نقش سرمایه انسانی در اثر بخشی سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر رشد اقتصادی در مجموعه کشورهای حوزه خلیج فارس

نوع مقاله : گردآوری و مروری

نویسنده

عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی و احدبندرعباس

چکیده

(صحت مطالب مقاله بر عهده نویسنده است و بیانگر دیدگاه مجمع تشخیص مصلحت نظام نیست) 
سرمایه گذاری یکی از بخشهای اساسی و غیر قابل تفکیک اقتصاد است که به دو صورت داخلی و خارجی ظاهر می شود سرمایه گذاری مستقیم خارجی مستلزم یک ارتباط بلند مدت است و نشان دهنده منافع پایدار و کنترل واحد اقتصادی مقیم کشور دیگر است در این مطالعه به بررسی اثر سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر رشد اقتصادی در کشورهای حوزه خلیج فارس و ایران در طی سالهای 2011-1995 پرداخته شده است. نتایج مطالعه نشان دهنده آن است که سرمایه گذاری مستقیم خارجی از طریق افزایش سرمایه فیزیکی اثر مثبت و معناداری بر رشد اقتصادی این کشورها داشته است. اثر متقابل سرمایه انسانی و سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر رشد اقتصادی کشورها اثر منفی و از لحاظ آماری معنی دار است. به عبارت دیگر، با توجه به سطح پایین سرمایه انسانی در این مجموعه از کشورها امکان انتقال تکنولوژی از طریق سرمایه گذاری خارجی وجود نداشته که این امر مانع از افزایش بهره وری و نیز بهره مندی از سرریز های تکنولوژی می گردد، که عاملی بازدارنده در برابر رشد اقتصادی این مجموعه از کشورها می باشد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

The role of human capital in the efficacy of FDI on economic growth in the countries of the Persian Gulf

نویسنده [English]

  • ebrahim negahdari
Islamic azad University badar abbas -branch
چکیده [English]

Investment fundamental and inseparable part of the economy that appear to both domestic and foreign . this study examines the effect of FDI on economic growth in the Persian Gulf states and Iran, has been studied during 2011-1995. The results indicate that foreign direct investment through increased physical capital on economic growth has had a significant positive effect. Interaction between human capital and FDI on economic growth and the negative effect is statistically significant in other words, Given the low level of human capital. n this set of countries there is no possibility of technology transfer through foreign investment This prevents increased productivity and technology spillovers will benefit from the deterrent to economic growth in this category of countriesin other words, Given the low level of human capital. n this set of countries there is no possibility of technology transfer through foreign investment This prevents increased productivity and technology spillovers will benefit from the deterrent to economic growth in this category of countries.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Human capital
  • Foreign direct investment
  • Economic Growth

 

  1. مقدمه

بی تردید، لازمه رشد و توسعه اقتصادی و نخستین شرط برای ورود به میدان هر گونه فعالیت اقتصادی در اختیار داشتن سرمایه است و به عنوان موتور رشد و توسعه اقتصادی تلقی می گردد. سرمایه گذاری یکی از بخشهای اساسی و غیر قابل تفکیک اقتصاد است که به دو صورت داخلی و خارجی ظاهر می شود.در حال حاضر سرمایه گذاری مستقیم خارجی[1] (FDI) به یکی از عناصر عمده در پیوند دادن اقتصاد داخلی کشورها و بویژه جوامع در حال توسعه با اقتصاد جهانی تبدیل شده است. همچنین سرمایه گذاری مستقیم خارجی به عنوان عاملی برای انتقال سرمایه، تکنولوژی، تخصص و مدیریت در جهت تقویت حضور این کشورها در اقتصاد وتجارت جهانی نقش بسزایی یافته است. این واقعیت موجب گردیده است که رقابتهای اقتصادی برای بهره گیری از فرصتهای موجود در جذب سرمایه گذاری خارجی به منظور ارتقای جایگاه کشورها در اقتصاد جهانی تشدید گردد(فیندلی[2] ،1996;ساوادا[3] ، 2004).

تعاریف متعددی از سرمایه گذاری مستقیم خارجی ارائه شده است.صندوق بین المللی پول[4]  (IMF) سرمایه گذاری مستقیم خارجی را به این صورت تعریف می نماید:"سرمایه گذاری مستقیم خارجی یک نوع سرمایه گذاری است که به هدف کسب منافع پایداردر کشوری به جز موطن فرد سرمایه گذار انجام می شود و هدف سرمایه گذار آن است که در مدیریت بنگاه مربوط نقش موثر داشته باشد." (داوودی و شاهمرادی،1383). به اعتقاد انکتاد[5] ، سرمایه گذاری مستقیم خارجی مستلزم یک ارتباط بلند مدت است و نشان دهنده منافع پایدار و کنترل واحد اقتصادی مقیم کشور دیگر است. بنابراین وجه تمایز بین سرمایه گذاری مستقیم خارجی از انواع دیگر سرمایه گذاری خارجی، لزوم نفوذ قابل توجه سرمایه گذار خارجی در مدیریت بنگاهاست.در سرمایه گذاری مستقیم خارجی،سرمایه گذار به واسطه مشارکت داشتن در فرایند تصمیم گیری بنگاه به دنبال منافعی است که در واقع،امکان کسب آنها در سرمایه گذاری پرتفوی خارجی وجود ندارد. فواید سرمایه گذاری مستقیم خارجی شامل جذب سرمایه، تکنولوژی،دانش روز، بالا بردن توانایی مدیریت،افزایش اشتغال،بهبود ترازپرداختها و افزایش قدرت رقابت است. البته ضعف مدیریت و سیاستهای ناصحیح در زمینه جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی پیامدهای منفی از قبیل ایجاد ساختار بازار انحصاری در بلندمدت،انهدام صنایع بامقیاس تولیدکوچک و نیز تشدید بیکاری را به همراه دارد(UNCTAD, 2001).

از سوی دیگر به سرمایه انسانی[6] و اعتلای کیفیت نیروی کار به عنوان یکی از زمینه ها و راه های اصلی و اساسی افزایش بهره وری و تسریع رشد اقتصادی پرداخته شده است. در بررسی های اقتصادی می توان گفت که سرمایه انسانی یک مفهوم کاملاً اقتصادی است. در واقع، خصوصیات کیفی انسان نوعی سرمایه است، زیرا این خصوصیت می تواند باعث بهره وری و تولید بیشتر و ایجاد درآمد و رفاه بیشتر شود.حال هر چه کشوری از امکانات گسترده تری جهت کاهش هزینه های تولید برخوردار باشد و سطح تکنولوژی بالاتری داشته باشد، جریان سرمایه گذاری مستقیم خارجی به آن کشور بیشتر خواهد بود. یکی از عوامل تأثیرگذار بر جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی، نیروی کار ماهر و توسعة منابع انسانی می باشد و با پیچیده تر شدن فرآیند تولید کالاها و خدمات در جهان، وجود نیروی کار غیر ماهر دیگر مزیت به شمار نمی رود، لذا کشورهایی در جذب سرمایه و سرمایه گذاری موفق تر هستند که از نیروی کارآموزش دیده برخوردار هستند.

سرمایة انسانی در واقع مکمل سرمایة فیزیکی است و موجب می شود تا از سرمایه های فیزیکی به صورت مناسب¬تری بهره برداری شود. تجربه کشورهای پیشرفته و مطالعات مختلف در زمینة رشد اقتصادی کشورها در طول زمان و یا در میان کشورها، نشان داده است که توضیح نرخ رشد اقتصادی کشورها تنها از طریق عوامل مرسوم، مانند سرمایه و نیروی کار نتایج دقیقی به همراه نداشته و سرمایه انسانی به عنوان یک متغیر اصلی بایستی وارد مدل های رشد شود. رشد اقتصادی تنها بستگی به اندازه و میزان نیروی انسانی ندارد؛ بلکه به کارایی آن نیز بستگی دارد .چنانچه نیروی کار از تحصیلات بیش تری برخوردار باشد، تحرک نیروی کار و نرخ اشتغال بیش تر خواهد شد. هر قدر نیروی کار از آموزش بیش تری بهره جوید و هر قدر که این آموزش مفیدتر باشد، بهبود کیفیت نیروی کار در افزایش میزان تولید تأثیر بیشتری خواهد داشت (طیبی و دیگران، 1387).

بنابراین در مطالعه حاضر به بررسی نقش دو متغیر مهم سرمایه گذاری مستقیم خارجی به عنوان منبعی برای ورود سرمایه فیزیکی به کشورها که به عنوان یکی از نهاده های تولید در اقتصاد به شمار می رود و اهمیت بالایی را در افزایش سرمایه گذاری کشورهای در حال توسعه و نیل به رشد اقتصادی و رفاه بالاتر در این کشورها دارد و نیز سرمایه انسانی به عنوان متغیری که نقش مهمی در رشد اقتصادی کشورها دارد مطابق با مدل های رشد درونزا پرداخته خواهد شد. آنچه در این مطالعه مدنظر است، اثر گذاری جداگانه هر یک از دو متغیر فوق نمی باشد و هدف اصلی بررسی نقش سرمایه انسانی کشور میزبان سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر اثر گذاری FDI بر رشد اقتصادی می باشد که نشان دهنده برخورداری یا عدم برخورداری کشور میزبان از سرریزهای دانش ناشی از سرمایه گذاری مستقیم خارجی می باشد.

  1. ادبیات و پیشینه تحقیق:

شی[7] (2001) در مطالعه خود که به بررسی انگیزه های کشورهای صنعتی و اقتصادهای اخیراً صنعتی شده که برای سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در چین پرداخته است و به این نتیجه رسیده که کشورهای صنعتی، تکنولوژی پیشرفته را در سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی مورد استفاده قرار می دهند، زیرا آنها می خواهند به بازارهای زیاد و بالقوه دسترسی پیدا کنند. اما در طرف مقابل کشورهای تازه صنعتی شده، تکنولوژی معمولی را در سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی مورد استفاده قرار می دهند، زیرا هدف آنها استفاده از نهاده های کم هزینه مانند نیروی کار و زمین در کشور مقابل است تا از این طریق بتوانند کالاهای تولیدی خود را به کشورهای جهان سوم صادر نمایند و از هزینه های فزاینده تولید در کشور خود دوری نمایند.

سالترو فورد[8] (2001)به بررسی اثرات سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی بر رشد اقتصادی در کشورهای   ASEAN پرداختند و به این نتیجه رسیدند که نه تنها سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی می تواند منجر به تحریک رشد اقتصادی این کشورهای شود، بلکه میزان اثرگذاری این متغیر بسیار مؤثرتر از اثرگذاری سرمایه های انسانی و عوامل تکنولوژیک است.

سیکونی و پاپیانو[9]  (2006)، در مقاله ای تحت عنوان "سرمایه انسانی، ساختار تولید و رشد"، به بررسی این نکته پرداختند که آیا سطوح بالای سرمایه انسانی بوسیله تسهیل فناوری، سریعتر با رشد اقتصادی سازگاری پیدا می کند؟ اگر چنین است کشورهایی با سرمایه انسانی بیشتر باید سریعتر با فناوریهایی که مهارت نیروی کار را اضافه می کند، سازگار شوند. تئوریهای بین المللی به انباشت سرمایه انسانی به عنوان یکی از عوامل مهم رشد در صنایع سرمایه بر اشاره دارد و سیکونی و پاپیانو نیز برای صنایع سرمایه بر ایتالیا، اثرات مثبت معنی داری از سطوح سرمایه انسانی و حجم سرمایه انسانی بر روی تولید و رشد اشتغال پیدا کردند. آنها اثر سطوح سرمایه انسانی را بر روی رشد در صنایعی که به سرمایه انسانی حساس است، آزمون نمودند و دریافتند که رشد تولید در صنایعی که  نسبت به آموزش کارکنان خود حساسیت زیادی نشان داده اند، از لحاظ آماری، بسیار بیشتر از صنایعی می باشد که به سطوح و کیفیت آموزش کارکنان خود اهمیتی نمی دهند و یا لااقل کمتر اهمیت می دهند.

راموس و دیگران[10](2009)، در مقاله ای تحت عنوان رشد اقتصادی منطقه ای و سرمایه انسانی، به بررسی نقش آموزشهای تکمیلی پرداختند. مطالعه آنها ارتباط بین سرمایه انسانی و رشد اقتصادی ناحیه ای را در اتحادیه اروپا و با استفاده از شاخصهای مختلف سرمایه انسانی مورد ارزیابی قرار می دهد. در این تحقیق از شاخصهای مختلفی از سرمایه انسانی که بوسیله آمارهای جزیی در سرشماری بدست آمده استفاده شده است. آنها رشد تولید ناخالص داخلی سرانه را بین سالهای 2000تا 2005 بر روی سطح داخلی تولید ناخالص داخلی سرانه و متغیر سرمایه انسانی برای 229 ناحیه اروپا، مورد ارزیابی قرار دادند و دریافتند که عملکرد اخیر اقتصادی در ناحیه اروپا، با افزایش در آموزشهای تکمیلی ارتباط تنگاتنگی دارد. در واقع، مقیاسهای آموزشهای تکمیلی به نظر می رسد که عملکردی قویتر و مرتبط¬تری نسبت به مقیاسهای سنتی موجودی سرمایه در یک اقتصاد ناحیه ای دارد. در یک چشم انداز سیاسی، نتایج آنها به این نکته اشاره دارد که حتی وقتی کارگران ماهر برای پیداکردن شغل مناسب ناتوان هستند، آنها در سطح کل نسبت به همکاران غیر ماهر خود، بیشتر سودآور می باشند.

برنزیتن و همکاران[11] (1998)در مطالعه خود به آزمون تجربی نقش سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در فرآیند انتشار تکنولوژی و رشداقتصادی در کشورهای درحال توسعه پرداخته و به این نتیجه رسیدند که افزایش سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی منجر به افزایش رشداقتصادی درکشورمیزبان می شود،اما این اثر بستگی به قدرت جذب کشور میزبان دارد که توسط سرمایه انسانی موجود درآن کشور تعیین می گردد.آنها معتقدندکه اثرات سودمند سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی بر رشد اقتصادی توسط کارایی بالاتری که این نوع سرمایه گذاری به خاطر تکنولوژی پیشرفته دارد، حاصل می شود نه صرفاً از طریق انباشت بیشتر سرمایه. همچنین آنها بیان نمودند که سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی می تواند از طریق انباشت سرمایه و منتقل کردن تکنولوژی مناسب که منجر به افزایش کارایی می شود، رشد اقتصادی را شدت بخشد.آنها در مطالعه خود اثر مثبت اما نه چندان زیاد سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی را بر سرمایه گذاری داخلی بدست آوردند. بنابراین از نظر آنها این اثر مثبت سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی بر سرمایه گذاری داخلی که خود مشوق بیشتر رشد اقتصادی است، به عنوان اثر مستقیم سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی تلقی می شود. بر اساس نتایج در صورتی که کشوری از سطوح خیلی اندک سرمایه انسانی برخوردار باشد، سهم سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در رشد اقتصادی آن کشور اندک و نزدیک به صفر است و با افزایش میزان سرمایه انسانی، اثر سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی بر رشد اقتصادی شدیداً افزایش می یابد.

  1. مدل  و نتایج تجربی

بر اساس مطالعه برنزتین و همکاران (1998) جهت بررسی تجربی اثر سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر رشد اقتصادی از رابطه زیر استفاده شده است:

 

در معادله فوقg: رشد تولید ناخالص داخلی سرانه،FDI سرمایه گذاری مستقیم خارجی، H انباشت سرمایه انسانی، Y0 تولید ناخالص داخلی و A مجموعه ای از متغیر های موثر بر رشد اقتصادی می باشند. در این مدل نسبت سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر تولید ناخالص داخلی مشابه کسر کالاهای تولید شده توسط بنگاه های خارجی بر کل کالاهای تولید شده در نظر گرفته شده است.

داده های مورد استفاده در این مطالعه عبارتند از: H: نرخ ثبت نام دوره متوسطه به عنوان پروکسی سرمایه انسانی، G: مخارج مصرفی نهایی دولت (درصد از تولید ناخالص داخلی)، g: رشد تولید ناخالص داخلی سرانه، FDI: سرمایه گذاری مستقیم خارجی ورودی (درصد از تولید ناخالص داخلی)، M: پول و شبه پول (درصد از تولید ناخالص داخلی) و Initial GDP: تولید ناخالص داخلی بر حسب دلار آمریکا(به قیمت ثابت سال 2000). دوره زمانی مطالعه شامل سالهای 2011-1995 می باشد و کشورهای مورد بررسی شامل مجموعه کشورهای حوزه خلیج فارس می باشدمنبع داده های مورد استفاده نیز داده های بانک جهانی[12] است.

  1. نتایج تخمین:

در این مرحله به تفسیر ضرایب و معادلات برآوردی پرداخته خواهد شد. در این مطالعه این موضوع که سرمایه گذاری مستقیم خارجی می تواند به عنوان کانالی برای افزایش رشد اقتصادی در کشورهای مورد مطالعه عمل نماید، مورد ارزیابی قرار گرفته است. همچنین اثر متقابل سرمایه انسانی و سرمایه گذاری مستقیم خارجی در این مجموعه از کشورها آزمون می شود. در این مطالعه از روش هم انباشتگی پدرونی جهت برآورد مدل استفاده شده است. بر اساس نتایج این آزمون که در جداول مربوط به هر مدل ارائه شده است، برآورد مدل با استفاده از روش اثرات ثابت صورت گرفته و نتایج جهت تحلیل ارائه شده است. بر اساس نتایج ارائه شده، مقادیر ضریب تعیین، آزمون F و آماره دوربین واتسون حاکی از اعتبار نتایج تخمین جهت تحلیل می باشد. نتایج جدول شماره (1) نشان دهنده آن است که سرمایه گذاری مستقیم خارجی بطور مستقیم اثر مثبت و معنی داری بر رشد اقتصادی کشورهای حوزه خلیج فارس شامل ایران دارد.بنابراین در این کشوها نیز سرمایه گذاری مستقیم خارجی از طریق انباشت سرمایه فیزیکی بصورت مستقیم منجر به افزایش رشد اقتصادی آنها گردیده است. این موضوع حکایت از وجود محدودیت های سرمایه ای در این مجموعه از کشورها دارد. بطور مشابه در این مجموعه از کشورها نیز اثر متقابل سرمایه گذاری مستقیم خارجی و سرمایه انسانی منفی و معنی دار می باشد. بنابراین مطابق با گروه قبلی کشورها امکان افزایش بهره وری در این کشورها نیز به دلیل سطح پایین سرمایه انسانی و نیروی کار ماهر از طریق انتقال تکنولوژی های جدید و سرریزهای تکنولوژی وجود نداشته و این موضوع به عنوان عاملی بازدارنده در رشد اقتصادی این کشورها عمل می نماید.بر اساس نتایج جدول شماره (1) اثر سرمایه انسانی بر رشد اقتصادی کشورهای حوزه خلیج فارس شامل ایران دارای ضریب مثبت و از لحاظ آماری معنی دار می باشد. بنابراین علامت این متغیر انتظارات تئوریکی را برآورده می نماید از آنجایی که این کشورها اکثراً دارای درآمدهای نفتی می باشند و امکان سرمایه گذاری بالا در بخش آموزش را فراهم می نماید بنابراین سطح سرمایه انسانی در این کشورها منجر به آن شده است که این متغیر اثر معنی داری بر رشد اقتصادی داشته باشد. بطور مشابه در این مجموعه از کشورها نیز اثر درجه توسعه یافتگی آنها بر رشد اقتصادی آنها مثبت و از لحاظ آماری معنی دار می باشد.

جدول (1):برآورد مدل با استفاده از روش اثرات ثابت  برای مجموعه کشورهای حوزه خلیج فارس

متغیرها

ضرایب

آماره های t

Intercept

-14.80221

-1.293579(0.1984)

Log(initial GDP)

0.902708

2.138176(0.0346) *

H

0.040609

2.644742(0.0093) *

FDI

0.337931

3.914411(0.0002) *

FDI*H

-0.004673

-5.254189(0.0000) *

G

-0.221306

1.250131(0.2137)

M

-0.055762

-2.446346(0.0159) *

R-squared: 0.405317

Durbin-Watson stat: 1.755091

 

F-statistic: 4.430192(0.000) *

    Hausman test: 44.810(0.000) *

TotalObservations: 136

 

اعداد داخل پرانتز نشان دهنده احتمال می باشند و * نشانگر معنی داری متغیرها در سطح اطمینان 95% است.

مشاهده شده است که اثر متغیر مخارج نهایی دولت بر رشد اقتصادی در این گروه از کشورها منفی و از لحاظ آماری بی معنی می باشد. این موضوع می تواند از آنجا ناشی شده باشد که در این گروه از کشورها بهره وری بخش دولتی از بهره وری بخش خصوصی بالاتر است. هرچند این موضوع نمی تواند بیانگر کارایی بالای بخش دولتی در اقتصاد باشد بلکه می تواند از ناتوانی بخش خصوصی این گروه از کشورها حکایت داشته باشد

همچنین اثر توسعه مالی بر رشد اقتصادی آنها نیز منفی و از لحاظ آماری بی معنی می باشد که حکایت از ظرفیت نهادی ضعیف در ساختار اقتصادی این کشورها دارد. عامل دیگری که می تواند سبب اثر منفی توسعه مالی بر رشد اقتصادی این کشورها شده باشد، انتقال منابع از سرمایه گذاری های مولّد به سمت مصرف می باشد که با وضعیت کشورهای در حال توسعه که با نبودن صنایع داخلی و نیز مصرف بالا روبرو می باشند، همخوانی دارد.

در این قسمت آزمونهای علیت کوتاه مدت و بلند مدت را مورد بررسی قرار می گیرد. آزمون علیت بلندمدت به وسیله معناداری آماره t بر روی ضریب تصحیح خطا  (ECM)مشخص می گردد. آزمون علیت کوتاه مدت توسط آماره F در آزمون والد(Wald Test)  بر روی تفاضل با وقفه متغیرها مورد بررسی قرار می گیرد.

معادله کوتاه مدت بصورت زیر نشان داده می شود:

 

 

که در این معادله نشان دهنده تفاضل متغیرها و  نشان دهنده ی جمله تصحیح خطا و k نیز بیانگر طول وقفه متغیرها می-باشد.نتایج برآورد به صورت زیر است:

 

جدول(2): نتایج علیت کوتاه مدت و بلند مدت وابسته برای  کشورهای حوزه خلیج فارس

             

متغیر

-12/0

-(06/6)

F=613/0

(589/0)

F=898/1

(067/0)

898/1F=

(000/0)

F=873/2

(009/0)

F=  913/0

(402/0)

918/1F=

(004/0)

آماره

ماخذ:یافته های پژوهش

 

در این مدل یک رابطه علیت بلندمدت از سمت متغیرهای سمت راست به سمت متغیر   برای کشورهای حوزه خلیج فارس وجود دارد که این علیت از طریق آماره t و معناداری آن بر روی ضریب تصحیح خطا مشخص شده است. ضریب تصحیح خطا برای این کشورها برابر 12/0 می باشد و دارای علامت منفی و بین صفر تا 1 نیز میباشد. همچنین این ضریب نشان دهنده سرعت تعدیل متوسط به سمت تعادل بلندمدت را نشان می دهد و بیان می کند که در هر سال 12/0 از عدم تعادل یک دوره در   در دوره بعد تعدیل می شود.

همچنین بر اساس آزمون والد بر روی ضرایب با وقفه متغیرها، نتایج نشان می¬دهد که یک رابطه علیت کوتاه مدت از   و   و  و   به سمت   وجود دارد که از طریق معناداری آماره F مشخص شده است. که نشان میدهد که این 3 متغیر در کوتاه مدت میتوانند بر روی تاثیر گذار باشند.

  1. نتیجه گیری و پیشنهادات:

نتایج بدست آمده از برآورد الگوی رشد برای دو مجموعه کشورهای حوزه خلیج فارس شامل ایران نشان دهنده آن است که سرمایه گذاری مستقیم خارجی اثر مستقیم بر رشد اقتصادی آنها داشته است، که این اثر از طریق افزایش انباشت سرمایه فیزیکی رخ می دهد. همچنین نتایج نشان می دهد که اثر متقابل سرمایه انسانی و سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر رشد اقتصادی کشورها اثر منفی و از لحاظ آماری معنی دار است. به عبارت دیگر، با توجه به سطح پایین سرمایه انسانی در این مجموعه از کشورها امکان انتقال تکنولوژی از طریق سرمایه گذاری خارجی وجود نداشته که این امر مانع از افزایش بهره وری و نیز بهره مندی از سرریز های تکنولوژی می گردد، که عاملی بازدارنده در برابر رشد اقتصادی این مجموعه از کشورها می باشد.

هر چند در مجموعه این  کشورهای حوزه خلیج فارس اثر سرمایه انسانی بر رشد اقتصادی مثبت بوده است که نشان دهنده سطح حداقلی از سرمایه انسانی موجود در این کشورها می باشد اما بدلیل آنکه سرمایه انسانی موجود در این کشورها با سطح سرمایه انسانی کشورهای پیشرفته و دانش موجود در سرمایه گذاری مستقیم خارجی دارای شکاف می باشد به همین دلیل امکان جذب سرریزهای دانش در این مجموعه از کشورها نیز فراهم نمی باشد.

از سویی دیگر نتایج نشان می دهد که توسعه اقتصادی کشورها اثر مثبت و معنی داری بر رشد اقتصادی آنها داشته است. بنابراین بزرگتر شدن اقتصاد و اندازه بازار می تواند به عنوان محرک رشد اقتصادی در این کشورها مطرح باشد. در ارتباط با اثر توسعه مالی بر رشد اقتصادی در مجموعه کشورها مشاهده شده است که توسعه مالی نه تنها عاملی موثر در افزایش رشد اقتصادی آنها نبوده است، بلکه به عنوان عاملی بازدارنده در فرآیند رشد اقتصادی این کشورها تبدیل شده است، که می توان این موضوع را به نهادهای ضعیف در این کشورها مربوط دانست که منجر به ناکارایی فراگیر در مکانیزم تخصیص اعتبارات شده و عاملی بازدارنده برای رشد اقتصادی این کشورها است. بنابراین این کشورها می توانند از طریق وضع قوانین قوی در بخش مالی و نیز نظارت بر سیستم بانکداری، موجبات افزایش کارایی بخش مالی را فراهم آورند. با افزایش ثبات اقتصادی از طریق سیاست های ثبات اقتصادی و نیز کاهش نااطمینانی سیاسی و برنامه ریزی در جهت انتقال نقدینگی از مصرف به سرمایه گذاری های مولّد نیز امکان بوجود آمدن اثر مثبت توسعه مالی بر رشد اقتصادی فراهم خواهد آمد.



[1] Foreign Direct Investment

[2]  Findlay

[3] Sawada

[4] International Monetary Found

[5]  United Nations Conference on Trade and Development

[6]  Human Capital

[7] Shi

[8]  Slater and Ford

[9] Ciccone , Antonio and Elias Papaionnou

[10] Ramos,and et al

[11] Borensztein,et al

[12] World Bank

داوودی، پرویز و شاهمرادی، اکبر، (1383)، بازشناسی عوامل موثر بر جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی در اقتصاد ایران و 46 کشور جهان در چارچوب یک الگوی تلفیقی، فصلنامه پژوهش های اقتصادی ایران، شماره 20، صص 113-81.
طیبی، سید کمیل، کریم آذربایجانی و روح الله بابکی، (1387) ،"اثر سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر تجارت خارجی کشورهای منتخب آسیایی و اقیانوسیه"، مجله ی پژوهشی دانشگاه اصفهان(علوم انسانی) ، جلد: ٣١ ، شماره: ٣: صص129-150.
Borensztein, E, De Gregorio, J,  Lee, J.-W, (1998),  How does foreign direct investment affect economic growth?,  Journal of International Economics, Vol: 45(1), pp: 115-135.
Ciccone , A. and Papaionnou, E. (2006) “Human Capital , The Structure of Production and Growth” , Working Paper Series, NO 623.
Findlay,R.(1978) “Relative Backwardness. Foreign Direct Investment,and Transfer of Technology:A simple Dynamic model” The auarterly journal of Economics, vol92,No1: 1-16
Ford,J. and Slater,J. (2001) “FDI,Regional Economics integration and Endogenous Growth,Some Evidence From South east Asia”,Pacific Economic Review6(3): 383-399.
Grossman, G., Helpman, E., (1991)“Innovation and Growth in the Global Economy”, MIT PressCambridge, MA.
Ramos, R., Surinach, J. and Artis, M. (2009) “Regional Economic Growth and Human Cpital : The Role of Overeducation” , IZA DPNO, 4453
Sawada,N.(2004) “Technology Transfer,spillover and Growth through FDI in Developing countries:An Endogenous Growth Approach”.Discussion paper,the university of Hawaii-Manoa,USA
Shi,Vizheng.(2001)“Technolgogical Capabilities and International Production Strategy of firims: The case of FDI in China”, Journal of world Business. Vol 36, Issue 2: 184-204.
UNCTAD (2001) beyond 20/21 maps cd-Rom,vol.5.3