreneurship motivation in the GDP of central Asia countries from 2017 to 2019 were analyzed as well. The econometrics model was suggested through PANTEL data approach via OLS method. So far as the main assumption is concerned, the findings showed a significantly positive impact of entrepreneurship on economic growth; however, the potentiality of entrepreneurship did not show a significant relationship with the economic growth. The results indicated a more comprehensive approach towards productive entrepreneurship for achieving economic development in the related countries.کارآفرینی از طریق نوآوری، اختراع و رقابتپذیری بر رشد اقتصادی تأثیر میگذارد. کارآفرین با خلق ایدههای نو در فرایند تولید، سبب پیدایش فناوری، محصولات و خدمات میشود. کارآفرینی عامل ایجاد فضای سالم اقتصادی، رونق اقتصادی و عامل انتقال فناوری است. در این پژوهش، اثر کارآفرینی بر رشد اقتصادی مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از متغیر شاخص جهانی کارآفرینی (GEI) بهعنوان سنجشی از کارآفرینی استفاده شد. در کنار شاخص جهانی کارآفرینی، متغیرهای رشد اقتصادی و درآمد ناخالص ملی سرانه و متغیرهای تعاملی حاصلضرب شاخص جهانی کارآفرینی و سه زیرشاخص گرایشها، قابلیتها و اشتیاق کارآفرینانه در درآمد ناخالص ملی سرانه برای کشورهای منتخب آسیای مرکزی، در دورۀ زمانی 2017 تا 2019 م بهکار گرفته شد. تصریح الگوی اقتصادسنجی پژوهش حاضر با بهرهگیری از رویکرد پانل دیتا با روش حداقل مربعات معمولی (OLS) صورت گرفت. نتایج آن در بخش فرضیۀ اصلی حاکی از اثر مثبت و معنادار کارآفرینی بر رشد اقتصادی بود. در حالی که نتایج بیانگر رابطۀ مثبت و معنادار گرایش کارآفرینانه و اشتیاق کارآفرینانه با رشد اقتصادی است، قابلیت کارآفرینانه ارتباط معناداری با رشد اقتصادی نشان نداد. نتایج بیانگر لزوم اتخاذ رویکرد جامعنگر در توسعۀ کارآفرینی مولد به هدف تحقق رشد اقتصادی در کشورهای مورد مطالعه است.https://www.jmsp.ir/article_148222_a2ed3b060fecfd9f9a2bf7a6b9494a7a.pdfپژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظامسیاستهای راهبردی و کلان2345-2544103920220923Designing and Validating the High School Management Model and Improving the Organizational Structure in Line with the General Policies and the Document of Fundamental Change in Educationطراحی و اعتبارسنجی مدل الگوی مدیریت مدارس متوسطه و ارتقای ساختار سازمانی در راستای سیاستهای کلی نظام و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش58660814822310.30507/jmsp.2022.328506.2375FAسیدمحمود طباطباییدانشجوی دکتری، رشتۀ مدیریت آموزشی، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار، گرمسار، ایران0000-0003-4728-826Xنادر سلیمانیدانشیار، گروه مدیریت آموزشی، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار، گرمسار، ایران0000-0001-5463-9916حمید شفیع زادهدانشیار، گروه مدیریت آموزشی، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار، گرمسار. ایران0000-0002-7472-2896Journal Article20220208The aim of this study was to design and validate the high school management model and improve the organizational structure in line with the general policies and the document of fundamental change in education. The data were collected quantitatively and qualitatively. In qualitative data, content analysis was employed and the elements of school improvement were identified by 15 experts in the educational management in order to be theoretically justified. They were used as a basis for designing the high school management model and improving the organization structure. The text to be investigated were the general policies of management and the fundamental change in education enacted in 2011. The instrument in the qualitative analysis were a semi-structured interview and the notes from the content analysis. The document analysis was used to extract the descriptive indexes in the process of content analysis. So far as the quantitative analysis is concerned with respect to the validation, the population included high school managers of Karaj which were selected through Morgan table, resulting in 384 individuals. The data analysis was done through SMART PLS 3 and SPSS 22. The findings indicated that the policies of school management model and the organizational structure could be designed in sixth macro policies and 13 micro policies. Out of the 385 frequencies related to the policies of school management model and organizational structure in the general policies and the fundamental change in education document, the most frequency, that is 60 basic themes (48.4%), was dedicated to the interest and macro policies. Also, among the elements of designing school management model and improving organizational structure, the causal elements and the significance of the measuring instrument showed that subcategories and the related elements had an acceptable significant role with 0.05 degree of freedom. The results showed that the model of school management model and the improvement of the organizational structure based on the general policies and the fundamental change in education is valid, consisting of financial, educational, moral, cultural, strategic, and administrative elements.هدف این پژوهش طراحی و اعتبارسنجی مدل الگوی مدیریت مدارس متوسطه و ارتقای ساختار سازمانی در راستای سیاستهای کلی نظام و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در ایران است. این پژوهش از لحاظ روش گردآوری دادهها، توصیفی و از جهت شیوۀ اجرا، کیفی ـ کمّی است. در بخش کیفی، با استفاده از رویکرد تحلیل مضمون، ابعاد و مؤلفههای ارتقای مدارس توسط پانزده نفر از استادان و متخصصان مدیریت آموزشی بهشکل هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری شناسایی و انتخاب شد و پژوهشگر با استفاده از روش کیفی به طراحی الگویی جهت مدل مدیریت مدارس و ارتقای ساختار سازمانی آن پرداخت. جامعۀ تحلیلی شامل دو بخش متون مرتبط با چارچوبها، سیاستها و اصول مدیریت و متن سند تحول بنیادین آموزش و پرورش مصوب آذر ماه 1390 بود. ابزار اندازهگیری در بخش کیفی، مصاحبۀ نیمهساختاریافته و نیز سیاهۀ تحلیل محتوای محققساخته بود. دادههای اسنادی بهشیوۀ کیفی با استفاده از شاخصهای توصیفی در فرایند تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفت. در بخش کمّی، جهت اعتبارسنجی، جامعۀ آماری پژوهش مدیران مدارس متوسطۀ دولتی شهر کرج بود که با استفاده از جدول مورگان و نامحدود بودن جامعۀ آماری، تعداد 384 نفر ارزیابی شد. برای تجزیهوتحلیل یافتههای پژوهش نیز نرمافزارهای اسمارت پیالاس 3 و اسپیاساس 22 مورد استفاده قرار گرفت. یافتههای پژوهش بیانگر این است که چارچوبها و سیاستهای طراحی مدل مدیریت مدارس و ارتقای ساختار سازمانی را میتوان براساس مدارک و مستندات مرتبط در شش چارچوب و سیاست کلان و سیزده خردهچارچوب، سیاست و زیرمؤلفههای آن تدوین کرد. از مجموع 385 فراوانی مرتبط با چارچوبها و سیاستهای طراحی مدل مدیریت مدارس و ارتقای ساختار سازمانی در سیاستهای کلی نظام و سند تحول بنیادین، بیشترین فراوانی با شصت فراوانی مضامین پایه (48.4 درصد) به منافع و سیاستهای کلان اختصاص یافته است. همچنین در بین چارچوبها و مؤلفههای سیاست «طراحی مدل مدیریت مدارس و ارتقای ساختار سازمانی»، ضرایب بارهای عاملی و مقادیر معناداری ابزار اندازهگیری نشان میدهد ابعاد، زیرمؤلفهها و گویههای مرتبط با آنها دارای بار عاملی قابل قبول و در سطح خطای 0.05 معنادار است. نتایج پژوهش نشان داد الگوی مدل مدیریت مدارس و ارتقای ساختار سازمانی براساس سیاستهای کلی نظام و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش اعتبار دارد و شامل مؤلفههای مالی، آموزشی، اخلاقی، فرهنگی، راهبردی و اداری است.https://www.jmsp.ir/article_148223_466663076a4544821d17ba5fb43f15f5.pdfپژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظامسیاستهای راهبردی و کلان2345-2544103920220923Foresight of the Iran's Agricultural Sector in 2024 Using Structural Analysis and System Dynamicsآیندهنگاری بخش کشاورزی کشور در افق 1420 با استفاده از تحلیل ساختاری و پویایی نظامها61064214874910.30507/jmsp.2022.331083.2386FAایوب معروفیدکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشکدۀ علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران0000-0002-1048-2539سمانه حسن پوردکترای اقتصاد، دانشکدۀ اقتصاد و علوم اجتماعی، دانشگاه شهید چمران، اهواز، ایران0000-0002-6756-7760امید امیدی شاه آبادیدکتری جغرافیا و برنامهریزی روستایی، دانشکدۀ جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران0000-0002-6178-0499اردلان حسینیدانشجوی دکتری رشتۀ شهرسازی، دانشکدۀ فنی و مهندسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال، تهران، ایران0000000200124076فرهاد عزیزپوردانشیار، گروه جغرافیای انسانی، دانشکدۀ جغرافیا، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران0000-0003-0204-8270Journal Article20220302The aim of this study was to investigate the future of agricultural sector in region three of the national survey (Lorestan, Kermanshah, Ilam, and Hamedan provinces) in which scenario planning and system dynamics were used. The method was descriptive-analytical. The population consisted of researchers, managers, and experts in the field of agriculture. The data collection was done through library study, questionnaire, group panels, and expert panels. The data were analyzed through cross sectional and relational methods using MacMic and Nasim software. The findings showed that in the future of the agriculture in region 3 of the countries, 34 elements are playing roles. Among them, five have the most significant impact and the most uncertainty, including: commercialization, cutting the value chain, agricultural technologies, international commerce and market internationalization, expert and climate change. Based on the cross scenario analysis borrowed from two aspects of value chain of agricultural products and agricultural product technologies, four scenarios could be suggested for region 3: 1. agricultural sustainability, 2. increased pressure on natural resources, 3. agricultural unsustainability, and 4. non-economic agriculture. At the end, the condition of main agricultural indexes in each scenario are noted.هدف پژوهش حاضر بررسی آیندۀ بخش کشاورزی در سطح منطقۀ 3 آمایش کشور (استانهای لرستان، کرمانشاه، ایلام و همدان) است که در آن از روش سناریونگاری و تحلیل پویایی سیستمها استفاده شده است. رویکرد پژوهش توصیفی ـ تحلیلی است. جامعۀ<em> </em>آماری تحقیق شامل پژوهشگران، مدیران متخصص و کارشناسان خبره در حوزۀ کشاورزی و آمایش است. برای گردآوری دادهها از روش مطالعۀ کتابخانهای، پرسشنامه،<em> </em>نشستهای هماندیشی و پانل خبرگان استفاده شده است. دادههای پژوهش بهروش تأثیر متقاطع و نظام ارتباطی و با استفاده از نرمافزارهای میکمک و ونسیم تحلیل شده است. براساس نتایج پژوهش، در آیندۀ کشاورزی منطقۀ 3 کشور، 34 عامل اثرگذار است. در این میان، پنج عامل تجاریسازی و کوتاه کردن زنجیرۀ ارزش، فناوریهای کشاورزی، تجارت جهانی و جهانی شدن بازارها، صادرات و تغییر اقلیم دارای بیشترین تأثیر در آیندۀ کشاورزی منطقۀ 3 و دارای بیشترین درجۀ عدم قطعیت بوده است. مطابق نتیجۀ تحلیل صلیب سناریو که از تقاطع دو نیروی پیشران 1. زنجیرههای ارزش محصولات کشاورزی و 2. فناوریهای محصولات کشاورزی ترسیم شده است، چهار سناریو برای آیندۀ کشاورزی منطقۀ 3 تدوین شد که عبارت است از: سناریو اول توسعۀ پایدار کشاورزی؛ سناریو دوم فشار مضاعف بر منابع طبیعی؛ سناریو سوم توسعۀ ناپایدار کشاورزی؛ سناریو چهارم کشاورزی غیراقتصادی. درنهایت وضعیت شاخصهای اصلی کشاورزی در هر سناریو مشخص و نشانههای بروز هر سناریو شناسایی شد.https://www.jmsp.ir/article_148749_2f20a51271262131f9916f51cde72a64.pdfپژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظامسیاستهای راهبردی و کلان2345-2544103920220923The Role of Communication and Information Technologies to Promote the Security and Sustainability Development of the Persian Gulf and Makran Coastsنقش فناوریهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی در ارتقای امنیت و توسعۀ پایدار سواحل خلیجفارس و مکران64466714309110.30507/jmsp.2022.303652.2308FAداود حیدریدانشجوی دکتری، رشتۀ علوم ارتباطات، دانشکدۀ علوم ارتباطات و مطالعات رسانه، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، تهران، ایران0000-0003-2195-376Xحسن درزیان رستمیدکتری علوم ارتباطات، دانشکدۀ علوم ارتباطات و مطالعات رسانه، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، تهران، ایران0000-0002-5330-5794محسن اسلامیدکتری روابط بینالملل، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران0000-0003-4733-3497Journal Article20210907The current study aimed to investigate the role of communication and information technologies to promote the security and sustainability of the Persian Gulf and Makran coasts. The method was mixed based on quantitative-qualitative data. In the qualitative phase, the population included all the university professors in the field of security and sustainable development, as well as researchers of Persian Gulf issues, from which 14 individuals were selected for the interview. In the quantitative phase, the population included all the journalists and media experts in the fields of economy, tourism, culture, social security and development of Makran region which were selected based on Morgan table and random sampling, from which 247 were selected and to which the related questionnaire was administered. Based on the quantitative findings, there was a relationship between the development of communication and information technology, reasons of underdevelopment and ways to avoid it, encouraging local elites to return to the region, encouraging foreign investors to invest in Makran region, expansion of tourism and attracting tourists to the region, identifying human and geographical talents of the region, development of social capital of the inhabitants, and their social security.پژوهش حاضر با هدف مطالعۀ نقش فناوریهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی در ارتقای امنیت و توسعۀ پایدار سواحل خلیجفارس و مکران انجام شده است. روش تحقیق ترکیبی است؛ به این ترتیب که شامل روشهای کیفی و کمّی است. در بخش کیفی، جامعۀ آماری شامل تمام استادان دانشگاه در حوزۀ امنیت و توسعۀ پایدار و همچنین پژوهشگران حوزۀ خلیجفارس بوده است که درنهایت پس از مصاحبه با چهارده نفر، اشباع نظری حاصل شد. در بخش کمّی، جامعۀ آماری شامل همۀ روزنامهنگاران و اصحاب رسانه و مطبوعات در حوزههای اقتصادی، گردشگری، فرهنگی، امنیت اجتماعی و توسعه در منطقۀ مکران بوده است که با استفاده از جدول مورگان و روش نمونهگیری تصادفی ساده، 247 نفر انتخاب و پرسشنامهها بین آنان توزیع شد. نتایج بخش کیفی پژوهش بیانگر این است که از دیدگاه مصاحبهشوندگان، زیستمحیطی، گردشگری، شیلات، همکاریهای منطقهای، سواحل طولانی، کشتیرانی و مبارزه با قاچاق مهمترین ظرفیتها و فرصتهای سواحل خلیجفارس و منطقۀ مکران بهشمار میآید. از سوی دیگر مطابق یافتههای کمّی پژوهش، میان توسعۀ فناوریهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی و شناخت عوامل عقبماندگی و پرهیز از آن در منطقه، تشویق نخبگان بومی برای بازگشت به منطقه، ترغیب سرمایهگذاران خارجی برای سرمایهگذاری در منطقۀ مکران، رشد گردشگری و جلب توریسم در منطقه، شناخت استعدادهای انسانی و جغرافیایی منطقه، رشد سرمایۀ اجتماعی ساکنان منطقه و امنیت اجتماعی ساکنان منطقه ارتباط معناداری وجود دارد.https://www.jmsp.ir/article_143091_352477b0db8e4a0158e9466da3a35c51.pdf