نوع مقاله : علمی - پژوهشی
نویسندگان
1 تهران ،انتهای خیابان طالقانی - بعد از تقاطع بهار-دانشکده اقتصاد
2 گروه اقتصاد اسلامی دانشکده اقتصاد دانشگاه خوارزمی
3 پژوهشگر
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
According to the fifth item of statement by supreme leader which was released after the publication of the basic Islamic-Iranian Model of Progress document that was requested from universities, hawzah and researchers to evaluate this document deeply and participate in promotion of this document to plat road map of country progress, by presenting clear proposals This research has been done to respond to above-mentioned request . In this article, we first review critiques of the process of document compilation and then critiques of the result and its results in three sections: at first shortcomings and defects in the pre-codification of the model, second the errors and the ongoing errors in the pattern and pattern of the model, and third the feasibility of implementing of the model. The result of the survey shows that at least forty-nine defects, errors in the three above-mentioned stages in preparation of Process model. Therefore, it seems that the published document still needs to work on and its realization will not be simply feasible, and it is necessary to consider it during the two-year's time which has given to eliminate the shortcomings and defects to correct and complete the model with the help of the elites and intellectuals.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
بیست و دوم مهر سال 1397 سندی تحت عنوان «سند الگوی پایه اسلامیایرانی پیشرفت» (آیت الله العظمی خامنه ای، 1397) همراه با بیانیهای از سوی آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی منتشر شد. مقام معظم رهبری در مقدمه بیانیه خود در معرفی سند آوردهاند: «این سند اهمّ مبانی و آرمانهای پیشرفت را تدوین کرده و اُفق مطلوب کشور را در پنج دهه آینده ترسیم و تدابیر مؤثر برای نیل به آن را طراحی کرده است که با تحقق آن که کاری عظیم و دشوار، اما ممکن و شیرین است کشور راه پیشرفت را خواهد پیمود و طلیعه مبارک تمدن نوین اسلامیایرانی در زیستبوم ایران رُخ خواهد نمود». ایشان در فرایند تدوین الگو و در ابتدای امر در باب چیستی الگو بر این موارد تأکید کردهاند: الگو یک سند باالادستی برای همه اسناد برنامهای، چشمانداز و سیاستگذاریهای کشور است؛ الگو یک نقشه جامع است و به ما میگوید به کدام سمت و به سوی کدام هدف حرکت کنیم؛ الگو باید کشور را از حرکتهای بیهدف و زیگزاگی و سردرگم دور کند؛ در الگو باید وضعیت مطلوب و چگونگی رسیدن از وضع موجود به وضع مطلوب تصویر شود.
بر همین مبنا و برداشتی که اعضای شورای عالی مرکز الگوی اسلامیایرانی پیشرفت از منویات و بیانات مقام معظم رهبری داشتهاند، تعریف این مرکز از الگو عبارت است از: «الگو نقشهای جامع است که هدف و سمت حرکت، شیوه حرکت و نحوه رفتار جامعه را برای تحققیافتن تحول تکاملی جامعه بیان میکند». لذا آنچه در اینجا مورد بحث و بررسی قرار میگیرد الگو با تعریف و مشخصات مذکور است.. مقام معظم رهبری در بند پنجم بیانیه مذکور از دانشگاهها، حوزههای علمیه و صاحبنظران خواستهاند «این سند را عمیقاً بررسی کنند و با ارائه پیشنهادهای مشخص برای ارتقای آن بیش از پیش در ترسیم هدف و مسیر پیشرفت کشور مشارکت جویند». این مطالبه ضمن اینکه مسئولیت و وظیفه سنگین نقد، بررسی و ارزیابی سند را متوجه کلیه علاقهمندان به کشور و مردم میکند، از جانب دیگر فرصت بدیع و بیبدیلی برای مشارکت فعال پژوهشگران، اندیشمندان و دانشگاهیان در اصلاح، تکمیل، تدوین و تنظیم الگویی کامل و کارآمد برای آینده ایران اسلامی پیشِروی ما میگذارد. در راستای انجام این وظیفه مهم در این مقاله ابتدا به بررسی نقدهایی معطوف به فرایند تدوین سند و سپس نقدهای معطوف به نتیجه آن پرداخته میشود و در ادامه به برخی از مهمترین موضوعاتی که لازم است در جریان اصلاح و تکمیل سند به آنها پرداخته شود، در سه بخش کاستیها و نواقص پیشاتدوین الگو، اشکالات و خطاهای بهوقوعپیوسته در نحوه و روند تدوین الگو و همچنین نواقص الگو / سند منتشره و امکانپذیری اجرا و تحقق آن خواهیم پرداخت و در بخش آخر نتیجهگیری خواهیم کرد.
1. ادبیات موضوع
با رویکرد ارزیابی الگو، دو برداشت مختلف یا تقسیمبندی کلی از الگو در این مقاله قابل ارائه است که در اینجا به تشریح آنها میپردازیم.
الف) الگوی فرایندی: الگوهای فرایندی الگوهایی هستند که مراحل فرایند رسیدن به نتیجه را نشان میدهند.درواقع الگوهای فرایندی کمک میکنند تا به نتیجه برسیم، بدین معنا که اگر گامبهگام بر اساس آن الگو پیش رویم، درنهایت به نتیجه مطلوب دست پیدا خواهیم کرد.
ب) الگوی نتیجهای: این دسته از الگوها در موضوعی مشخص مجموعه نتایج و راهکارهایی را به ما ارائه میدهند که از میان آنها انتخاب صورت میگیرد. به بیان دیگر این الگوها بر خلاف الگوهای فرایندی مسیر رسیدن به نتیجه را ترسیم نمیکنند، بلکه نتیجه را بیان میکنند؛ به طور مثال در سیاستگذاری فرهنگی، فرهنگی مطلوب را به عنوان یک الگوی نتیجهای ترسیم کرده و برای رسیدن به آن برنامهریزی میکنیم (اعرابی، 1392: 136-132؛ مختاریانپور، 1395).
در این مقاله، هنگامی که از روش تهیه الگو و ارزیابی آن سخن میگویم مفهوم، مدنظر از الگو، فرایندی است که مشتمل بر مراحل زمانبندیشده تهیه و تنظیم و پیادهسازی گامبه گام الگوست و انتظار داریم پس از طی این مراحل الگوی اسلامیایرانی پیشرفت شکل گرفته و آماده اجرا شود و آنگاه که در رابطه با مبانی، آرمانها، رسالت، افق، تدابیر و بر اساس محورهای پنجگانه مذکور از سه غایت اصلی و نهایی که میبایستی بعد از اجرایی شدن سند به آنها رسید ـ همانگونه که در بیانیه مقام معظم رهبری ذکر شده است ـ از الگو به معنا و مفهوم الگوی نتیجهای سخن میگوییم. از آنجا که در این مقاله ابعاد مختلف الگو را مورد ارزیابی قرار میدهیم، لازم است به طور اجمالی به پیشینه موضوع بر مبنای دو مفهوم الگوی فرایندی و نتیجهای بپردازیم.
1-1. فرایند طراحی الگو
در زمینه نحوه و چگونگی و به عبارت دیگر فرایند طراحی الگوی اسلامیایرانی پیشرفت تحقیقات و مطالعات متعددی صورت گرفته است که به شرح زیر به برخی از اهم آنها میپردازیم.
نوبخت (۱۳۸۹) در نخستین نشست اندیشههای راهبردی، «الگوی مطلوب توسعه ایرانیاسلامی» را ارائه کرده است. او در توصیف این الگوی پیشنهادی مینویسد الگوی توسعه ایرانیاسلامی که در جهت تأمین نیازهای مادی و معنوی فرد و جامعه و با هدف تقویت کرامت انســانی و تعالی اجتماعی، طراحی شده است، از سه استراتژی، چهار بســته، مشتمل بر 13 اقدام اجرایی (بــه عنوان متغیرهای مســتقل) و 17 نتیجه مقطعی، پنج براینــد نتایج مقطعی و هفت هدف بخشی (به عنوان متغیرهای وابسته) و شش بُعد از ابعاد توسعه به عنوان نتیجه نهایی تشکیل شــده است و ظرفیت لازم برای تحقق آرمانهای نظام جمهوری اسلامی ایران با توجه به رقابتهای بین المللی را دارد. علی احمدی (1390) پیشطرح الگوی اسلامیایرانی پیشرفت را در قالب کتابی منتشر کرده است. وی در این کتاب صرفاً به بیان نکات مهم مدنظر خود برای طی فرایند طراحی الگو میپردازد.
شورای راهبردی پیشرفت اسلامی (۱۳۹۰) سندی تحت عنوان «نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی مرحله پیدایش» را منتشر کرده است. در متن منتشره آمده است که انتقال نظام مبارک جمهوری اسلامی از مرحله کنونی به مرحله تکاملی الگوی ایرانیاسلامی پیشرفت که مرحله میانی مرحله تاریخی دولت اسلامی محسوب میشود، نیازمند ظرفیتسازی است و این ظرفیت بدون تغییر در فعالیتهای جریان اندیشهورزی (آرمانخواه، مطالبهگر و ساختارهای اداره جامعه، به دست نمیآید. موضوعات انتقال نظام در سه سطح تصحیح جهت نظام، ساختارهای نظام و حوزه و دانشگاه و هرکدام در 9 موضوع فرعی به عنوان گامهای هر مرحله دستهبندی شدهاند».
علی احمدی (1390) در متن منتشر شده تحت عنوان «نقشه راه پیشنهادی برای دستیابی به الگوی اسلامیایرانی پیشرفت» مینویسد: «منظور از نقشه راه که یکی از موضوعات مهم پیشِروی دستیابی به الگوست، تدوین چارچوبی مفهومی است که به عنوان یک وفاقنامه، ترسیمکننده مراحل و گامهای دستیابی به الگوی اسلامیایرانی پیشرفت بوده و حداکثر اجماع نخبگانی را دربر دارد». وی با تفکیک روششناسی طراحی نقشه راه دستیابی به الگوی اسلامیایرانی پیشرفت از روششناسی طراحی الگوی اسلامیایرانی پیشرفت، در عین همگرایی و هماهنگی آن دو، در باب روششناسی طراحی نقشه راه طراحی نقشه راه دستیابی به الگوی اسلامیایرانی پیشرفت ضمن بر شمردن اهداف و منابع مورد استفاده برای طراحی نقشه راه، 12 مؤلفه را به عنوان اجزای اصلی نقشه راه معرفی کرده و سپس 12 گام اجرایی و 79 فعالیت اصلی را پیشنهاد میکند.
رشاد (۱۳۹۱) در «9 گام تا الگوی پیشرفت اسلامیایرانی (نقشه راه اکتشاف مبانی معرفتی ـ ارزشی پیشرفتورزی و طراحی الگوی اسلامیایرانی پیشرفت)»، هشت گام نظری برای اکتشاف منطق اکتشاف نظریه پیشرفت و طراحی الگو و اکتشاف مبانی معرفتی ـ ارزشی و یک گام با هشت اقدام عملی را برای ترسیم چارچوب و سیر و مسیر (نقشه راه) طراحی الگوی اسلامیایرانی پیشرفت پیشنهاد میکند. ذوعلم (۱۳۹۱) در مقالهای تحت عنوان «نقشه راه طراحی الگوی اسلامیایرانی پیشرفت» نقشه راه را در 11 بخش مورد بررسی قرار داده و سپس مراحل چهارگانهای برای طراحی الگو پیشنهاد کرده است.
معاونت هماهنگی و نظارت فرایندی مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت (1391)، در گزارشی تحت عنوان «چیستی و مفهوم الگوی اسلامیایرانی پیشرفت و نقشه راه و فرایند طراحی، تدوین، تصویب و پایش الگو» که در تاریخ 25/9/1391 مصوب شده است، آورده است که نقشه راه و فرایند طراحی، تدوین، تصویب و پایش الگو در 9 مرحله مورد بررسی و اصلاح و تکمیل قرار گرفته است و نهایتاً با تلفیق چند الگو توسط شورای عالی مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت (۱۳۹۳)، پیشنویس الگوی پایه پیشرفت تدوین شده است.
1-2. ارزیابی نتیجهای الگو / سند
محمدی (1397) در مطلبی با عنوان «بیان واضحات و تکرار مکررات»، مینویسد: «تقریباً یکسوم متن سند به مبانی اختصاص یافته» که وی آنها را جملهسازیهای واضح میخواند. او با نقل برخی از 56 بندی که تحت عنوان تدابیر در سند آمده است، مینویسد عملاً هیچگونه تدبیری تمهید نشده است و بسیاری از مطالب بیان واضحاتی است که بسیاری از آنها وظایف روزمره همه حکومتهاست. او مهمترین نقصان سند را فقدان عدد و رقم میداند.
الهی (1397) در مقالهای تحت عنوان«برخی چالشهای اساسی سند الگوی اسلامیایرانی پیشرفت» اظهارمیدارد: این پرسش به ذهن متبادر میشود که در غیاب اسناد موجود، چه خللی در روندهای جاری سازمانها، نهادها و ادرات کشور ایجاد میشود؟» وی در ادامه مینویسد: «مشکل جدی در نگارش تمامی این اسناد وجود دارد و آن این است که این اسناد، برخاسته از همه تفکرات و اندیشههای کشور نیست». وی در ادامه به برخی از خلأها و نواقصی که از نظر وی سبب میشوند پس از ابلاغ سند هیچ اتفاقی در «واقع» نیفتد، میپردازد، عناوین کلی آنها عبارتاند از عدم توجه به تحولات دهه 90، غفلت از زندگی شهری، بیتوجهی به نقش هنر و عدم بیان نقش حوزه و دانشگاه.
کشوری (1397) با اشاره اینکه 9 اشکال و ملاحظه متنی و غیرمتنی به سند منتشره دارد و با اشاره به تعدادی از اسناد مصوب و منتشره بیان میکند این سندی که تحت عنوان الگوی پایه الگوی پیشرفت اسلامی معرفی شده است به دو بلا مبتلا نباید شود. بلای کلیگویی و بلای یکسانانگاری توسعه غربی و الگوی پیشرفت اسلامی و در بیان یکی از ملاحظات میگوید که به نظر ما سند الگوی پایه دارای حجیت نیست، یعنی استناد مدل به اسلام تمام نیست؛ چون اگر قرار است الگوی پایه اسلامی باشد، باید روش استناد به اسلام را بحث کرده باشد. وی یکی دیگر از ملاحظات خود را نامشخص بودن چگونگی ترمیم سند اعلام میدارد.
همتی (1397) در گفتوگویی با ایکنا که تحت عنوان «رویکرد حداقلی سند الگوی پیشرفت به فقه اسلامی / ضرورت توجه به ظرفیت نظامسازی فقه شیعی» منتشر شده است میگوید: « اینکه عدهای در گوشه پژوهشگاه بنشینند و الگو تولید کنند، امری ناکارآمد است؛ چراکه اولاً از این طریق الگو تولید نمیشود، ثانیاً بر فرض تولید کارایی ندارد، ثالثاً قابل اجرا نیست. الگوها از درون دغدغههای اجتماعی نخبگان تولید میشود. اینکه یک مرکز با یک گروه خاصی متکفل الگونویسی باشند، فارغ از اینکه چه افرادی با چه نقطهنظراتی در آنجا حضور دارند، نمیتواند به نتیجه مطلوب بینجامد». وی در ادامه میگوید: «عمده چالش الگوی اسلامیایرانی پیشرفت چالش عملی است، نه چالش نظری. ...سوای بحث کارکرد فقه برای مدلسازی و عملیکردن الگوی پیشرفت، فقه اسلامی میتواند مسئله اسلامی بودن و مشروع بودن مدلهایی را که درباره الگو مطرح میشود ضمانت کند. با وجود این، در حال حاضر فقه در سند الگو کاملاً در وضعیت انفعال قرار دارد».
لکزایی (1397)، درگفتوگویی تحت عنوان «سند پایه الگوی پیشرفت فاقد پشتوانه فلسفی است» میگوید: «اکنون به نظر میرسد ابهام و تردیدی درباره این الگو وجود دارد. آیا الگو یک نقشه راه است و راهنمای عمل محسوب میشود یا اینکه وضعیت مطلوب را نشان میدهد تا از طرق مختلف به آن برسیم. اکنون معلوم نیست که کدام نگاه به الگو هست» وی در ادامه مینویسد: « نقد دیگر این است که نظریه پشتیبان فلسفی این مبانی و کل این سند هم مشخص نیست. درواقع نمیدانیم که چه نظریه و فلسفه سیاسیای از این سند پشتیبانی میکند که باید روشن شود تا بتوان آن را به یک بحث نظری ارجاع داد. عدم توازن بخشهای الگو نقد دیگری از سند است؛ به طوری که بخش مبانی بسیار مبسوط بیان شده، اما بخش آرمانها و رسالت بسیار خلاصه است و بخش افق در حد یک صفحه و بخش تدابیر مفصل است. درواقع هر بخشی باید از تناسب حجمی برخوردار باشد. ابهامی که اساساً در چیستی الگو وجود دارد خودش را در متن نشان داده و به این سند تحمیل کرده است. نقد دیگری که به الگوی پایه وارد میشود این است که نمیتواند خود را بهروز کند یا به عبارتی سازوکار بهروزسازی آن مشخص نیست».
ایزدهی (1397)، در گفتوگویی تحت عنوان «متن فعلی خام و در برخی بندها از سنخ الگوی پیشرفت نیست» میگوید: «در برخی موارد و بندها چندان دقیق نیست و درواقع به مثابه یک سند پایه نیست». وی در ادامه میگوید: «به گمان من این سند پایه یک متن خام است و در برخی موارد مصداق سند پایه نیست. بحث مبانی بیشتر جزو پیوستهای سند است نه اینکه در متن خود سند قرار بگیرد. همچنین در برخی موارد و بندهای سند الگوی پایه بیشتر برنامه ارائه شده تا اینکه چشمانداز و الگو باشد».
غلامی (1397) در یادداشتی تحت عنوان «الگوی پایه اسلامیایرانی پیشرفت؛ آنچه هست، آنچه باید» مینویسد: «من معتقدم این الگوی پایه، از کلمات درستی تشکیل شده، اما ترکیب و مفصلبندی این کلمات باهم، فرسنگها با سند پایه الگوی اسلامیایرانی پیشرفت فاصله دارد و حتی بخشهایی از این سند، تا سطح انشانویسی و کلیات کمخاصیت، تنزل یافته است». وی در ادامه به 10 مورد از اهم اشکالات سند پایه منتشره میپردازد.
2. روششناسی پژوهش
روش تحقیق ما در این مقاله، توصیفی ـ تحلیلی و بر پایه مطالعات اسنادی، کتابخانهای و مجلات معتبر علمیپژوهشی و ترویجی، آمارنامههای مختلف، گفتوگو با مشارکتکنندگان در فرایند تدوین الگو و نظرخواهی از خبرگان و غیره است.
3. یافتههای پژوهش
3-1. کاستیها و نواقص پیشاتدوین الگو
الف) آیا الگو تدوینکردنی است و اساساً میتوان الگو تدوین کرد؟ به عبارت دیگر الگو نقشه عملی است یا مبنایی نظری؟ یا هر دو؟
یکی از سؤالاتی که از آغاز ذهن هر پژوهشگری را به خود جلب میکند چرایی نیاز جوامع به الگو است. از منظرهای متفاوتی میتوان به این سؤال پاسخ گفت، به نظر نگارنده ریشههای نیاز انسان به الگو متنوع و متعددند، ولی نمیتوان جامعه / سازمان و فردی را نیازمند الگو دانست، مگر اینکه بتوان برای او تصوری از آرمان و جامعه آرمانی فرض کرد. تصور جامعه آرمانی و آرمانشهرخواهی یکی از ویژگیهای منحصربهفرد انسانی است. آرمانشهرها نوعی چارچوب و قالب اندیشیدن درباره مسائل حلناشده زندگیاند و از آرمانها و آماجهایی سخن میگویند که بشر برای دستیابی به آنها در تلاش است. هنگامی که ذهن آدمی از بند اسطورهها رست، و آرزوها در پرتو خرد و دانش دستیافتنی شد، تصور آرمانشهر از دیار اسطورهها به قلمرو خرد آمد و آدمی سعادت فردی و اجتماعی را در طرحهای اندیشیدهای جست که هم بازگوینده آرمانهای او بود و هم نظامهای حاکم را به محک آنها میسنجید. نخستین متفکری که اندیشه آرمانی را بر برهان عقلی استوار کرد، افلاطون (۳۴۷ ـ ۴۲۷ پ. م)، فیلسوف یونانی بود. کتاب «جمهوری» او با بحث درباره مفهوم درست عدالت آغاز میشود، در روندی منطقی به شیوه همپرسگی (دیالوگ) به پیش میرود و در جستوجو برای شناخت عدالت راستین، جامعهای آرمانی طرح میافکند.
آرمانشهرها بازتاب شرایط عینی جامعهاند. نویسنده یا طراح آرمانشهر که از اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه خویش یا از اوضاع حاکم بر جهان ناخرسند است و شرایط عینی را با تصورات ذهنی و آرمانهای مجرد خویش ناساز مییابد، میکوشد با طرحی آرمانی، وضع موجود را نفی و ارزشهای آن را انکار کند. در این صورت، آرمانشهر تنها وسیله گذار از عینیت به ذهنیت و پناه بردن به تخیل صرف نیست، بلکه بازآفرینی ذهنی جامعه است به قصد انتقاد از نظام مستقر و محکی است برای سنجش وضع موجود و آشکار ساختن نارساییها و نارواییهایش. از ابتدای خلقت انسان تاکنون یکی از وعدههای پیامبران و مصلحان اجتماعی تشکیل جامعه آرمانی بوده است. به عنوان مثال در قرآن کریم آمده است: «وَضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً قَرْیَةً کَانَتْ آمِنَةً مُّطْمَئِنَّةً یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِّن کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللّهِ فَأَذَاقَهَا اللّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا کَانُواْ یَصْنَعُونَ (قرآن کریم، 1399، نحل، آیه ۱۱۲)؛ خداوند (براى آنان که کفران نعمت مىکنند) مثلى زده است: منطقه آبادى که امن و آرام و مطمئن بود؛ و همواره روزیش از هرجا مىرسید، اما به نعمتهاى خدا ناسپاسى کردند و خداوند به خاطر اعمالى که انجام مىدادند، لباس گرسنگى و ترس را بر اندامشان پوشانید (طبرسی، 1371)»! و یا در آیه کریمه آمده است: «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّه وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ (قرآن کریم، 1399، قصص، آیه 5): ما میخواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم».
در دوران کوتاهمدت حکومت امیرمؤمنان علی (ع) نهتنها خبری از غنایم هنگفت جنگی همانند زمان حاکمان پیشین نبود، بلکه وجود ناامنیها و جنگهای شدید داخلی مشکلات حکومتی را دو چندان کرده بود، اما آن حضرت (ع) برای بهبود وضعیت زندگی مردم تلاش فراوان کردند که نتیجه آن ارتقای سطح زندگی مردم کوفه بود، چنانکه خود حضرت (ع) وضعیت معیشتی مردم کوفه را اینگونه بیان کردند: «تمام مردم کوفه داراى زندگى مرفهى هستند، حتى پایینترین افراد نان گندم مىخورند (توجه داشته باشید نان جو خوراک فقیران بود) و خانه و سرپناهى دارند و از آب آشامیدنى گوارایى (آب فرات) مىآشامند» (ابن أبیشیبة، 1387؛ ابنشهرآشوب، 1389). در میان اندیشمندان مسلمان و ایرانی، ابونصر فارابی را میتوان اندیشمندی پیشگام نامید. وی شالوده اندیشه آرمانی را ریخت و آنان که در قلمرو فلسفه؛ درباره بهترین جامعه به بحث پرداختند پیرو وی بودند. شاید بتوان فرد / سازمان و جامعه الگو را به فرد / سازمان و جامعه آرمانی ترجمه کرد. این معنا از الگو هرچند در منطوق مستندات منتشرهشده ذکر نشده است، اما نمیتوان از الگو برای جوامع سخن گفت و این مفهوم را مدنظر نداشت.
از این منظر صرفاً میتوان از ویژگیها و خصوصیات فرد / جمع ـ سازمان و جامعه / اجتماع الگو سخن گفت و فرد / جمع و جامعه اسوه، الگو و آرمانی را به تصویر کشید. توجه به این موضوع ضروری است که الگو به این معنا از متن اندیشه و عمل جوامع متولد میشود و نظامهای بورکراتیک تنها و نهایتاً میتوانند نقش قابلهای ماهر و متخصص را برای آن تسهیل توالد و تناسل آن ایفا کنند. البته برداشتهای مختلف دیگری از مفهوم الگو مانند الگو به مثابه نظریه - مدل، الگو به مثابه پاردایم و الگو به مثابه اســوه (قرآن کریم، 1399، ممتحنه، آیات 4 ،6) و مدینه فاضله، الگو به مثابه ماکت، الگو به مثابه مدل، الگو به مثابه پایلوت، الگو به مثابه نمونه یا الگو به مثابه نقشه قابل طرح است که میتوان آن را به استناد مدارک تاریخی یا واقعیات بیرونی به صورت اسوه، نمونه و الگو به سر انگشت اشارت نشان داد. ولی بررسی اسناد منتشره نشان نمیدهد که الگو در این سند، نقشهای عملیاتی است و یا مبانی نظری نقشهای عملیاتی برای ایجاد جامعهای آرمانی و یا توقع و انتظار ما از سند پاسخ به هردو نیاز مذکور است. سند منتشره قطعاً به معنای گوناگونی که متذکر شدیم نزدیک نیست و میتوان از آن به عنوان برنامهای جامع و بلندمدت یاد کرد. پژوهشگران برنامهریزی، برنامهریزی را فرایند تلاش عاقلانه، عالمانه و ارادی مستمر و پویایی میدانند که انسانها به منظور دستیابی به هدف یا اهداف مشخصی در آینده با ایجاد تغییرات مطلوب / بهینه در وضعیت موجود به عمل میآورند. البته همانگونه که میدانید میتوان از انواع برنامهریزی به اعتبارهای مختلف سخن گفت، از جمله برنامهریزی به اعتبار نظامهای اقتصادی؛ برنامهریزی اعتبار جامعیت؛ به اعتبار الزام در اجرا؛ از نظر مدتزمان اجرا؛ به اعتبار حوزه شمول جغرافیایی برنامه؛ به اعتبار نحوه تهیه برنامه؛ به اعتبار سطح برنامه؛ بر حسب روشهای برنامهریزی؛ از نظر حوزه عملکرد (اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی)؛ لذا با عنایت به انواع برنامهای که از آن سخن گفتیم سند منشره شبیه این نوع از برنامهریزیهاست: به اعتبار نظام اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی / نظام اسلامی؛ برنامهریزی اعتبار جامعیت / برنامهریزی جامع؛ به اعتبار الزام در اجرا / برنامهریزی مختلط؛ از نظر مدت زمان اجرا / دورنگر یا بسیار بلندمدت؛ به اعتبار حوزه شمول جغرافیایی برنامه / ملی؛ به اعتبار نحوه تهیه برنامه / برنامهریزی مختلط؛ به اعتبار سطح برنامه / کلان؛ بر حسب روشهای برنامهریزی / راهبردی؛ از نظر حوزه عملکرد (اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی) / همهجانبه.
ب) اگرادعا این است که این الگو مبنای اندیشه و عمل ایرانی در نیمقرن بعدی است، این ادعا مبتنی بر چه تحلیلی از وضع موجود است؟
به هر معنایی که از الگو قائل باشیم، بدون تحلیل صحیح و کامل وضع موجود، نه ما، بلکه هیچ جامعهای نمیتواند آیندهای برای خود تصور کند و ساختن / تغییر دادن و به استقبال آینده رفتن را تمنا کند. تحلیل آرمانخواهانه ـ واقعبینانهای از وضع موجود پیشنیاز قطعی هرگونه آیندهنگری و آیندهنگاری است.
ج) چه کسی / کسانی میتوانند الگو تدوین کنند؟
یکی از مهمترین موضوعات که بارها مورد تأکید حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری بوده است، تحول در علوم انسانی و اسلامی کردن دانشگاهها و کسب آمادگی و فعال شدن حوزههای علمیه برای پاسخگویی به نیازهای جامعه بوده است. از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی یکی از مطالبات رهبری و مردم بهویژه دانشگاهیان و جوانان، اسلامی و بومی شدن دانشگاهها و وحدت حوزه و دانشگاه به مثابه دو بال دستگاه و سازوکار نظامسازی و کادرسازی انقلاب اسلامی بوده است. حضرت امام (ره) میفرمایند: «فرهنگ دانشگاهها و مراکز غیرحوزهای به صورتی است که با تجربه و لمس واقعیتها بیشتر عادت کرده است تا فرهنگ نظری و فلسفی، باید با تلفیق این دو فرهنگ و کم کردن فاصلهها، حوزه و دانشگاه در هم ذوب شوند تا میدان برای گسترش و بسط معارف اسلام وسیعتر شود» (امام خمینی، 1385). یا در جایی دیگر میفرمایند: «دانشگاه مرکز سعادت و در مقابل، شقاوت یک ملت است.از دانشگاه باید سرنوشت یک ملت تعیین شود. دانشگاه خوب یک ملت را سعادتمند میکند و دانشگاه غیراسلامی، دانشگاه بد، یک ملت را به عقب میزند» (امام خمینی، 1385) و تأکید میکنند: «روحانیون با دانشگاهی یک مسیر دارند و مسئولیت این دو طایفه از همه طوایف دیگر بیشتر است. برای اینکه اگر چنانچه به شرایط عمل بشود انسان درست میشود» (امام خمینی، 1385). در مناسبتی دیگر امام خمینی (ره) میفرمایند: «باید این مسئله را دنبال کنیم که دانشگاه اسلامی شود تا برای کشور ما مفید شود» ویا میفرمایند: «باید قبل از هر چیز دانشگاه اسلامی باشد. برای اینکه کشور هرچه صدمه خورده است، از کسانی بوده که اسلام را نمیشناختهاند» (امام خمینی، 1385). در جملهای دیگر میفرمایند: «استقلال کشور ما منوط به استقلال همین دانشگاهها و فیضیههاست. دانشگاه و فیضیه دست به دست هم بدهند و استقلال کشور خودشان را حفظ کنند و امید خودشان را از غیر دانشگاه اسلامی و غیر فیضیه اسلامی، امید خودشان را از دیگران ببرند (امام خمینی، 1385) یا در جایی دیگر میفرمایند: «توجه داشته باشید که اگر دانشگاه و فیضیه اصلاح بشود، کشور شما استقلال خودش را بیمه میکند»! (امام خمینی، 1385).
در همین زمینه و با بیانی دیگر مقام معظم رهبری میفرمایند: «حقیقتاً ما نیازمند آن هستیم که یک تحول بنیادین در علوم انسانى در کشور به وجود بیاید» (آیتالله العظمی خامنهای، 1393) «به نظر بنده اساسیترین کار هم این است که مبنای علمی و فلسفیِ تحول علوم انسانی باید تدوین بشود؛ این کار اساسی و کار اوّلی است که بایستی انجام بگیرد» (آیتالله العظمی خامنهای، 1392) ایشان در دیدار با طلاب و فضلا و اساتید حوزه علمیه قم (آیتالله العظمی خامنهای، 1389) میفرمایند: «نظریهپردازی سیاسی و نظریهپردازی در همه جریانهای اداره یک ملت و یک کشور در نظام اسلامی به عهده علمای دین است. آن کسانی میتوانند در باب نظام اقتصادی، در باب مدیریت، در باب مسائل جنگ و صلح، در باب مسائل تربیتی و مسائل فراوان دیگر نظر اسلام را ارائه بدهند که متخصص دینی باشند و دین را بشناسند. اگر جای این نظریهپردازی پر نشد، اگر علمای دین این کار را نکردند، نظریههای غربی، نظریههای غیردینی، نظریههای مادی جای آنها را پر خواهد کرد. هیچ نظامی، هیچ مجموعهای در خلأ نمیتواند مدیریت کند؛ یک نظام مدیریتی دیگری، یک نظام اقتصادی دیگری، یک نظام سیاسی دیگری که ساخته و پرداخته اذهان مادی است، میآید جایگزین میشود؛ همچنان که در آن مواردی که این خلأها محسوس شد و وجود داشت، این اتفاق افتاد. اینکه بنده درباره علوم انسانی در دانشگاهها و خطر این دانشهای ذاتاً مسموم هشدار دادم ـ هم به دانشگاهها، هم به مسئولان ـ به خاطر همین است. این علوم انسانیای که امروز رایج است، محتواهایی دارد که ماهیتاً معارض و مخالف با حرکت اسلامی و نظام اسلامی است؛ متکی بر جهانبینی دیگری است؛ حرف دیگری دارد، هدف دیگری دارد. وقتی اینها رایج شد، مدیران بر اساس آنها تربیت میشوند؛ همین مدیران میآیند در رأس دانشگاه، در رأس اقتصاد کشور، در رأس مسائل سیاسی داخلی، خارجی، امنیت، غیره و غیره قرار میگیرند. حوزههای علمیه و علمای دین پشتوانههایی هستند که موظفاند نظریات اسلامی را در این زمینه از متون الهی بیرون بکشند، مشخص کنند، آنها را در اختیار بگذارند، برای برنامهریزی، برای زمینهسازیهای گوناگون. پس نظام اسلامی پشتوانهاش علمای دین و علمای صاحبنظر و نظریات اسلامی است؛ لذا نظام موظف به حمایت از حوزههای علمیه است، چون تکیهگاه اوست» (آیتالله العظمی خامنه ای، 1389).
ایشان در حکم آغاز دوره جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی میفرمایند: «موضوع تحول و نوسازی در نظام آموزشی و علمی کشور اعم از آموزش عالی و آموزش و پرورش و نیز تحول در علوم انسانی که در دورههای گذشته نیز مورد تأکید بوده است، هنوز به سرانجام مطلوب نرسیده است» (آیتالله العظمی خامنه ای، 1393).
حال سؤال اساسی که باید بدان پاسخ دهیم این است که به فرض امکانپذیری و مطلوبیت تهیه و تنظیم الگوی اسلامیایرانی آیا دانشگاه و حوزه ما هم اکنون به قدر کفایت واجد دانش و دانشمندان، واجد شرایط برای دستیابی بدین منظور هستند؟
به بیان دیگر اگر ما تا کنون نتواستهایم علوم انسانی اسلامیایرانی و اندیشمندان و دانشمندانی واجد آن را تولید و تربیت کنیم، میتوانیم از الگوی اسلامیایرانی پیشرفت سخن بگوییم؟ بهراستی:
ذات نایافته از هستیبخش / چون تواند که بود هستیبخش
خشک ابری که بود ز آب تهی / ناید از وی صفت آبدهی (جامی، 1366)
د) ارزیابی ما از برنامهها، سیاستهای کلی و سندهای پیشین و در حال اجرا و نسبت آنها با سند فعلی چیست؟
همانگونه که اندیشمندان بارها تأکید کردهاند و مقام معظم رهبری نیزاشاره کردهاند: «این پیوند با گذشته است که حال و آینده را رقم میزند» (آیتالله العظمی خامنهای، 1370). نگاهی به فرایند و تاریخچه برنامهریزی در ایران و شش برنامه پیش و شش برنامه پس از انقلاب اسلامی، برنامه ایران 1400، برنامه چشمانداز 20ساله (1404) و عدم توفیق آنها در ایجاد پیشرفت همراه با عدالت در کشور و نبود اجماع بین مسئولان اجرایی کشور و صاحبنظران و دستاندرکاران برنامه و برنامهریزی، نشان میدهد ارزیابی دقیقی از آن برنامهها و دهها صفحه سیاست کلی تولیدشده وهزاران برگ اسناد تولیدشده و وضعیت حال نظام برنامهریزی وجود نداشته است و نسبتی بین تجارب گذشته وضعیت فعلی و متن منتشره وجود ندارد.
هـ) با توجه به تأکید بر «روش علمی» روش تدوین الگو چیست و چه تفاوتی با روش تدوین برنامهها، سیاستهای کلی و سندهای پیشین و در حال اجرا دارد؟
در متن سند منتشره ادعا شده است که سند «... بر طبق روشهای علمی و با استفاده از دستاوردهای بشری و مطالعه آیندهپژوهانه تحولات جهانی طراحی شده...»، متأسفانه نگارندگان تا این لحظه علیرغم کاوشهای مستمر و طولانی به نسخهای که حاوی تبینی از روش علمی مذکور باشد، دست نیافته است و با عنایت به مطالب مذکور در بند «ج» همین بخش، نگارندگان وجود روشی علمی برای استخراج الگوی اسلامیایرانی را فعلاً تمنای محال دانسته و اینکه چه روشی به عنوان روش علمی مدنظر نویسندگان سند بوده است، در هالهای از ابهام است و به همین جهت میزان وفاداری ایشان به آن روش نیز روشن نیست؛ بنابراین ارزیابی الگو از این بعد، امری غیرعلمی خواهد بود.
و) نظریه جامع / فرانظریه / منظومه نظری حاکم بر الگو چیست؟
صرفنظر از مواردی که تاکنون یادآور شدیم و با فرض اینکه کلیه اشکالات ذکر شده و کاستیهای مذکور مرتفع شود، تولید الگو با گستره مدنظر نویسندگان محترم، الزاماً بایستی بر نظریه جامعی / فرانظریهای یا منظومه فکری معلوم، مشخص، مدون، قابل قبول و دردسترسی، ابنتا یابد. بررسیهای ما حکایت از وجود چنین پشتوانه مسنجم فکری با مشخصات پیشگفته ندارد.
ز) اگر نظریه جامع / فرانظریه / منظومه نظری وجود دارد، محصول کدام نظام نظریهپردازی است؟
صرفنظر از مواردی که تاکنون یادآور شدیم و با فرض اینکه نویسندگان به نظریه جامع، فرانظریه یا منظومه فکری معلوم، مشخص، مدون و قابل قبولی دسترسی داشتهاند، لازم است روشن شود که این نظریه جامع، فرانظریه یا منظومه فکری محصول کدام نظام نظریهپردازی است.
ح) آیندهنگاری برای نیمقرن چگونه و با چه روشی انجام شده است؟
آیندهاندیشی، آیندهپژوهشی و آیندهنگاری ریشه در آرمانگرایی داشته و از آرمانشهرگرایی مایه میگیرد و ضرورت آن برای انسان نوعی غریزی و روشنتر از آن است که بخواهیم در مورد آن گفتوگو کنیم، اما نباید از خاطر دور داشت در حالی که ضرورت آیندهنگاری بدیهی است، اما روشهای آن متعدد، متنوع و در حال اصلاح و تکمیل هستند و این روشها صرفاً تلاشهای سازمانیافتهای برای مقابله با محدودیتها و آسیبهای آیندهنگری هستند؛ بنابراین حداقل سؤالی که میتوان از نویسندگان سند پاسخ آن را انتظار داشت این است که روشی علمی به کار گرفتهشده برای پیشبینی نیمقرن آتی چیست؟
ط) گذشته، حال و آینده چگونه پیوند خوردهاند؟
در صورتی که سؤالات پیشین پاسخ درستی یابند، سؤال بعدی قابل طرح، این است که تبیین وضعیت گذشته و حال و پیشبینی اوضاع آینده یا به عبارت دیگر آیندههای ممکن، چگونه و با چه روشی ما را به آیندهای مطلوب رهنمون میشود؟
ی) فقدان فهم مشترک در سطح مفاهیم اولیهای چون الگو / برنامه / مدل و توسعه / پیشرفت بین حوزه و دانشگاه و بین حکومت و مردم / بین سندنویسان و دانشمندان علوم اجتماعی کشور.
یکی دیگر از مشکلات حاد سند منتشره به دلایل مختلف از جمله به دلیل گستره موضوعی آن و برخی ابهامات که پیش از این اندکی از آنها را برشمردیم، فقدان فهم مشترک در سطح مفاهیم اولیهای چون الگو / برنامه / مدل و توسعه / پیشرفت بین حوزه و دانشگاه و بین حکومت و مردم / بین سندنویسان و دانشمندان علوم اجتماعی کشور است و تأکید مقام معظم رهبری بر اینکه سند توسط مجمع، دولت، مجلس و غیره و همچنین دانشگاهها و حوزههای علمیه و صاحبنظران نقدو بررسی و اصلاح و تکمیل شود، شاهد صادقی بر ضرورت ایجاد وفاق ملی حول سند است.
ک) عدم وجود اطلاعات و آمارهای جامع، بهنگام و در دسترس.
یکی از مشکلات تاریخی و مزمن تحلیل وضعیت گذشته و حال و آیندهنگاری فقدان اطلاعات و آمارهای جامع، بهنگام و در دسترس است، مشخص نیست که با وجود این نقیصه اساسی چگونه این سه موضوع مهم سامان یافته است.
ل) ساختار سیاسی ـ اجتماعی کشور
در کشورهایی برنامهریزی جامع و بلندمدت امکانپذیر است که ساختار سیاسی ـ اجتماعی کشور آمادگی انجام و اجرای آن را از هر جهت دارا باشد، به نظر نمیرسد که ساختار سیاسی ـ اجتماعی امروز کشور بدون انجام اصلاحات اساسی توان و ظرفیت لازم برای انجام و اجرای الگو را داشته باشد.
م) تمرکزگرایی و نگاه بالا به پایین و دستوری بودن الگو
همانگونه که ذکر شد، الگو برایند نظر و عمل جوامع و بهویژه اعتقاد، ارتباط وثیق و عمیق فرهیختگان و نخبگان با آرمانها، خواستهها و مسائل و مشکلات است. متأسفانه امروز دانشگاههای ما که محل تجمع کثیری از نخبگان کشور است، حتی نتواسته است ارتباط مناسبی با بخش صنعت به عنوان یکی از بخشهای اقتصادی جامعه برقرار کند.
3-2. اشکالات و خطاهای بهوقوعپیوسته در نحوه و روند تدوین الگو و نواقص الگو / سند منتشره
الف) ارزیابی گذشته و تبینی ولو ناقص از وضع موجود ارائه نشده است.
در مجموع اسناد منتشره در پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسلامیایرانی پیشرفت، هیچگونه تبیینی از وضع موجود ارائه نشده است. این در حالی است که بدون ارزیابی صحیح و کامل و همهجانبه گذشته و تبیین دقیق و جامع وضعیت فعلی نمیتوان از برنامهریزی برای حال و آینده سخن گفت. همانگونه که رهبری مکرر به این موضوع اشاره کردهاند. ایشان میفرمایند: «آری، این پیوند با گذشته است که حال و آینده را رقم میزند» (آیتالله العظمی خامنهای، 1370) و در جایی دیگر میفرمایند: «در گذشته نباید متوقف ماند؛ همیشه گذشته پلکانی است برای پیشرفت ملتها به سمت آیندههای روشن. همچنین گذشتهها را مطلقاً نباید از یاد برد؛ همیشه باید گذشتهها را زنده نگه داشت» (آیتالله العظمی خامنهای، 1384) یا میفرمایند: «در دورانهای گذشته ما جلوتر از دیگران بودیم، بعد از آنکه همه دنیا تقریباً یک جور حرکت میکردند، ملتهایی توانستند به یک وسیله نقلیه سریعالسیری دست پیدا کنند» (آیتالله العظمی خامنهای، 1391) و یا در همین راستا میفرمایند: «در باب حماسه اقتصادی کاری که باید انجام بگیرد و توقع بود که اتفاق بیفتد، اتفاق نیفتاد. تلاشهایی انجام گرفت که مورد سپاس است، ولی کار بزرگی که باید در زمینه حماسه اقتصادی انجام بگیرد، همچنان در پیش روی ماست و ما موظفیم که این حماسه را به وجود بیاوریم. مسئله اساسیِ اقتصاد برای کشور ما و ملّت ما یک مسئله مهم است» (آیت الله العظمی خامنه ای، 1393).
ب) وضع موجود و معنیداری و عدم معنیداری فاصله آن با الگو مشخص نشده است / وضع موجود آسیبشناسی نشده است.
صرفنظر از وجود یا عدم وجود ارزیابی صحیح و کامل و همهجانبه گذشته و تبیین دقیق و جامع وضعیت موجود و صحیح یا سقیم بودن آن، تحلیل منتشرکنندگان سند از نسبت و فاصله ما با الگوی پیشنهادی ارائه نشده است و آسیبشناسی وضع گذشته و حال جامعه هدف، از سوی تدوینکنندگان سند انجام نپذیرفته است.
ج) نقشه راه و فرایند طراحی، تدوین، تصویب و پایش الگو، تلفیقی از حداقل دو نقشه راه با دو زمینه فکری و احتمالاً دو پارادیم متفاوت است (مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، 1391).
بنا به متن منتشره (مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، 1391) معاونت هماهنگی و نظارت فرایندی مرکز اسلامیایرانی پیشرفت تحت عنوان «چیستی و مفهوم الگوی اسلامیایرانی پیشرفت و نقشه راه و فرایند طراحی، تدوین، تصویب و پایش الگو»، مصوب 25/9/1391، مرکز اسلامیایرانی پیشرفت، نقشه راه و فرایند طراحی، تدوین، تصویب و پایش الگو در 9 مرحله مورد بررسی و اصلاح و تکمیل قرار گرفته است در مرحله اول در ابتدا بهمن سال 1390 بر اساس پیشنهاد معاونت هماهنگی و نظارت فرایندی و موافقت ریاست محترم مرکز، کارگروه ویژهای جهت بررسی «چیستی و مفهوم الگو» و «تهیه فرایند تدوین الگو» تشکیل شد. کارگروه ویژه، کلیه اعضا را موظف کرد که با توجه به کلیه مصاحبههای انجامیافته و با عنایت به محتوای مقالات و سخنرانیهای کنفرانس، هریک نقشه راهی را جمعبندی و در جلسات ارائه کنند. این فرایند انجام شد و طی چند جلسه بحث و بررسی، هریک از اعضای کارگروه ویژه، نمودار استنتاجی خود را ارائه کردند.
از میان هفت نقشه راه ارائهشده، اعضا یک طرح را به عنوان طرح مادر انتخاب کردند و سپس با بررسی تفصیلی شش طرح دیگر، نقاط قوت آنها را به طرح مادر افزوده و نهایتاً با تنقیح این طرح، مشترکاً نقشه راه واحدی را استنتاج و ارائه کردند. مجموعه فعالیتهای فوق طی شش ماه، از بهمن 1390 تا تیر 1391 انجام یافت. نتیجه نهایی فعالیتهای فوق در معاونت هماهنگی و نظارت فرایندی مرکز تنظیم، تدوین و به صورت مکتوب (ویراست اول) در تاریخ 8/5/1391 به شورای مدیران مرکز ارائه شد. دو طرح تهیهشده توسط دانشگاه علم و صنعت (دانشگاه علم و صنعت، دانشکده مهندسی پیشرفت، ۱۳۹۱) و کارگروه ویژه در شورای عالی مرکز ارائه شد. در این جلسه مقرر شد دو گروه با همکاری و همفکری طرح مشترکی را با ادغام دو نقشه راه تهیه کنند. طی جلسات متعددی همفکری لازم صورت گرفت. محورهای مشترک دو طرح ابقا و در سایر موارد با مطالعه و تبادل نظر بیشتر راهکارهای مورد توافق جستوجو شد و سپس با حضور سه نفر از اعضای شورای عالی مرکز در خصوص مواردی که اشتراک نظر حاصل نشده بود، تصمیمگیری به عمل آمد و نتیجه پس از تدوین به شورای عالی مرکز ارائه شد. شورای عالی در جلسه مورخه 25/9/91 پس از انجام اصلاحاتی طرح مشترک را به صورتی که در این مجموعه ملاحظه میفرمایید تصویب کرد.
به منظور تدوین «نقشه راه برای تحقیق و تدوین الگوی اسلامیایرانی پیشرفت»، علاوه بر برگزاری نخستین کنفرانس الگوی اسلامیایرانی پیشرفت با موضوع نقشه راه، طراحی و تدوین الگو در خرداد 1391، چندین کارگروه متشکل از استادان بنام حوزه و دانشگاه مأموریت یافتند ضمن جمعآوری کلیه سوابق علمی موجود کشور در این زمینه، مقالات، سخنرانیها و پرسشنامههایی که در کنفرانس توزیع شده بود را مطالعه کنند که پس از جمعبندی و بهرهمندی از محتوای منتخب، پیشنویس نقشه راه تهیه شد. این کارگروهها با استفاده از مقالات و محتوای مطرحشده، هفت نقشه راه ارائه دادند که در جلسات متعدد، با همکاری و همفکری صاحبنظران، با ادغام نقشهها دو طرح به دست آمد که برای تصمیم نهایی به شورای عالی ارائه شد. شورای عالی مرکز نیز در جلسه مورخه 25/9/1391 «نقشه راه طراحی، تدوین، تصویب و پایش الگو» را تصویب کرد که از سوی رئیس شورای عالی برای اجرا ابلاغ شد (مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، 1395).
د) مبانی، روش و چگونگی رسیدن به نقشه راه و فرایند طراحی، تدوین، تصویب و پایش الگو، تلفیقی در هالهای از ابهام است؟
در تبیین سؤال و اشکال مطروحه در بند «د». با توجه به تأکید بر «روش علمی» و اینکه روش تدوین الگو چیست و چه تفاوتی با روش تدوین برنامهها، سیاستهای کلی و سندهای پیشین و در حال اجرا دارد؟ در بخش یکم این مقاله، اشاره کردیم که متأسفانه نگارندگان تا لحظه نگارش این مقاله علیرغم کاوشهای مستمر و طولانی به نسخهای که حاوی تبیینی از روش علمی مذکوردر سند منتشره باشد، دست نیافتند و با عنایت به مطالب مذکور در بند «ج» بخش یکم، وجود روشی علمی برای استخراج الگوی اسلامیایرانی را فعلاً تمنای محال و متعسرالوصول و متعذرالحصول دانسته و اینکه چه روشی به عنوان روش علمی مدنظر نویسندگان سند بوده است را در هالهای از ابهام میدانیم و به همین جهت میزان وفاداری ایشان به آن روش نیز روشن نیست؛ بنابراین ارزیابی الگو از این بعد، امری غیرعلمی خواهد بود. عیناً همین نکات را میتوان در خصوص روش اتخاذشده برای رسیدن به نقشه راه و فرایند طراحی، تدوین، تصویب و پایش الگو در تکمیل موارد اشارهشده در بند«ج» همین بخش مطرح کرد.
هـ) مشخص نیست که متن منتشره میخواهد نقشه راه برنامه باشد و یا نقشه راهی برای تهیه برنامه.
صرفنظراز درستی یا نادرستی این تلقی که متن منتشره نقشه راه است، روشن نیست که این نقشه راه یک برنامه است یا نقشه راهی برای تهیه یک برنامه. به عبارت دیگر مستندات منتشره بهوضوح روشن نمیکنند که مرکز الگوی اسلامیایرانی پیشرفت؛ نقشه راه تهیه برنامه پیشرفت کشور را تهیه کرده است و یا نقشه راه برنامه را و ما بر مبنای این متن باید متعاقباً منتظر برنامه باشیم یا در انتظار تهیه برنامه بر مبنای دستاوردها و رهنمودهای مرکز الگوی اسلامیایرانی پیشرفت.
و) بر مبنای نقشه راه مصوب شورای عالی، الگوی گامهای 26 یا 27گانه طراحی، تدوین، تصویب و پایش الگو (15 گام اول در 9 ماهه اول و 11گام دوم در 21 ماه / فروردین 95) بایستی باتمام رسیده باشد، اما بعد از هفت سال، ادعا شده است که «الگوی پایه» ارائه شده است. منظور از الگوی پایه در اسناد منتشره روشن نیست.همچنین مشخص نیست که آیا آنچه ارائهشده محصول گام 15 از گامهای 27 گانه است است یا گام 19 آن.
ز) دستاوردهای قطعی / محصول نهایی هر گام مانند گامهای 4 تا 9 و 15 تا 18 چیست؟
ح) در متن انتشاریافته آمده است: «سند اهمّ مبانی و آرمانهای پیشرفت را تدوین کرده ...»؛ بنابراین الگو به مثابه برنامه به الگو به مثابه سند تقلیل یافته است.
ط) در متن انتشاریافته آمده است: «سند اهمّ مبانی و آرمانهای پیشرفت را تدوین کرده و اُفق مطلوب کشور را در پنج دهه آینده ترسیم و تدابیر مؤثر برای نیل به آن را طراحی کرده است که با تحقق آن که کاری عظیم و دشوار، امّا ممکن و شیرین است کشور راه پیشرفت را خواهد پیمود و طلیعه مبارک تمدن نوین اسلامیایرانی در زیستبوم ایران رُخ خواهد نمود» که موارد زیر در خصوص آن قابل طرح است:
1. در باب ترتب منطقی مبانی، آرمانها، افق مطلوب و تدابیر سخنی گفته نشده است و معلوم نیست که چگونه تدابیر از افق مطلوب و از آرمانها و مبانی استخراج شده است و نسبت اینها با یکدیگر چیست؟
2. منظور از «طراحی» در عبارت مذکور به غیر از ذکر مواردی تحت این عنوان در متن منتتشره است؟
ی) کلی و تفسیربردار بودن برخی بندهای سند منتشره.
ک) عدم وجود / روشن نبودن / صحیح نبودن رابطه / روابط علّی و معلولی.
ل) با ثبات در نظر گرفتن شرایط و عدم توجه به تغییرات و تحولات و سرعت آن در 50 سال آینده در هنگام تدوین سند و ارائه سندی ایستا.
م) در نظر نگرفتن نظام بورکراتیک ضعیف و فاسد و ناتوان برای اجرای سند.
ن) آرمانگرایی مفرط و عدم توجه به محدودیتها نظیر کمیابی / هزینهفرصت و ضرورت انتخاب و اولویتبندی
س) فقدان ضمانت اجرا.
ع) این گزاره که علاقهمند به دهم یا هفتم شدن در دنیا در 50 سال آتی هستیم به این معنی است که برعناصر / مؤلفهها و مقولات قابل مقایسهای تاکید داریم و از لوازم پذیرش این گزاره، وجود تعاریف و شاخصهای یکسان با قابلیت مقایسه و تطبیق است و بنابراین دگرباشی الگو را تحدید و تهدید میکند.
3-3. امکانپذیری اجرا و تحقق الگو
الف) از آنجا که مراحل پیشاتدوین و حین تدوین الگو بهدرستی طی نشده است، روشن است که متن منتشره به دلیل مشکلات پیشگفته آرزوهایی را به انضمام برخی گزارههایی که گاه در متون مقدس و قانون اساسی به بیانی دیگر مکرر آورده شده است، بازنویسی کرده است.
ب) سند منتشره فاقد دیدگاهی روشن و مشخص در خصوص فرایندهای بینالمللی، منطقهای و ملی و همچنین روند تحولات طبیعی و ضروری ساختارها و کارکردها طی50 سال آتی است و نفیاً و اثباتاً در این ابواب سخنی ندارد و این در حالی است که تدابیری برای مثلاً «پیریزی و گسترش نهضت کسب و کار هنرهای نمایشی و ...» در این سند آورده شده است؛ بنابراین امکانپذیری اجرای آن در هالهای از ابهام قرار دارد.
ج) برای اینکه در افق سند منتشره ایران «در سال ۱۴۴۴ ایران از نظر سطح کلی پیشرفت و عدالت، در شمار چهار کشور برتر آسیا و هفت کشور برتر دنیا شناخته شود و دارای ویژگیهای برجسته جامعه اسلامی و خاستگاه تمدن نوین اسلامیایرانی است و..» باشد، شرط لازم رشدی دورقمی برای سالهای متمادی و حداقل پنج دهه آتی است (تیراول، 2003). البته با توجه به تجربه پنج دهه گذشته کشور و بهویژه چند دهه اخیر همانگونه که نیلی (1396) در سخنرانی در دومین کنفرانس اقتصاد ایران با عنوان «ارائه شرایط اقتصاد کشور و معرفی طرح جامع مطالعات اقتصاد ایران» اظهار داشت، وضعیت شاخصهای مهم عملکرد اقتصاد طی فاصله سالهای ۱۳۷۱ تا ۱۳۹۰ نشاندهنده فاصله زیاد عملکرد بلندمدت اقتصاد ایران با حد مطلوب است. در این بازه زمانی، متوسط نرخ رشد شاخص قیمت مصرفکننده برابر با ۱۸/۹ درصد، متوسط نرخ بیکاری ۱۲ درصد، متوسط نرخ رشد سرانه اقتصادی ۳/۸ درصد و ضریب جینی در محدوده ۳۸-۴۲ درصد بوده است که حاکی از متوسط نرخ رشدی حدود چهار درصد است. وی همچنین اظهار میدارد: « الگوی کلانسنجی طرح جامع مطالعات اقتصاد ایران نشان میدهد در صورت تداوم روند بلندمدت اقتصاد، نرخ رشد اقتصادی سرانه در محدوده ۱ تا ۲ درصد قرار خواهد گرفت» و از آنجا که اساساً رشد دورقمی با توجه به روندهای (بارو، 2007) جاری و گذشته (بارو، و سالا ـ آی ـ مارتین، 2004؛ تودارو. و اسمیت، 2009) و همچنین محدودیتهایی که برای حفظ سطح و نرخ رشد (رومر، 2012) طی پنج دهه آتی وجود دارد، عملاً دسترسی به رشد مذکور امکانپذیر نیست.
د) چه کسی یا کسانی میتوانند الگو را اجرا، عملی و محقق کنند؟ به دلیل ناتوانی نظام اجتماعی و فرهنگی و تربیتی فعلی کشور در تربیت انسانهایی تراز انقلاب اسلامی و با تأکیدات مکرر مقام معظم رهبری مقرر شده است نظام آموزش و پرورش برای تعلیم و تربیت انسانهایی تراز جامعه اسلامی تحول یابد و بدین منظور سندی تحت عنوان «سند تحول آموزش و پرورش» پس از سالها مطالعه و بحث و بررسی، تدوین و به تصویب رسیده است، بنابراین به نظر نمیرسد که نظام فعلی آموزش و پرورش ما پیش از تحول بنیادین قادر به تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش چنین انسان هایی باشد.
هـ) نقش نسل آتی و جوانان در این سند منفعل است یا فعال؟ اگر بپذیزیم که نقش و جایگاه آنها در این سند مشخص نیست یا منفعل است، بهراستی این سند برای چه کسانی تنظیم شده است؟
و) سازوکار تجدید نظر و حک و اصلاح و روزآمد کردن سند به طور شفاف و معلوم مشخص نیست؟
ز) یکی از مشکلات دیگر این سند، عدم توجه به الزامات تحقق سند است که به برخی از آنها اشاره کردیم.
ح) یکی از مشکلات کشور ما تراکم قوانین، اسناد، سیاستها و مقررات است.
ط) وجود اسناد و برنامههای دیگر با اولویت بالاتر.
ی) فقدان نظام انگیزشی در سند.
ک) عدم توجه به تغییرات و تحولات شتابان و روند پر فرازونشیب آنها.
ل) موانع و نارساییهای ساختاری ـ کارکردی تهیه و اجرایی برنامهها و ناکارآمدی روزافزون نظام اجرایی کشور.
م) عدم توجه به تحول مفاهیم در طی زمان.
4. بحث و نتیجهگیری
از آنجا که حداقل 49 مورد چالش و مشکل در فرایند تهیه الگو در سه مرحله پیشا و حین تهیه، تنظیم و تدوین الگو و روند آن و همچنین امکانپذیری اجرا و تحقق الگو / سند منتشره قابل احصاست و کاستیها و نواقص اشکالات و خطاهای متعددی در این فرایند به وقوع پیوسته است، مطلوبیت و امکانپذیری الگو در هالهای از ابهام قرار دارد و لازم است در فرصتی که تا سال 1400 و آغاز اجرای الگوی در نظر گرفته شده است، نسبت به رفع کاستیها و نواقص و همچنین اصلاح و تکمیل الگو با استمداد از فرهیختگان و نخبگان حوزه و دانشگاه و سایر مراکز پژوهشی اقدام شود. غفلت از رفع نواقص و کاستیهای الگو، موجب میشود که این الگو به سرنوشت برنامههای توسعه میانمدت کشور، برنامه چشمانداز 1404 و ایران 1400 در هفت دهه گذشته دچار شود و نسلهای آتی صرفاً و حداکثر از آنها به عنوان متونی آموزشی و پژوهشی و عبرتآموز یاد کنند.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
همه اصول اخلاقی در این مقاله رعایت شده است. شرکت کنندگان اجازه داشتند هر زمان که مایل بودند از پژوهش خارج شوند. همچنین همه شرکت کنندگان در جریان روند پژوهش بودند. اطلاعات آن ها محرمانه نگه داشته شد.
حامی مالی
این پژوهش هیچگونه کمک مالی از سازمانیهای دولتی، خصوصی و غیرانتفاعی دریافت نکرده است.
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در آمادهسازی این مقاله مشارکت داشتهاند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.