نوع مقاله : علمی - پژوهشی
نویسندگان
1 دانش آموخته کارشناسی ارشد کارآفرینی، دانشکده کارآفرینی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
2 دانشیار، عضو هیات علمی دانشکده کارآفرینی، دانشگاه تهران، ایران
3 استادیار، عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان، تهران، ایران.
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Entrepreneurship education in childhood encourage kids choosing entrepreneurship as job career, it will develop entrepreneurial culture and will have next generation of entrepreneurs. While, inappropriate education in entrepreneurship can fade entrepreneurship characteristics in this age. So, benchmarking of the leading countries in the field of entrepreneurship education of children in this matter is very helpful. This article aims to examine the goals, content and teaching methods of entrepreneurship education in elementary schools in some selected countries and presents a model for Iran by using comparative analysis. The statistical sample is leading countries in entrepreneurship education of children. The sample of study is based on GEM reports (2014) with high rate of entrepreneurship education include United State, Norway and Portugal. With study of leading countries, we present a pattern of entrepreneurship education program in elementary school in Iran. Findings help policy makers to deduct entrepreneurship education program and planners of text books to implemented in text books of students in elementary school.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
اهمیت کارآفرینی درتوسعه اقتصادی باعث سوق برنامه درسی کشورها به سمت کارآفرینی شده است (راپوسو و پاکو، 2011) و ارتقای آموزش کارآفرینی یکی از حوزههای سیاستهای آموزشی در بسیاری از کشورها به شمار میرود (گارتنر و وسپر، 1994)؛ چراکه دولتها نهتنها از طریق قانونگذاری، بلکه از طریق سیستمهای آموزشی بر نرخ کارآفرینی اثرگذار میگذارند (راپوسو و پاکو، 2011). درواقع این آموزشها سرمایهگذاری روی سرمایههای اجتماعی است: یعنی آمادهسازی افراد از طریق کسب تجارب مختلف، دانش و مهارت و آغاز راهاندازی کسبوکار (اوتویا، کیباس و اتویا، 2013). در کنار آموزش دانش و مهارت، آموزش کارآفرینی موجب تغییر در اعتقادات، ارزشها و نگرشهای افراد میشود (سانچز، 2011) و زمینهساز پرورش نگرش کارآفرینانه، قصد و شایستگیها در افراد میشود (میترا و ماتلای، 2004؛ هنری، هیل و لئیتچ، 2005). هدف آموزش کارآفرینی تربیت افراد با ویژگیهای مسئولیتپذیری و دارای تفکر کارآفرینانه است که درنهایت توسعه اقتصادی و رونق جامعه را به وجود میآورد (راپوسو و پاکو، 2011). آموزش کارآفرینی در سنین دبستان به لحاظ تأثیری که این دوره در سراسر زندگی و دوران تحصیل دارد بسیار حائز اهمیت است (نوریان، 1386)؛ به طوری که اندیشمندان حوزه روانشناسی بیان میدارند که آموزشهای این دوران اثر دائمی بر شخصیت فرد به جای میگذارد؛ درنتیجه آموزش مفاهیم کارآفرینی و کسبوکار پایداری بیشتری در این دوران خواهد داشت (سبزه، 1394).
اهمیت اثرگذاری سیستم آموزشی بر افزایش نرخ فعالیتهای کارآفرینانه سبب شده است در بسیاری از کشورها تلاشهای جدی در زمینه توسعه آموزش کارآفرینی از دوره دبستان شروع شود و اقداماتی در برنامه درسی آنها برای آمادهسازی کودکان با وضعیت اقتصادی و اجتماعی قرن 21 صورت گرفته است. در برخی از این کشورها آموزش کارآفرینی اجباری و در برخی دیگر به صورت تلفیقی با دروس مختلف به کودکان ارائه میشود. با آنکه اولین کشورهایی که در زمینه آموزش کارآفرینی کودکان فعالیت کردهاندآمریکا، آلمان و ژاپن هستند و کشور اتریش نیز در زمینه آموزش کارآفرینی در مدارس گامهای مؤثر و محکمی برداشته است (پاکو و پالینهاس، 2011)، امروزه حدود دوسوم از کشورهای اروپایی وارد طرح آموزش کارآفرینی با نام موفقیت جوانان ـ کسبوکارهای جوان (2011) شدهاند (سبزه، 1394) و کمیسیون آموزش کارآفرینی اروپا در راستای حمایت و توسعه آموزش کارآفرینی با هدف افزایش خلاقیت و نوآوری تا سال 2020 برنامههای خود را در تمام سطوح آموزش و پرورش از جمله دبستان آغاز کرده است (سبزه، 1394).
در ایران برنامههای آموزش کارآفرینی بیشتر در مقطع آموزش عالی دنبال میشود و آموزش کارآفرینی کودکان چه در حوزه پژوهش و چه در حوزه عمل مغفول مانده است (بهمنی، 1392)، پژوهشهای بسیار اندکی در حوزه آموزش کارآفرینی کودکان در ایران صورت گرفته است (سبزه، 1394؛ حسینی خواه، 1387؛ استیری، 1389) که اکثراً بر ضرورت آموزش کارآفرینی در این مقطع تحصیلی تأکید داشته و تنها سبزه (1394) به طراحی برنامه درسی کارآفرینی در کودکان پیش دبستانی پرداخته است. در حوزه عمل نیز تعداد بسیار محدودی مؤسسه فعال مرتبط با آموزشهای کارآفرینی برای کودکان 8-12 سال با فعالیت محدود وجود دارند (بهمنی، 1392)؛ بنابراین بررسی رویکردهای آموزش کارآفرینی کودکان در کشورهای پیشرو در این حوزه میتواند کمک بزرگی به تعیین رویکرد مناسب در کشور باشد.
1. ادبیات موضوع
توسعه اقتصادی، ایجاد شغل بهتر و بیشتر در جامعه مستلزم تمرکز بر آموزشهای کارآفرینی است (یوهانسون، 2007) که به مقولهای قابل توجه در نظامهای آموزشی کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه تبدیل شده است (پیهی و باقری، 2010). مطالعات تجربی نشان داده که تفاوتهای موجود در نرخ رشد اقتصادی از طریق تفاوتهای نرخ کارآفرینی قابل تبیین است. برای مثال رینالدز، های و میخائیل کمپ (1999) نشان دادند که دوسوم تفاوتها در نرخ رشد اقتصادی به دلیل تفاوت در نرخ کارآفرینی است (رینالدز و همکاران، 1999). این در حالی است که نگاه تکبعدی به مقوله کارآفرینی از جنبه اشتغالزایی یا ایجاد کسبوکار صحیح نیست، بلکه افزایش، بهبود و توسعه نگرشها، مهارتها و تواناییهای افراد نیز میتواند مدنظر باشد تا جایی که آشمور (2006) آن را یک فرایند مادامالعمر در زندگی و از ویژگیهای شخصیتی برای راهاندازی کسبوکار معرفی میکند (آشمور، 2006). محققان بر این باورند که کارآفرینی قابل آموزش است (هنری و همکاران، 2005؛ کاراتکو، 2003؛ گورمن، هانلون و کینگ، 1997). پیتر دراکر، از نظریهپردازان کارآفرینی در عصر حاضر میگوید: کارآفرینی جادو نیست، مرموز نیست و ارتباطی هم با خصوصیات ژنتیکی ندارد. کارآفرینی مانند هر رشته دیگری قابل یادگیری است (آلینسون، شل و هاییس، 2000).
تحقیقات مختلفی در زمینه آموزش کارآفرینی در نظام آموزشی صورت گرفته است که این موضوع را از جوانب مختلف مورد بررسی قرار دادهاند؛ نتایج این تحقیقات بر این نکته تأکید داشته است که کارآفرینی فرایندی اکتسابی است و بهترین زمان برای آموزش مهارتهای مختلف کارآفرینی همان دوران آموزشهای اولیه در مدرسه است (کوریلسکی، 1995؛ رشید، 2000؛ پاکو و پالینهاس، 2011؛ هابر، اسلوف و وان پراگ، 2014؛ اکسلسون، هاقلوند و ساندبرگ، 2015؛ حسینیخواه، 1387؛ استیری، 1389؛ بهمنی، 1392؛ سبزه، 1394). بنابراین نقش نظام آموزشی از سطوح ابتدایی در پرورش کارآفرینان پررنگتر میشود (رشید، 2000؛ پاکو و پالینهاس، 2011). کوریلسکی (1995) بیان میدارد که آموزش کارآفرینی در مقطع ابتدایی باید متمرکز بر توسعه قابلیت ها، ویژگیهای شخصیتی و مهارتها، همچنین آگاهی از خوداشتغالی و مسیر زندگی کارآفرینانه باشد. درواقع آموزش کارآفرینی برای کودکان، متفاوت با آموزش کسبوکار سنتی است و به موضوعاتی از قبیل خلاقیت، نوآوری و مانند آن میپردازد (سبزه، 1394).
نتایج تحقیق انجامشده توسط یوهانسن (2010) حاکی از آن است که آموزشهای کارآفرینی در سنین ابتدایی تحصیل سبب تشویق افراد به فعالیت کارآفرینانه در آینده میشود. به طور مثال، در کشور سوئد و نروژ این آموزشها سبب شده نرخ ایجاد کسبوکار توسط دانشآموزان درسالهای بعد به ترتیب 9 و 10 درصد باشد. به عقیده یوهانسن مشارکت در برنامههای آموزش کارآفرینی با افزایش انگیزه کارآفرینی، احتمال کارآفرین شدن افراد در بلندمدت را افزایش میدهد. پاکو و پالینهاس (2011) نیز بیان میدارند که آموزش رسمی کارآفرینی در سنین ابتدایی بر نگرش دانشآموزان اثر دارد و از طرفی تأثیر مستقیمی بر آینده شغلی و موفقیت آنها در بزرگسالی دارد.
علیرغم اهمیت آموزش کارآفرینی در مقطع ابتدایی، متأسفانه بیشتر تحقیقات صورتگرفته در خصوص آموزش کارآفرینی در سطح دانشگاه (راپوسو و پاکو، 2011؛ رودریگوئس، راپوسو، فریئرا و پاکو، 2010) و یا در سطوح متوسطه (پاکو و پالینهاس، 2011) است؛ اندکی از تحقیقات، آموزش کارآفرینی را به عنوان یک ضرورت در سنین ابتدایی مطرح کردهاند (بهمنی، 1392؛ سبزه، 1394؛ لندستروم و سکستون، 2000؛ پاکو، فریئرا، راپوسو، رودریگوئس و دینیس، 2011؛ بورنت، 2008؛ اوستربیک، وان پراگ و ایجسلستین، 2010؛ اکسلسون و همکاران، 2015). تحقیقاتی نیز به بررسی عناصر مهم در برنامه آموزش کارآفرینی از قبیل نقش معلمان و روش تدریس کارآفرینی (پاکو و پالینهاس، 2011؛ کوپمن، هامر و هاکرت، 2013؛ اوتویا و همکاران، 2013)پرداخته و موفقیت در برنامههای آموزش کارآفرینی را وابسته به معلمان آموزشدیده و شیوههای تدریس خلاق و عملی دانستهاند (سبزه، 1394). کوریلسکی (1995) توجه به آموزش صحیح کارآفرینی را ضروری میداند و بیان میکند 25 درصد از کودکان در دوران پیش از دبستان و 3 درصد از دانشآموزان راهنمایی ویژگیهای کارآفرینانه مثل ریسکپذیری را نشان میدهند؛ اما آموزشهای غلط سبب کمرنگ شدن این ویژگیها میشود (میترا و ماتلای، 2004). این در حالی است که در ایران علیرغم تأکید بندهای سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش (دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت آموزش و پرورش و شورای عالی آموزش و پرورش، 1390) و سند برنامه ملی درسی (شورای عالی آموزش و پرورش، 1391) بر مفاهیم خلاقیت و نوآوری، آشنایی با مشاغل در جامعه، خودآگاهی و اعتمادبهنفس، آشنایی با کارآفرینی و کسبوکارها، برنامههای درسی با استفاده از الگوی موضوعمحوری انجام میشود و اثری از شغلمحور بودن (عارفی، 1383) و حتی مفاهیمی چون خلاقیت و نوآوری که زیربنای کارآفرینی است دیده نمیشود (جعفری مقدم و فخارزاده، 1390؛ بهمنی، 1392). در این شرایط انجام مطالعه تطبیقی و بررسی رویکردهای آموزش کارآفرینی در مقطع ابتدایی از منظر برنامه درسی در کشورهای پیشرو در این زمنیه در جهت ارائه الگویی بومی در کشور بیش از پیش ضروری میشود.
پژوهش حاضر بر مبنای چارچوب مفهومی آموزش کارآفرینی فایول و گیلی (2009) با تأکید بر چهار بُعد گروه هدف، اهداف آموزش، محتوا و روش تدریس با توجه به مشخص بودن گروه هدف که کودکان مقطع ابتدایی هستند به شناسایی سه بُعد دیگر شامل اهداف، محتوا و روش تدریس آموزش کارآفرینی در کشورهای منتخب پرداخته و درنهایت الگوی آموزش کارآفرینی کودکان در ایران را ارائه میکند.
1-1. سؤالهای پژوهش
مهمترین اهداف برنامه درسی آموزش کارآفرینی در مقطع ابتدایی در کشورهای منتخب کداماند؟ مهمترین مفاهیم و محتوای برنامه درسی آموزش کارآفرینی در مقطع ابتدایی در کشورهای منتخب کداماند؟ مهمترین روشهای تدریس و انتقال مفاهیم کارآفرینی در مقطع ابتدایی در کشورهای منتخب کداماند؟
2. روششناسی پژوهش
این تحقیق توصیفی ـ تحلیلی و از نوع پژوهشهای تطبیقی است و با استفاده از روش چهارمرحلهای جورج بردی، توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه شده و بر همین اساس مورد تحلیل قرار گرفته است. جمعآوری دادههای تحقیق با استفاده از شیوه مطالعه منابع کتابخانهای مثل اسناد و مدارک آموزشی، بررسی برنامههای آموزش کارآفرینی کشورها در مستندات علمی، مقالات چاپشده در مجلات معتبر، گزارشها و سمینارها و سایتهای قابل استناد صورت پذیرفته است.
جامعه آماری این تحقیق کشورهای پیشرو در زمینه آموزش کارآفرینی هستند که درنهایت سه کشور آمریکا، پرتغال و نروژ با استفاده از شیوه نمونهگیری هدفمند به عنوان نمونه آماری این تحقیق برگزیده شدند. علت انتخاب این کشورها نیز وضعیت آنها از نظر شاخص نرخ آموزش کارآفرینی در مقطع ابتدایی بر اساس گزارش (2014) دیدهبان جهانی کارآفرینی است (آموروس و بوسما، 2014). این نرخ در این کشورها از میانگین کشورهای همگروه خود بالاتر است. همچنین شاخص اقتصادی GDP کشورها و نیز سهم کسبوکارهای کوچک و متوسط در این GDP بر اساس گزارش (کیلی، سینگر و هرینگتن، 2016) دیدهبان جهانی و نیز امکان دسترسی به مستندات آنها با توجه به محدودیتهای اطلاعاتی و پژوهشهای اندک در این حوزه مدنظر بوده است. جدول شماره 1 وضعیت این کشورها را در شاخصهای موردنظر نشان میدهد. روش تجزیه و تحلیل این پژوهش با توجه به رویکرد کیفی آن روش تحلیل محتوا شامل سه گام تلخیص داده، عرضه و نتیجهگیری (سرمد، بازرگان و حجازی، 1382) بوده است که برای برنامههای آموزش کارآفرینی سه کشور مذکور انجام شده است.
3. یافتههای پژوهش
دادههای مستخرج از مطالعات تطبیقی حاصل فرایند استقرایی و منبعث از تحلیل اسناد و متون پژوهشهای مرتبط با آموزش کارآفرینی مقطع ابتدایی و تحلیل محتوای برنامههای آموزش کارآفرینی در کشورهای آمریکا، نروژ، و پرتغال است که در قسمتهای بعد تشریح میشود.
3-1. مرحله اول: توصیف و تفسیر
اهداف برنامههای آموزش کارافرینی در مقطع ابتدایی در کشورهای منتخب در ادامه میآید.
3-1-1. آمریکا
کنسرسیوم ملی آموزش کارآفرینی آمریکا نهادی اصلی در آموزش کارآفرینی با سابقه 28 سال فعالیت در این زمینه است که آموزش کارآفرینی را در سطوح K-16 (مقطع ابتدایی تا راهنمایی) و بزرگسال برعهده دارد. اعضای این کنسرسیوم بر این عقیدهاند اگر تفکر کارآفرینانه را در مدارس ترویج دهند در آینده متفکران کارآفرینی خواهند داشت. بدین منظور معتقدند برای آشنایی بیشتر دانشآموزان با کارآفرینی لازم است مجموعهای از مفاهیم و فعالیتهای کارآفرینی در برنامه درسی آنها گنجانده شود تا بینش کارآفرینانه در دانشآموزان ایجاد و تقویت شود. در برنامههای مقطع ابتدایی هدف درک اجزای کسبوکار، جامعه و دولت است. اهداف آموزش کارآفرینی در این مقطع در آمریکا شامل آگاهی دادن به دانشآموزان در خصوص کارآفرینی به عنوان گزینه شغلی، آشنایی با مفاهیم پایه اقتصاد، آشنایی و شناخت کسبوکارها و کسب مهارتهاست (کوریلسکی، 1995).
3-1-2. نروژ
در کشور نروژ، آموزش کارآفرینی در همه ابعاد و سطوح از پیش از دبستان تا مقطع تحصیلات دانشگاهی وجود دارد و در برنامه آموزشی گنجانده شده است. آموزش کارآفرینی در برنامه ملی درسی نروژ جهت ارتقای دانش در سطح ابتدایی و متوسطه با هدف افزایش انگیزه و ارتقای دانش دانشآموزان و مشارکت آنها در زندگی آینده گنجانده شده است (آموزش و پرورش نروژ، 2020). دورهای با نام موفقیت جوانان ـ کسبوکارهای جوان (2011)، نروژ را در بین کشورهای اروپایی جزء کشورهای پیشرو قرار داده است موفقیت جوانان ـ کسبوکارهای جوان (2011). این برنامه یکی از برنامههای موفق در اروپاست که در راستای ارتقای سطح دانش و مهارت و نگرش دانشآموزان این کشورها اجرا میشود (یوهانسن و چانک، 2013).
3-1-3. پرتغال
مدارس پرتغال نیز برنامه آموزش کارآفرینی و توسعه آن را طبق یک استراتژی کلی تحت نظارت آموزش و پرورش از سال 2010 آغاز کردهاند. در این کشور نیز مطابق با برنامه اقدام و عمل اروپا (2012) در خصوص آموزشهای کارآفرینی در مدارس، بر مفاهیم و آموزشهای کارآفرینی در سه بُعد دانش، مهارت و نگرش تأکید دارند (پاکو و پالینهاس، 2011).
3-2 محتوای برنامههای آموزش کارآفرینی در مقطع ابتدایی در کشورهای منتخب
3-2-1. آمریکا
برنامههای آموزش کارآفرینی مقطع ابتدایی در آمریکا اولینبار در سال 1996 با عنوان شهروند کوچک به وسیله مرلین کوریلسکی و شیلا کارسون نوشته شد که دارای یک بسته آموزشی شامل پنج کتاب و دستورالعمل برای معلمان بود. محتوای این بسته سه روز در هفته به مدت یک ساعت تدریس میشود و شامل مفاهیم اقتصادی، فرصتهای کسبوکار، ویژگیهای کارآفرینی مثل خلاقیت، حل مسئله، تفکر خلاق، ریسکپذیری و فرصتهای دنیای کار و مشاغل جامعه است (کوریلسکی و کارلسون، 1996). در سالهای اخیر بستههای آموزشی متعددی همچون بیز ورلد و تیچینگ کیدز بیزینس برای آموزش کارآفرینی ارائه شده است که اقتصاد و مفاهیم مالی، ریسکپذیری، مفاهیم پایه کسبوکار، رفتارهای کارآفرینی مثل رهبری، مدیریت شخصی و مفاهیم بازاریابی را ارائه میدهد (بیز ورد، 2020؛ او ای سی دی، 2008).
3-2-2. نروژ
برنامه JA-YE یکی از برنامههای آموزش کارآفرینی است که دولت نروژ در تمامی سطوح از آن حمایت بسیاری میکند (یوهانسن و چانک، 2013). محتوای برنامه آموزش کارآفرینی این کشور شامل مفاهیم آشنایی با کسبوکارهای جامعه، مشاغل جامعه و مسئولیتهای افراد، مفاهیم اقتصادی و پول، مهارتهای خودآگاهی و اعتمادبهنفس، تفکر انتقادی، کار گروهی، ایدهپردازی و مهارتهای ارتباطی است موفقیت جوانان ـ کسبوکارهای جوان (2011).
3-2-3. پرتغال
در پرتغال نیز مانند نروژ از بستههای آموزشی JA-YE استفاده میکنند. تقریباً محتوای آموزشی بستهها یکسان بوده و تنها با تغییرات جزئی مطابق کشورهای هدف تنظیم شده است. از محتوای بسته آموزشی که در مدارس پرتغال تدریس میشود میشود به این موارد اشاره کرد: کسبوکارهای موجود در جامعه، پول، درآمد و هزینه (مباحث اقتصادی)، تعریف محصول و خدمت، تصمیمگیری، رهبری (رئیس بودن)، نقش دولت در اقتصاد، خرید و فروش و مهارتهای ارتباطی و آشنایی با مشاغل جامعه (پاکو و پالینهاس، 2011).
3-3. روشهای تدریس در برنامههای آموزش کارآفرینی در مقطع ابتدایی در کشورهای منتخب
3-3-1. آمریکا
با توجه به اهداف و محتوای آموزش کارآفرینی در آمریکا روشهای تدریس مبتنی بر روش تدریس فعال (کوریلسکی، 1995) است و از طریق پروژه، تجربه عملی و ایفای نقش، بازدید و بحث گروهی (کوریلسکی، 1995؛ کوریلسکی و والستاد، 1998) و قصهگویی اعمال میشود (آلتریو، 2002).
3-3-2. نروژ و پرتغال
در کشورهای نروژ و پرتغال نیز به دلیل وجود یک برنامه مشابه که مورد تصویب کمیسیون اروپا (2012) نیز هست؛ رویکرد روش تدریس به صورت فعال و یادگیری در محیطهای غیررسمی است و از روشهای تدریس بحث گروهی، حل مسئله، بازدید، کار عملی، ایفای نقش و پوستر آموزشی استفاده میشود (پاکو و پالینهاس، 2011).
3-4. مرحله دوم: همجواری و مقایسه
جدول شماره 2، مرحله دوم، یعنی همجواری و مقایسه را ارائه میدهد. در این مرحله براساس مطالب مرحله قبل چارچوبی برای مقایسه فراهم شده است.
4. بحث و نتیجهگیری
این تحقیق با هدف بررسی رویکردهای آموزش کارآفرینی مقطع ابتدایی در کشورهای آمریکا، نروژ و پرتغال با توجه به پیشرو بودن آنها در امر آموزش کارآفرینی کودکان در مقطع ابتدایی و نیز امکان دسترسی به گزارشهای آموزشهای کارآفرینی در این کشورها به منظور الگوبرداری از آنها در راستای تدوین برنامههای آموزشی مناسب کارآفرینی برای کودکان دبستانی در ایران انجام شد.
نتایج این تحقیق نشان داد که برنامه آموزش کارآفرینی مقطع ابتدایی در کشورهای مختلف به یکی از دو صورت بستههای آموزشی (خارج از چارچوب دروس مدرسه) و یا تلفیق مفاهیم کارآفرینی با سایر دروس ارائه میشود. این در حالی است که طبق گزارش 2012 کمیسیون آموزش کارآفرینی اروپا، برنامههای آموزش کارآفرینی در مدارس از سال 2004 با بستههای آموزشی آغاز شده، ولی هدف آن تلفیق برنامههای آموزش کارآفرینی در نظام آموزشی مدارس در تمامی کشورهای اروپا تا سال 2020 است.
این آموزشها با هدف تقویت دانش، مهارت و نگرش کارآفرینی انجام میشود؛ به طوری که با افزایش آگاهی نسبت به کارآفرینی فهم و دانش در زمینه کسبوکار را افزایش یافته و احتمال برگزیدن کارآفرینی به عنوان گزینه شغلی محتمل میشود.
علاوه براین نتایج، تحقیق حاضر در خصوص محتوا و مفاهیم تأکیدشده در آموزش کارآفرینی در کشورهای منتخب نشان میدهد که عمده تمرکز بر مفاهیم مالی و اقتصادی، آشنایی با کسبوکارها و مشاغل جامعه و ویژگیهای شخصیتی مثل خلاقیت و نوآوری، ریسکپذیری، حل مسئله و غیره است. آموزش این مفاهیم درنهایت در آینده کودکان سبب اثرگذاری بر نرخ راهاندازی کسبوکار و بهبود شاخصهای اقتصادی میشود و توسعه ویژگیها و قابلیتهایی مثل خلاقیت، روحیه ایجاد کسبوکار و استقلال سبب توسعه نگرش افراد در خصوص کارآفرینی میشود.
از دیگر نتایج این تحقیق تأکید برنامه آموزش کارآفرینی در کشورهای منتخب بر شیوههای تدریس فعال است؛ چنانکه عمده روشهای تدریس شامل یادگیری از طریق تجربه و عمل، ایفای نقش، بازدید و بحث گروهی بوده است. در مطالعات این حوزه تأکید شده است که رویکرد آموزش سنتی با آموزش کارآفرینی در تضاد است و روش تدریس کارآفرینی باید شاگردمحور و اقداممحور باشد تا روحیه خلاقیت و نوآوری در فراگیران را شکوفا کند (ماسالویبا، 2012؛ فایول و گیلی، 2009؛ یعقوبی نجفآبادی، 1389). علاوه بر این نظریهپرداز این حوزه، دوی (1986) هم تأکید دارد که یادگیری از طریق تجربه و عمل افراد را مجهز به تجاربی میکند که حین عمل، آموختهاند و با درگیری دانشآموزان در فعالیت برای آنها یادگیری رخ میدهد.
در مقام مقایسه کشورها علاوه بر شباهتهایی که مشاهده شد و پیشتر نیز به آنها اشاره شد، تفاوتهایی در خصوص برخی اهداف، محتوا و روشهای تدریس در کشورهای منتخب وجود دارد که میتواند به این دلیل باشد که برنامههای آموزش کارآفرینی باید متناسب با اهداف و گروه هدف (فایول، گیلی و لاساس کلرک، 2006) و نیز متناسب با نیازهای جامعه و فرهنگ کشور (کوریلسکی، 1995) تدوین شود.
با استفاده از نتایج مطالعه تطبیقی انجامشده و نیز تأکید سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش بر برنامه آموزش کارآفرینی مقطع ابتدایی بر اساس مدل بلوم (شناختی، عاطفی و روانی ـ حرکتی) الگوی آموزش کارآفرینی مقطع ابتدایی در کشور به صورت زیر پیشنهاد میشود:
اهداف: تأکید بر ترویج تفکر کارآفرینانه که منجر به انتخاب کارآفرینی به عنوان گزینه شغلی میشود؛ آموزش مفاهیم پایه کسبوکار و کسب مهارت در زمینه مورد علاقه فرد، به نحوی که فرد به واسطه مهارت خویش بتواند کسب درآمد کند؛ تقویت شایستگیهای فردی همچون خلاقیت، استقلالطلبی، خودباوری و غیره که منجر به پرورش انسانهایی خلاق و متکی به خود در دنیای پر از ابهام و پیچیده امروز است و در آینده شغلی آنها بسیار تأثیرگذار است.
محتوا: محتوای آموزش کارآفرینی مقطع ابتدایی نیز تلفیقی از دانش، مهارت و نگرش باشد که پیشنهاد میشود ابتدا به صورت بسته آموزشی بوده و سپس بهموازات تغییر در کتب درسی، مفاهیم آموزش کارآفرینی به صورت تلفیقی با دروس مختلف مثل فارسی، علوم و غیره ارائه شود. در این برنامه مفاهیمی چون خلاقیت و نوآوری، اعتمادبهنفس، خودباوری، امیدواری، مهارت ارتباطی، سواد مالی، آشنایی با مشاغل موجود در جامعه و فرصتهای هریک از مشاغل، کسب روزی حلال، حل مسئله، برنامهریزی، تصمیمگیری، کار تیمی، استقلالطلبی، تفکر انتقادی، رهبری و رئیس خود بودن گنجانده شود.
روش تدریس: روش تدریس یا انتقال این مفاهیم نیز با رویکرد فعال و مبتنی بر یادگیری تجربی، دانشآموزمحور و مسئلهمحور باشد و از روشهای کار عملی و تجربه، بازدید، استفاده از تکنیکهای ایدهزایی (طوفان فکری)، قصهگویی، بازی، پوستر آموزشی، ایفای نقش و بحث گروهی استفاده شود.
در راستای این پژوهش پیشنهاد میشود مفاهیم مورد آموزش در برنامه آموزش کارآفرینی کودکان از دیدگاه تئوریهای برنامهریزی درسی و با بهرهگیری از نظرات خبرگان برنامهریزی آموزشی و آموزش کودکان نیز شناسایی شوند؛ همچنین شناسایی روشهای تدریس متناسب با محتوای آموزش کارآفرینی مقطع ابتدایی برای اثرگذاری بیشتر محتوا به استفاده از نظرات خبرگان آموزش کارآفرینی و برنامهریزی درسی نیازمند است. علاوه بر این شناسایی شاخصهای ارزیابی برنامههای آموزش کارآفرینی مقطع ابتدایی متناسب با محتوا و هدف این برنامهها از دیدگاه خبرگان تجربی (مؤسسات فعال در حوزه آموزش کارآفرینی کودکان) به عنوان زمینههای تحقیقات آتی پیشنهاد میشود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
اصول اخلاقی تحقیق به طور کامل رعایت شده است. این مقاله بر اساس قسمتی از تحقیق که مطالعه تطبیقی بوده نوشته شده است. در این مطالعه تطبیقی از اسناد چاپشده در مورد هر کشور استفاده شده است و منبع هر گزارش ذکر شده است.
حامی مالی
این مطالعه برگرفته از پایاننامه ندا بهمنی با عنوان «شناسایی محتوا و روش تدریس کارآفرینی با هدف تقویت نگرش کارآفرینانه در دانشآموزان مقطع ابتدایی» در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران، دانشکده کارآفرینی، گروه توسعه کارآفرینی بوده است.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی: ندا بهمنی، زهرا آراستی و سید رسول حسینی؛ تحقیق و بررسی: ندا بهمنی و زهرا آراستی؛ ویراستاری: ندا بهمنی؛ نهاییسازی نوشته: زهرا آراستی و ندا بهمنی.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان این مقاله تعارض منافع ندارد.