نوع مقاله : علمی - پژوهشی
نویسندگان
1 دکتری مدیریت آموزشی، دانشکده رواننشاسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران. ایران.
2 کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه کردستان، کردستان، ایران.
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
The purpose of this study was to analyze the National Identity Index, its dimensions and its components in Iranian educational development documents. The research method was a descriptive content analysis. The statistical population included the evolutionary documents (theoretical fundamentals of fundamental change, national curriculum, and fundamental reform document of the Islamic Republic of Iran), with a total of 507 pages without introduction, minutes of meetings, and resources, all of which were statistically sampled by census method (a complete set) were selected and reviewed. Descriptive statistics and Shannon entropy three-step formula were used to measure the payment and analyze the questions. To extract the dimensions and components of the national identity, we referred to the Secretariat of the Supreme Council of Cultural Revolution (Working Group on the Development of Cultural Indicators) approved in 2011. A team of experts obtained the validity of the checklist and its reliability was determined by the Scott method (93/5), which is known as the consensus method and agreement of the experts. The findings of the study showed that in the educational development documents, 361 cases referred to the six dimensions of the national identity index among which the most attention was paid to culture and cultural heritage with 112 and the least to territorial dimension with 11. The most important result of this study was that the developmental documents of education did not pay attention to the dimensions of the national identity index in a balanced way.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
هویت از آغاز تمدن بشری ذهن انسان را به خود مشغول کرده و اکنون نیز یکی از مهمترین دغدغههای انسان معاصر است. به طوری که در حال حاضر محور اصلی بسیاری از نظریهها و پژوهشهای جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی است. اندیشمندان اجتماعی هویت را به ابعاد متفاوت (فردی، جمعی، فرهنگی، دینی، ملی، قومی و غیره) تقسیمبندی کردهاند. دیدگاههایی چون تعاملگرایان نمادین و جامعهشناسانی چون گیدنز و چنکینز در این مقوله جای میگیرند (قنبری، قدیمی و رمضانی، 2018: 52). در این میان هویت جمعی که شکل ساختاری فرهنگ عمومی را به نمایش میگذارد، اهمیت ویژهای دارد (براتعلیپور، 2014: 142). در پژوهش حاضر یکی از ابعاد مهم هویت، یعنی هویت ملی مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
اهمیت هویت ملی بدان جهت است که از سویی اساسیترین شرط دستیابی به وحدت و همبستگی ملی است و از سوی دیگر، فرایند پاسخگویی آگاهانه یک ملت به پرسشهایی درباره گذشته، حال و آینده و خاستگاه اصلی خود است (هاشمی و قربانعلیزاده، 2015: 50). در اهمیت و ضرورت مسئله هویت ملی همین بس که اگر آگاهی از هویت ملی در جامعهای وجود نداشته باشد و یا به شکل ناقص و سطحی باشد، افراد آن جامعه از نقش خود در تداوم و حفظ کشور بازخواهند ماند و تعهدی نیر به آن نخواهند داشت (جعفرزادهپور، 2010: 32). اهمیت فهم هویت ملی برای کشوری نظیر ایران، با داشتن قومیتهای متفاوت، جهت یکپارچگی و انسجام بسیار مهم است؛ زیرا هویت ملی مفهومی است با رویکرد کاهش تعارضهای موجود در هویتهای گروهی و همگرایی آنها ذیل یک هویت بالاتر، یعنی هویت ملی (پول، : نوشادی، شمشیری و احمدی، 2011: 142). با این توصیف به نظر میرسد نقش نظام آموزش و پرورش در همگرایی و کاهش تعارضهای احتمالی بسیار برجسته است. آموزش و پرورش رسمی، وسیله مهم تبدیل یک جامعه نامتجانس به جامعهای یگانه و یکپارچه، از طریق توسعه و تقویت فرهنگ و هویت مشترک است. در این میان اسناد تحولی موجود در آموزش و پرورش که از آن به عنوان قانون اساسی و قلب تپنده نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی یاد میکنند، در انتقال ارزشها و شکلدهی هویتی بسی تأثیرگذار است و نقشی انکارناپذیر دارند. به همین دلیل این اسناد به عنوان نمونه آماری در این پژوهش انتخاب و مورد واکاوی و کنکاش قرار گرفتهاند.
در پژوهش حاضر شش بُعد شاخص هویت ملی که در اکثر کتب و مقالات و همچنین در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی (جهانگیری، 2019) در جلسات متعدد مصوب شده است، به عنوان ابعاد اصلی و پایه شاخصه هویت ملی در اسناد تحولی آموزش و پرورش مورد کنکاش قرار خواهند گرفت. این شش بُعد عبارتاند از: بُعد زبان و ادبیات فارسی؛ زبان فارسی از خانواده زبانهای هندواروپایی است که از حدود هزاره اول پیش از میلاد مسیح در بخش بزرگی از اروپا و جنوب و جنوب غربی آسیا رایج بوده و از نیمه دوم سده پانزدهم میلادی در آمریکا و آفریقا و اقیانوسیه هم رایج شده است (قدیانی، 2012: 114). بُعد تاریخی؛ مجموعه برنامههایی است که به صورت مختلف به سیر تحولات تاریخی میپردازد (پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، 2003: 3). بُعد سرزمین مشترک؛ هر ملتی معمولاً در قالب یک ظرف جغرافیایی شکل میگیرد و حد و حدود این ظرف جغرافیایی برای یک کشور فوقالعاده مهم است و این درحقیقت حفظ چارچوب جغرافیایی یک ملت است (حضرتی صومعه، 2010: 56). بُعد فرهنگ و میراث فرهنگی؛ به آثار مادی و معنوی بهجامانده از گذشته گفته میشود که بر هویت فرهنگی یک جامعه انسانی دلالت دارد و برای مطالعه جوامع، اقوام، ملل و نیز بازشناسی آثار مادی تمدنها و سیر تشکیل و تکامل آنها سندی باارزش به شمار میآید (هاشمی و قربانعلیزاده، 2015: 52). بُعد اجتماعی؛ این بُعد درباره کیفیت روابط اجتماعی فرد با نظام کلان اجتماعی است که در صورت تقویت مناسبات و روابط فرد با جامعه، هویت جمعی فرد در سطح ملی شکل میگیرد و اصطلاحاً «مای» ملی تحقق مییابد (چلبی، تاجیک، احمدی، مقصودی و قیصری، 2000: 11). بُعد سیاسی؛ این بُعد به معنای تعلق به یک واحد سیاسی به عنوان یک عنصر ملی، مستلزم تعلق به دولت، نظام سیاسی و ارزشهای مشروعیتبخش حکومت در هویت ملی است. امروزه دولت ملی بزرگترین و رایجترین نوع شکلبندی جامعه بشری محسوب میشود (رضوی دینانی، شریفی و علیبخشی، 2010: 33).
مهمترین دغدغه که نگارندگان مطلب حاضر را به این سمتوسو سوق داد که این مسئله مهم را بررسی کنند، این بود که با نگاهی به نتایج پژوهشهای متعدد دریافتیم که در کتب درسی از دوره ابتدایی گرفته تا دوره متوسطه اول و نهایتاً متوسطه دوم به شاخص هویت ملی که نقش یکپارچهسازی، انسجامبخشی و همگرایی را برعهده دارد، کمتر پرداخته شده است و این مسئله موجب شد که اسناد تحولی موجود در آموزش و پرورش که قرار است نقش محوری و هدایتگر برنامهها و فعالیتهای مدارس را تعیین کنند و برعهده بگیرند، مورد کنکاش قرار گیرند. از این رو، سؤال کلیدی و اصلی پژوهش آن است که در اسناد تحولی آموزش و پرورش (مبانی نظری سند تحول بنیادین آموزش و پرورش (شورای عالی آموزش و پرورش و شورای عالی انقلاب فرهنگی، 2011)، برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش (شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت آموزش و پرورش و شورای عالی آموزش و پرورش، 2011)) به چه میزان به جایگاه خطیر شاخصه هویت ملی و ابعاد ششگانه آن (زبان و ادب فارسی، تاریخی، سرزمینی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی) توجه شده است؟
1. ادبیات موضوع
مطالعاتی برای شناخت مقوله هویت و هویت جمعی، ملی یا قومی به عنوان یک مسئله اجتماعی و فرهنگی در حوزههای مختلف علوم انسانی و اجتماعی توسط بسیاری از محققان و نویسندگان انجام گرفته است (مهری، 2017: 155). هویت اصطلاحاً مجموعهای از علائم، آثار مادی، زیستی، فرهنگی و روانی است که موجب شناسایی فرد از فرد، گروه از گروه یا اهلیتی از اهلیت دیگر و فرهنگی از فرهنگ دیگر میشود. هویت مجموعه خصایص فردی و خصوصیات رفتاری است که از آن طریق، فرد برای خود و دیگران قابل تعریف و شناسایی میشود (صالحی عمران و شکیباییان، 2007: 65). هویت از نظر گیدنز عبارت است از: خود شخص آنگونه که شخص خودش را تعریف میکند. به نظر او هویت انسان در کنش با دیگران ایجاد میشود و در جریان زندگی پیوسته تغییر میکند (گیدنز، 2017: 113). از نظر اریکسون، هویت یک مفهوم سازمانیافته از خود است که از ارزشها، باورها، و اهدافی تشکیل شده است که فرد بدان پایبند است، و برزونسکی آن را یک ساختار مفهومی میداند که متشکل از شرایط، لوازم و مفروضات مربوط به خود است. کولی معتقد است که رفتار و هویت افراد، تحت تأثیر چگونگی تصور فرد از خود، چگونگی تصور او از دیگران و سرانجام تصور دیگران از او شکل میگیرد. بعدها، بلومر، این ایده را مطرح ساخت که منِ اجتماعی، تحت تأثیر هنجارهای فرهنگی، موقعیتها و توقعات اجتماعی به وجود میآید (بلومر، به نقل از: معروفی و پناهی توانا، 2013: 110).
دیدگاههای نظری در مورد هویت را میتوان در سه گروه تقسیمبندی کرد: گروه اول، یک نگرش فرهنگی و جمعی از هویت دارند که ایدهها، باورها و اعمال یک گروه یا جمع را نمایش میدهند. دیدگاه دوم در مورد هویت، ذیل سنت کنش متقابلگرایی و مخصوصاً نگاه ساختاری آن رشد میکند. این دیدگاه بیشتر به بررسی ارتباطات نقش افراد و تغییرپذیری، انگیزش و تفاوتها با هویت میپردازد. این دیدگاه به نظریه هویت معروف بوده و دانشمندانی چون بورک، استریکر، مک کال و سیمونز روی آن کار کردهاند. سومین دیدگاه در مورد هویت، در آثار تاجفل و افرادی چون ترنر، هوگ، و ریچر تحت عنوان نظریه هویت اجتماعی مشاهده میشود. در این دیدگاه رفتار درونگروهی مانند ارتباط بین اعضای گروه به فراموشی سپرده میشود (کلانتری، عزیزی و زاهدزاهدانی، 2009: 129).
هویت ملی به مثابه پدیدهای سیاسی ـ اجتماعی زاییده عصر جدید است، که در اروپا و آنگاه از اواخر قرن نوزدهم به مشرقزمین و سرزمینهای دیگر راه یافت. اما هویت ملی به منزله مفهومی علمی از ساختههای تازه علوم اجتماعی است که از نیمه دوم قرن بیستم به جای مفهوم منش ملی که از مفاهیم عصر تفکر رمانتیک بوده، در حال رواج یافتن است. نظر غالب آن است که عوامل اصلی ملیت، دین، زبان، و سرزمین مشترک است. از نظر روانشناسان اجتماعی، احساسات مشترک و آگاهی جمعی، شالوده هویت ملی و قومی است. از هویت ملی که از جمله هویت جمعی بوده، تعاریف مختلفی ذکر شده است. در برخی از تعاریف به جنبه شناختی و در بعضی دیگر، به جنبه عاطفی توجه شده است (نوشادی و همکاران، 1390: 143). اسمیت معتقد است هویت ملی بازتولید و بازتفسیر دائمی ارزشها، نهادها، خاطرهها، اسطورهها و سنتهایی است که میراث متمایز ملتها را تشکیل میدهد و تشخیص هویت افراد با آن الگو، میراث و یا عناصر فرهنگی امکانپذیر است (علیزاده اقدم، کوهی، عباسزاده و مبارک بخشایش، 2012: 60).
مجموعهای از ویژگیها را که انتظار میرود شهروندان آن را داشته باشند و عمدتاً با هویت جمعی یک جامعه ارتباط دارند، هویت ملی گویند (غفارینسب، قاسمینژاد و مساوات، 2016: 131). هویت ملی به معنای احساس تعلق و وفاداری به عناصر و نمادهای مشترک در اجتماع ملی است. این عناصر و نمادها که سبب شناسایی و تمایز میشوند عبارتاند از: بُعد تاریخی، اجتماعی، جغرافیایی، سیاسی، دینی، فرهنگی و زبانی (علیزاده اقدم، شیری و اجاقلو، 2010: 188). هویت ملی، عالیترین سطح هویتی و تقریباً آخرین هویت اکتسابی است که توسط فرد طی فرایند جامعهپذیری از طریق خانواده، مدرسه و رسانه کسب میشود (مرادی، 2015: 137). هویت ملی که از جامعترین نوع هویت جمعی است، بیانگر احساس تعلق به یک ملت در چارچوب یک سرزمین معین، فرهنگ، تاریخ، سیاست، مذهب، ادبیات و زبان مشترک، اسطورهها و نمادها که در قالب دولت ـ ملت موضوعیت یافته است. هویت ملی واقعیتی مصنوعی و خلقالساعه نیست، بلکه حاصل یک سلسله فعل و انفعالات و کشاکش تاریخی چندین هزارساله است که با گذر از مراحل مختلف به وحدت و همبستگی نهایی رسیده است (مرتضایی فریزهندی و ادریسی، 2014: 76).
هویت دارای ابعاد مختلفی است. برخی برای هویت دو بُعد فردی و اجتماعی قائل هستند. هویت فردی شامل آن جنبههای تعریف از خود است که ما را از دیگران متمایز میکند و از تجربیات منحصر به فرد، احساسات، گرایشها و ارزشهای ما نشئت میگیرد. در مقابل، هویت اجتماعی به همسانی و شباهت بین افراد اشاره دارد و خارج از دنیای اجتماعی معنا ندارد (بلومر، به نقل از: معروفی و پناهی توانا، 2013: 112). هویت جمعی، خود دارای ابعادی است که هویت ملی بالاترین سطح هویت آن است. شورای عالی آموزش و پرورش و شورای عالی انقلاب فرهنگی (2011) ابعاد هویت ملی را اینگونه معرفی میکند: زبان و ادبیات فارسی، تاریخی، سرزمینی، فرهنگ و میراث فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شورای عالی آموزش و پرورش و شورای عالی انقلاب فرهنگی (2011) . از دیدگاه استاد مطهری مؤلفههای هویت ملی دارای درد مشترک و ملیت، زبان، نژاد، سنن، اقلیم، جغرافیا و مهمتر از همه دین است (قربانی، 2004: 16). ابعاد هویت ملی از نظر مرتضایی فریزهندی و ادریسی (2014)، عبارت است از: بُعد تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی، قومی، مذهبی، زبانی، اسطورهای، اقتصادی، اقتدار و مشروعیت. چلبی و همکاران (2000)، قنبری و همکاران (2018)، مهمترین عناصر و نمادهای هویت ملی که سبب شناسایی و تمایز میشوند عبارتاند از: سرزمین، دین، آیین، آداب و مناسک، تاریخ، زبان و ادبیات، مردم و دولت (چلبی و همکاران، 2000؛ قنبری و همکاران، 2018: 54). در پژوهشهای محققان ابعاد و مؤلفههای دیگری از جمله دین و قومیت (آشنا و روحانی، 2010؛ احمدی، 2009)، ارزشها و نمادها (گیدنز، 2008)، مشاهیر و شخصیتها و وقایع و رخدادها (هاشمی و قربانعلیزاده، 2015) نیز دیده میشود.
به طور کلی و در یک جمعبندی کلی از دیدگاههای نظری موجود، میتوان گفت که هویت ملی مفهومی ترکیبی دارد و هرکدام از صاحبنظران و محققان آن را از زوایای خاصی نگریستهاند که بخش قابل توجه ابعاد هویت ملی نزد آنان مشترک است. الگوی مفهومی پژوهش حاضر مبتنی بر شاخص هویت ملی و ابعاد و مؤلفههایی است که در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی (جهانگیری، 2019) در جلسات متعدد به تصویب اعضای آن شورا رسیده و برای اجرایی شدن ابلاغ شده است. ضمناً در اکثر پژوهشها از سوی محققان این ابعاد، به عنوان ابعاد هویت ملی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
در رابطه با هویت و هویت ملی تحقیقات بسیار خوبی انجام گرفته است، اما در رابطه با پژوهش حاضر که به بررسی میزان انعکاس شاخص هویت ملی، ابعاد و مؤلفههای آن در اسناد تحولی آموزش و پرورش میپردازد، پژوهشها بسیار اندک است و گاه در یکی دو پژوهش صورت گرفته، تنها یکی از اسناد تحولی، آن هم سند تحول بنیادین آموزش و پرورش مورد کنکاش قرار گرفته است. در این مجال به تعدادی از نتایج پژوهشها که تقریباً با پژوهش حاضر همپوشانی دارند، اشاره شده است.
در یک جمعبندی کلی از محتوای مطالعات صورتگرفته میتوان نتیجه گرفت که در اکثر مطالعات صورتگرفته در محتوای کتب درسی، به ابعاد و مؤلفههای هویت ملی کمتر پرداخته شده است و این در حالی است که هویت ملی نقش انسجامبخشی را در جامعه بر عهده دارد. در اکثر مطالعات صورتگرفته، روش تحقیق غالب، روش تحلیل محتوا بوده است. فصلنامه مطالعات ملی بیشترین پژوهش را انجام داده است.
2. روششناسی پژوهش
روش پژوهش در این مطالعه برای واکاوی ابعاد و مؤلفههای کلیدی هویت ملی در اسناد تحولی آموزش و پرورش، تحلیل محتوای مضمونی و برای میزان انعکاس ابعاد ششگانه هویت ملی از روش آنتروپی شانون استفاده شده است. تحلیل محتوای مضمونی، یکی از بنیادیترین روشهای تحلیل محتوای کیفی است. تحلیل محتوا در معنای کلی، گردآوری و تحلیل محتوای متنی است و به پژوهشگر امکان آشکارسازی محتوای موجود در یک متن را میدهد. مضمون یا تم، مبین اطلاعات مهمی درباره دادهها و سؤالات تحقیق است و تا حدی، معنی و مفهوم الگوی موجود در مجموعهای از دادهها را نشان میدهد. مضمون، ویژگی تکرای و متمایزی در متن است که به نظر میرسد پژوهشگر، نشاندهنده درک و تجربه خاصی در رابطه با سؤالات تحقیق است (عابدی جعفری، تسلیمی، فقیهی و شیخزاده، 2011).
در تحلیل محتوای اسناد تحولی آموزش و پرورش، دادهها که همان مؤلفههای ابعاد ششگانه هویت ملی هستند، از متن اسناد سهگانه تحولی آموزش و پرورش، گردآوری و میزان انعکاس آنها با استفاده از اعداد و ارقام تجزیه و تحلیل شد. ابزار پژوهش در روش تحلیل محتوا، سیاهه وارسی است (جدول شماره 1). روایی کلیدواژهها در تحلیل محتوا بسیار مهم است و قابلیت اعتماد کلید واژههای انتخابشده همیشه مورد سؤال جدی است؛ چراکه برداشتهای ذهنی محققان و کدگذاری در هنگام طبقهبندی و ارزیابی، بر انتخاب کلیدواژه تأثیر میگذارد. به همین جهت، در این پژوهش برای طراحی سیاهه وارسی، کلیدواژهها که همان ابعاد ششگانه هویت ملی هستند، از دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی (جهانگیری، 2019) به عاریت گرفته شد.
جامعه آماری پژوهش حاضر شامل اسناد تحولی آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران (جمعاً سه سند) عبارتاند از: مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی (شورای عالی آموزش و پرورش و شورای عالی انقلاب فرهنگی، 2011)، برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش (شورای عالی انقلاب فرهنگی و همکاران، 2011)). نمونه آماری پژوهش حاضر، برابر با جامعه آماری و به روش کامل شماری (سرشماری) بوده است. روایی سیاهه وارسی را جمعی از اساتید و صاحبنظران تأیید کردهاند.
پس از جمعآوری دادهها واطلاعات لازم، برای پردازش نتایج از روش آنتروپی شانون که در تحلیل محتوا مورد استفاده قرار میگیرد، استفاده شده است. بر اساس روش آنتروپی شانون که به مدل جبرانی مشهور است محتوای اسناد تحولی آموزش و پرورش از نقطهنظر سه پاسخگو (مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی (شورای عالی آموزش و پرورش و شورای عالی انقلاب فرهنگی، 2011)، برنامه درسی ملی و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش (شورای عالی انقلاب فرهنگی و همکاران، 2011)) و شش بُعد هویت ملی (زبان و ادبیات فارسی، تاریخی، سرزمینی، فرهنگ و میراث فرهنگی، اجتماعی و سیاسی) طبقهبندی شده است (تصویر شماره 1) و بررسی بر اساس مراحل ذیل انجام شده است:
مرحله سوم: با استفاده از بار اطلاعاتی مقولهها (i=1,2,…,n) ضریب اهمیت هریک از مقولهها محاسبه شده و هر مقولهای که دارای بار اطلاعاتی بیشتری باشد، از درجه اهمیت بیشتری برخوردار است. برای محاسبه ضریب اهمیت از فرمول شماره 3 استفاده شده است:
درجه اهمیت (Wj)، بار اطلاعاتی هر مقوله (Ej)، تعداد مقوله (n)، شماره مقوله (j).
3. یافتههای پژوهش
ابتدا فراوانی دادههای ابعاد ششگانه هویت ملی در اسناد تحولی آموزش و پرورش به تفکیک در جدول شماره 2 آمده است و سپس بر اساس روش سهمرحلهای آنتروپی شانون، دادهها نرمال و سپس بار اطلاعاتی آنها محاسبه و در انتها ضریب اهمیت ابعاد سنجیده شد.
دادههای جدول شماره 2 نشاندهنده این نکته است که در بین ابعاد ششگانه شاخصه هویت ملی در اسناد تحولی آموزش و پرورش، به بُعد فرهنگ و میراث فرهنگی با 112 مورد بیشترین توجه و به بُعد سرزمینی با 11 مورد کمترین توجه شده است. نکته بارز در بین ابعاد ششگانه شاخصه هویت ملی با توجه به دادههای جدول شماره 2 این است که در اسناد تحولی به طور متوازن به ابعاد هویت ملی توجه نشده است. پس از نرمالسازی دادهها همانگونه که در جدول شماره 3 نمایان است، با استفاده از فرمول مرحله دوم روش شانون، مقدار بار اطلاعاتی هریک از ابعاد ششگانه هویت ملی به دست آمده است که در جدول شماره 4 نمایان است. تحلیل دادههای حاصل از جدول شماره 4 نشان میدهد که بُعد فرهنگ و میراث فرهنگی بیشترین بار اطلاعاتی (491/0) را به خود اختصاص داده است. در مرحله پایانی ضریب اهمیت هریک از ابعاد ششگانه هویت ملی با استفاده از مرحله سوم روش آنتروپی شانون به دست آمده است. دادههای جدول شماره 5 نشاندهنده این نکته است که فرهنگ و میراث فرهنگی در اسناد تحولی آموزش و پرورش بیشترین ضریب اهمیت را به خود اختصاص داده است.
4. بحث و نتیجهگیری
هدف این پژوهش واکاوی شاخص هویت ملی و ابعاد ششگانه آن در اسناد تحولی آموزش و پرورش بوده است. هویت ملی یکی از انواع هویت جمعی و اجتماعی است. هویت اجتماعی را شیوه مشترک در نحوه تفکر، احساسات و تمایلات یک گروه که نوعی احساس تعهد و تکلیف نسبت به آن گروه را برمیانگیزد، تعریف کردهاند (حسینی انجدانی و همکاران، 2014). هویت جمعی همانگونه که پیشتر بیان شد به انواع مختلف تقسیم میشود؛ هویت ملی فراگیرترین و مشروعترین سطح هویت اجتماعی را تشکیل میدهد. هویت ملی از فاکتورهای بسیار مهم و اثرگذار بقای جامعه است که تضعیف آن در جامعه موجب ازهمگسیختگی خواهد شد. در این میان، نقش آموزش و پرورش و اسناد بالادستی در تقویت و حتی تضعیف هویت ملی بسیار حیاتی است؛ چراکه اسناد تحولی موجود در آموزش و پرورش قلب تپنده نظام تعلیم و تربیت به شمار میآید و کلیه اقدامات و اصلاحات آموزش و پرورش بایستی بر اساس همین اسناد صورت گیرد. در تأیید این مهم میتوان به نتایج پژوهش علیزاده اقدم و همکاران (2010) و حسینی انجدانی و همکاران (2014) اشاره کرد که هرکدام در پژوهشهایی به نقش کلیدی و محوری آموزش در تقویت هویت ملی صحه گذاشتهاند. به عقیده آنها آموزش و پرورش، اطلاعاتی را درباره ارزشها و نمادهای ملی به دانشآموزان منتقل میکنند که در هیچ منبعی دیگری به این صورت و با این کیفیت امکانپذیر نیست.
برای استخراج ابعاد و مؤلفههای هویت ملی به دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی (جهانگیری، 2019) مراجعه شد و تعداد شش بُعد و 21 مؤلفه استخراج و کنکاش شد. با توجه به اطلاعات بهدستآمده از تحلیل محتوای اسناد تحولی آموزش و پرورش بر اساس ابعاد ششگانه هویت ملی، بُعد فرهنگ و میراث فرهنگی با مصادیق و عناوین ذکرشده با 112 مورد بیشترین توجه و بُعد سرزمینی با 11 مورد کمترین میزان توجه را به خود اختصاص دادهاند. در اهمیت و ضرورت مسئله سرزمینی همین بس که هر فرهنگ ملتی معمولاً در قالب یک ظرف جغرافیایی شکل میگیرد و حد و حدود این ظرف جغرافیایی برای یک کشور فوقالعاده مهم است و این درحقیقت حفظ چارچوب جغرافیایی یک ملت است. چنین ظرفی در تمام دورانهای تاریخی قالبی است که نظام فرهنگی و سیاسی، خودش را در آن میتواند شکل بدهد (حضرتی صومعه، 2010: 57). با این تفاسیر توجه به این بُعد، یعنی بُعد سرزمینی از ابعاد ششگانه هویت ملی در اسناد تحولی آموزش و پرورش کاملاً حس میشود.
از نتایج تحقیق حاضر میتوان به عدم انعکاس متوازن ابعاد ششگانه هویت ملی در اسناد تحولی آموزش و پرورش اشاره کرد. گرچه این میزان انعکاس با توجه به حجم نه چندان زیاد اسناد تحولی به خودی خود ضعف به شمار نمیآید، بلکه این میزان توجه و انعکاس به صورت متوازن بین ابعاد ششگانه تقسیم نشده است. برای مثال به زبان و ادب فارسی (36 مورد)؛ تاریخی (94 مورد)؛ سرزمینی (11 مورد)؛ فرهنگ و میراث فرهنگی (112 مورد)؛ اجتماعی (83 مورد) و سیاسی (25 مورد) توجه شده است که به برخی از ابعاد توجه مطلوب و برعکس به برخی دیگر توجه چندان زیادی نشده است.
نتایج این بخش از یافته پژوهش با یافته پژوهشهای ایشانی و حاجیحسین (2017)، اسدالهی و همکاران (2016)، ازغندی و محمدی مهر (2016)، رهبری و همکاران (2015)، هاشمی و قربانعلیزاده (2015)، نوشادی و همکاران (2011)، غفاری مجلج و همکاران (2012) و جعفرزادهپور (2010) همخوانی دارد. در توضیح این مطلب این نکته بسیار حائز اهمیت است که در هیچ کتب و پژوهشی و از سوی هیچ صاحبنظر و مؤلفی، مؤلفههای هویت ملی نسبت به یکدیگر برتری و فزونی نداشتهاند. بنابراین توجه توأمان و تقریباً یکسان به ابعاد و مؤلفههای هویت ملی در اسناد تحولی آموزش و پرورش از اهمیت بسزایی برخوردار است. با درنظرگرفتن نتایج کلی پژوهش، پیشنهادهایی برای رشد و توسعه ابعاد و مؤلفههای هویت ملی در اسناد تحولی آموزش و پرورش قابل مطالعه هستند: همانگونه که در یافتهها بیان شد به مؤلفههای شاخصه هویت ملی به طور یکسان و متوازن در اسناد تحولی آموزش و پرورش که چراغ راه فعالیتهای نظام تعلیم و تربیت است، توجه نشده است؛ برای مثال به بُعد فرهنگ و میراث فرهنگی بیشترین توجه و به بُعد سرزمینی و زبان و ادب فارسی به نسبت سایر ابعاد کمترین توجه مبذول شده است؛ بنابراین توصیه میشود در بازنگریهای احتمالی آتی به این مهم توجه جدی شود.
از مهمترین یافتههای پژوهش حاضر توجه نسبتاً کافی و خوب به تعدادی از مؤلفههای شاخصه هویت ملی در اسناد تحولی آموزش و پرورش بوده است؛ بنابراین توصیه میشود که این مؤلفهها پررنگتر شود و به آن دسته از مؤلفههای شاخصه هویت ملی که میزان انعکاس آنها در اسناد تحولی آموزش و پرورش چندان مطلوب به نظر نمیرسد، توجه جدی شود؛ برای مثال به مؤلفههای زبان و ادب فارسی که نقش کلیدی در هویتبخشی و انسجامبخشی جامعه چندفرهنگی ایران دارد و همچنین بُعد سرزمینی که نقش محوری در حفظ چارچوب جغرافیایی یک ملت دارد، توجه مطلوبی نشده است؛ انتظار این است که در بازنگریهای آتی این ابعاد مورد توجه جدی سیاستگذاران و برنامهریزان قرار گیرد.
برای تقویت هویت ملی به نظر میرسد باید چندین گام اساسی برداشته شود که نقش محیطهای آموزشی و بهویژه مدرسه و محتوای کتب درسی و اسناد موجود در نظام تعلیم و تربیت با توجه به نقش ارزندهای که در نهادینهسازی ارزش ها برعهده دارند، بسیار پررنگ است. با این توصیف تقویت مفاهیم و مؤلفههای هویت ملی در اسناد و مدارک و محتوای درسی لازم و ضروری است.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
همه اصول اخلاقی در این مقاله رعایت شده است. شرکت کنندگان اجازه داشتند هر زمان که مایل بودند از پژوهش خارج شوند. همچنین همه شرکت کنندگان در جریان روند پژوهش بودند. اطلاعات آن ها محرمانه نگه داشته شد.
حامی مالی
پژوهش حاضر حامی مالی نداشته است.
مشارکت نویسندگان
مقاله به صورت مشترک نوشته شده است. بخشی از کار بر عهده نویسنده مسئول و بخشی بر عهده همکار نویسنده مسئول بوده است.
تعارض منافع
بنا به اظهار نویسندگان این مقاله تعارض منافع نداشته اشت.
تشکر و قدردانی
نویسندگان پژوهش حاضر بر خود لازم میدانند از پژوهشسرای دانشآموزی شهرستان دیواندره به دلیل در اختیار گذاشتن اسناد تحولی (مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی، برنامه درسی ملی و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران) تشکر و سپاسگزاری کنند.