پژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظامسیاستهای راهبردی و کلان2345-25441شماره 420140801Formulation of Talent Attraction Strategies using Quality Function Deployment Modelراهبردهای جذب نخبگان در نظام آموزش عالی ج.ا.ا با استفاده از مدل گسترش عملکرد کیفیت1206213FAخلیل نوروزیدانشجوی دوره دکترای دانشگاه تهراندوستار محمدهیات علمی دانشگاه گیلاننفیسه فروغیکارشناس ارشد مدیریت بازاریابی دانشگاه گیلانمجتبی جوادیکارشناس ارشد دانشگاه امام صادق علیه السلامJournal Article20131012The ability of attraction and maintaining of skillful, multifunction and entrepreneur employees with high capability for act in complex situation is one of the key success factors of world class organization but in the other hand, decreasing staff commitment to a company and willingness to more freedom, is a new challenge for those corporations. This a more significant problem in higher education because there is a completion between universities worldwide for attraction of third world countries talents. This study tries to investigate on brain drain effective factors and then formulate new strategies using QFD model. We categorized our factors in two groups: Pull & Push factors. Using TOPSIS method, we prioritized factors and found that (Weaknesses of society in consideration to meritorious) is in the most priority and (Low level of salary) is not important. Using a comprehensive QFD interview with 11 managers of surveyed universities, we found 12 new strategies and based on QFD relative and absolute weight, (Benchmarking from best practices) and (Idealistic social environment) are the most important strategies to do. Keywords: Talent attraction, Brain drain, Higher education, Higher education System. The ability of attraction and maintaining of skillful, multifunction and entrepreneur employees with high capability for act in complex situation is one of the key success factors of world class organization but in the other hand, decreasing staff commitment to a company and willingness to more freedom, is a new challenge for those corporations.(صحت مطالب مقاله بر عهده نویسنده است و بیانگر دیدگاه مجمع تشخیص مصلحت نظام نیست)
این مقاله ضمن بررسی عوامل موثر بر مهاجرت نخبگان، به ارائه راهبردهای بهبود وضعیت موجود با استفاده از مدل گسترش عملکرد کیفیت میپردازد. عوامل مورد بررسی در این تحقیق در قالب دو بعد عوامل کششی و رانشی دستهبندی شدهاند. پس از اولویتبندی عوامل موثر بر فرار مغزها از کشور با استفاده از تکنیک تاپسیس، شاخص «عدم احساس وجود یک جامعه شایسته سالار» در بالاترین اولویت از نظر سطح اهمیت قرار دارد و شاخص «پایین بودن حقوق و دستمزد» دارای اهمیت کمتری نسبت به سایر شاخصها میباشد. با مصاحبه عمیق مدل گسترش عملکرد کیفیت از 11 نفر از مدیران دانشگاه مورد بررسی در تحقیق، در نهایت 12 راهبرد بهبود، استخراج شده است. مهمترین ابزار رتبهبندی راهبردها در این قسمت استفاده از وزن مطلق و نسبی میباشد، که بر این اساس راهبرد «استفاده از الگوهای موفق خارجی» در اولویت اول و «وجود فضای مطلوب اجتماعی برای توجه به منزلت نخبگان» در اولویت دوم قرار میگیرد که با عملیاتی کردن آنها میتوان انتظار بهبود در شرایط کلی جذب نخبگان را در کشور داشت.https://www.jmsp.ir/article_6213_d6657273b435f6f3d6004e24b4fa3518.pdfپژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظامسیاستهای راهبردی و کلان2345-25441شماره 420140801The Impact of government size on income distribution in Iranتأثیر اندازه دولت بر توزیع درآمد در ایران21366255FAاسعد الله رضاییدانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه رازی کرمانشاهجواد حسین زادهدانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه آزادایوب فرامرزیدکترای اقتصاد و عضو هیأت علمی پژوهشکده آمارمنصوره یزدان خواهفوق لیسانس اقتصاد دانشگاه تهرانJournal Article20131026توزیع درآمد و نابرابری درآمد از جمله مباحث مهم مطرح شده در عرصه اقتصاد عمومی و توسعه است که همواره مورد توجه دولت ها و سیاستگزاران در جوامع مختلف بوده است و از سویی دیگر جهان در حال دگرگونی است و همسو با آن نقطه نظرها درباره نقش دولت در توسعه اقتصادی و اجتماعی در حال دگرگون شدن است. هدف از این پژوهش، بررسی اثر اندازه دولت بر توزیع درآمد در ایران میباشد. بر این اساس سعی شده از الگوی خود رگرسیون برداری (VAR) که شامل متغیرهای توزیع درآمد و اندازه دولت (سهم مخارج دولت از تولید ناخالص داخلی) و نیز سایر متغیرهای مهم کلان که بر توزیع درآمد تأثیرگذار هستند، نظیر نرخ رشد تولید ناخالص داخلی و نرخ تورم استفاده شود. در این پژوهش جهت برآورد مدل از دادههای سال های 1390-1358 استفاده شده است. نتایج مدل نشان میدهد که افزایش اندازه دولت و نرخ تورم و نرخ رشد اقتصادی باعث بدتر شدن توزیع درآمد در این دوره زمانی در ایران (بعد از انقلاب) شده است. لذا دولت باید در جهت واگذاری فعالیت ها و کاهش تصدیگری خود گام بردارد و بیشتر به وظایف حاکمیتی و نظارتی بپردازد.(صحت مطالب مقاله بر عهده نویسنده است و بیانگر دیدگاه مجمع تشخیص مصلحت نظام نیست)
توزیع درآمد و نابرابری درآمد از جمله مباحث مهم مطرح شده در عرصه اقتصاد عمومی و توسعه است که همواره مورد توجه دولت ها و سیاستگزاران در جوامع مختلف بوده است و از سویی دیگر جهان در حال دگرگونی است و همسو با آن نقطه نظرها درباره نقش دولت در توسعه اقتصادی و اجتماعی در حال دگرگون شدن است. هدف از این پژوهش، بررسی اثر اندازه دولت بر توزیع درآمد در ایران میباشد. بر این اساس سعی شده از الگوی خود رگرسیون برداری (VAR) که شامل متغیرهای توزیع درآمد و اندازه دولت (سهم مخارج دولت از تولید ناخالص داخلی) و نیز سایر متغیرهای مهم کلان که بر توزیع درآمد تأثیرگذار هستند، نظیر نرخ رشد تولید ناخالص داخلی و نرخ تورم استفاده شود. در این پژوهش جهت برآورد مدل از دادههای سال های 1390-1358 استفاده شده است. نتایج مدل نشان میدهد که افزایش اندازه دولت و نرخ تورم و نرخ رشد اقتصادی باعث بدتر شدن توزیع درآمد در این دوره زمانی در ایران (بعد از انقلاب) شده است. لذا دولت باید در جهت واگذاری فعالیت ها و کاهش تصدیگری خود گام بردارد و بیشتر به وظایف حاکمیتی و نظارتی بپردازد.https://www.jmsp.ir/article_6255_8b3cdbda6da168fe4b88943fdd6a625a.pdfپژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظامسیاستهای راهبردی و کلان2345-25441شماره 420140801Public expenditures , poverty and inequalityهزینه های دولت و کاهش فقر و نابرابری37506254FAمهدی خداپرستعضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهدآزاده داودیکارشناس/معاونت اقتصادی وزارت اقتصادJournal Article20131018 The objective of this study is to analyze impact of various types of government expenditures on poverty reduction in Iran. . Estimation is based on time series data 1981-2012, using a system of equations including variables affecting poverty and income distribution. The system equations is based on a framework that designed by World Bank, include poverty, income distribution, economic growth and basic social indicators functions that according to simultaneity and diagonality of variance –covariance matrix of residual tests has been estimated with “three stage least square” method.Government expenditures are disaggregated into different types social affairs, economic affairs and other sectors. The system equation shows that spending on social sectors is more likely to benefit the poor than are other types of expenditure. enhance of human capital and social expenditure has a positive effect on decreasing Gini index, improvements in education and health statue have contributed significantly to economic growth .totally, The results reveal that public investments on social affairs that improve social indicators and human development index impacts on poverty reduction and improve in equity . (صحت مطالب مقاله بر عهده نویسنده است و بیانگر دیدگاه مجمع تشخیص مصلحت نظام نیست)
هدف اصلی این تحقیق، بررسی اثرات انواع مخارج دولت بر کاهش فقر و نابرابری در ایران است. در این مطالعه برآورد عوامل موثر بر فقر بر اساس آمارهای سری زمانی برای دوره های 1391-1360و سیستم معادلاتی از متغیرهای تاثیرگذار بر فقر و توزیع درآمد بر اساس ادبیات موجود برآورد گردیده است. این سیستم معادلات بر اساس چارچوب پیشنهادی بانک جهانی شامل توابع فقر، نابرابری، رشد اقتصادی و شاخص های اجتماعی می باشد، که بر طبق آزمون اریب همزمانی و تست قطری بودن ماتریس واریانس- کوواریانس جملات پسماندها از روش حداقل مربعات سه مرحله ای استفاده شده است. بررسی هزینه های دولت در سه اقتصادی، اجتماعی و سایر طراحی شده است نشان می دهد، رشد اقتصادی و توزیع درآمد از عوامل مهم و تاثیرگزار بر کاهش فقر در ایران می باشند. در بین هزینه های دولت، هزینه های امور اجتماعی تاثیر بیشتری بر کاهش فقر داشته است. در خصوص کاهش نابرابری نتایج نشان می دهد ارتقا سطح بهداشت و آموزش و هزینه های اجتماعی دولت به توزیع درآمد یاری می رساند . در نهایت نتایج این مدل نشان می دهد با جهت گیری هزینه های دولت به سمت ارتقا شاخص های اجتماعی در ایران و توسعه انسانی که به توانمندسازی فقرا منجر شود که می تواند به توزیع برابر درآمد و کاهش فقر یاری رساند و پس از این مراحل توسعه زیرساخت ها اقتصادی می تواند در مراحل بعدی لحاظ گردد.https://www.jmsp.ir/article_6254_51935d1976374d3ac43c1ea6adf73d91.pdfپژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظامسیاستهای راهبردی و کلان2345-25441شماره 420140801Forecasting inflation and price index with neural networksپیش بینی سطح عمومی قیمت ها و تورم در ایران با استفاده از شبکه عصبی51676259FAمحمدنبی شهیکی تاشاستادیار گروه اقتصاد دانشگاه سیستان و بلوچستانصابر مولاییدانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه اصفهانزینب حلاج زادهکارشناس ارشد اقتصاد از دانشگاه تهرانJournal Article20140112The aim of this paper is to forecast inflation and price index in Iran. This data includes annual inflation and monthly data of consumer price index in Iran from 1340 to 1392 .In this research, artificial neural network is used to forecast inflation.In this paper are used Error-Back Propagation (BP) with 15 neurons and a radial basis network (RBF) with 10 neurons in the middle layer.For predicting the monthly consumer price index were used the back-propagation with five neurons and neural network with 15 neurons in the middle layer. In the first layers were used sigmoid transfer function and the second layers were used linear transfer function. The remaining 70% of observations is used for testing and training the network. Network input and output price index has been used, consumer price index, with a 12 break in the current period to predict consumer price index in period 12.Based on these results of this paper, it is expected that the inflation reduce to 27.3 with BP approach.(صحت مطالب مقاله بر عهده نویسنده است و بیانگر دیدگاه مجمع تشخیص مصلحت نظام نیست)
هدف این مقاله پیش بینی روند تورم و شاخص قیمت ها در اقتصاد ایران است. دادههای این مقاله شامل تورم سالانه و دادههای ماهانه شاخص قیمت مصرفکننده در ایران از سال 1340 تا 1392 می باشد. در این تحقیق برای پیش بینی تورم از شبکه عصبی مصنوعی استفاده شده است. برای پیشبینی تورم ماهانه از یک شبکه پسانتشار خطا(BP) با 15 نرون در لایه میانی و یک شبکه پایه شعاعی(RBF) با 10 نرون در لایه میانی استفاده شده است. همچنین برای پیشبینی ماهانه شاخص قیمت مصرفکننده از شبکه عصبی پس انتشار خطا با 5 نرون در لایه میانی اول و 15 نرون در لایه میانی دوم استفاده گردید. تابع انتقال لایه اول سیگموئید و تابع انتقال لایه دوم خطی است. همچنین از 70 درصد مشاهدات به منظور آموزش شبکه و از باقیمانده جهت تست شبکه استفاده شده است. ورودیهای شبکه شاخص قیمت با یک و 12 وقفه و خروجی نیز شاخص قیمت مصرفکننده در دوره جاری بوده که برای پیشبینی شاخص قیمت مصرفکننده در 12 دوره بعد استفاده شده است. بر مبنای نتایج این مطالعه، انتظار بر آن است که بر مبنای رویکردBP ، انتظار بر آن است که تورم در سال 1393 به 3/27 کاهش یابد.https://www.jmsp.ir/article_6259_bd47620d21babdf1bb681e9b2ee6bff7.pdfپژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظامسیاستهای راهبردی و کلان2345-25441شماره 420140801The Supply of non-oil Export in Iran: Applying Kalman Filter Approachعرضه صادرات غیرنفتی در ایران : کاربرد رهیافت فیلتر کالمن69866258FAسیدعلی پایتختی اسکوییهیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز-گروه اقتصاد0000-0001-8827-6236احسان شافعیهیات علمی دانشگاه آزاد تبریز-گروه اقتصاد0009-0004-8764-1234رضا رمضانیدانش آموخته کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تبریز، گروه اقتصادJournal Article20140204This paper adopts Kalman filter approach to investigate factors affecting the supply of Iran’s non-oil exports during the period 1981-2011. This approach examines the structural instability in the coefficients of the models and allows for parameters change over time. In view of the structure of Iran’s non-oil exports, the empirical results imply that the elasticity of Iran’s non-oil exports supply to domestic product, price and exchange rate during the war years were very unstable. With the end of the war and the relative stability of the economy, the elasticities show little fluctuations. In sum, the elasticity of Iran’s non-oil exports supply to domestic product, and exchange rate were positive, however the elasticity of Iran’s non-oil exports supply to price was negative. This means that increasing in domestic product and exchange rate has positive impact on the Iran’s non-oil exports supply. On the other hand, inflation influences negatively the Iran’s non-oil exports supply.(صحت مطالب مقاله بر عهده نویسنده است و بیانگر دیدگاه مجمع تشخیص مصلحت نظام نیست)
مطالعه حاضر بر آن است تا با استفاده ازروش تخمین پارامترها با ضرایب متغیر و رهیافت فیلتر کالمن حساسیت عرضه صادرات غیرنفتی ایران را نسبت به تولید ناخالص داخلی، قیمت و نرخ ارز را برای سال های 1360 تا 1390 مورد بررسی قرار دهد. این رویکرد ناپایداری ساختاری در ضرایب مدل را بررسی نموده و امکان تغییر پارامترهای مدل طی زمان را میسر می سازد. ضمن بررسی روند تغییرات صادرات غیر نفتی، نتایج مطالعه نشان می دهد که کشش عرضه صادرات غیر نفتی ایران نسبت به تولیدناخالص داخلی، قیمت و نرخ ارز طی سال های جنگ بسیار بی ثبات بوده است. با اتمام جنگ تحمیلی و وارد شدن اقتصاد به مرحله ثبات نسبی، کشش های مذکور نوسان اندکی را نشان می دهند. در مجموع کشش عرضه صادرات غیر نفتی ایران نسبت به تولید ناخالص داخلی و نرخ ارز مثبت و کشش عرضه صادرات غیر نفتی نسبت به قیمت منفی به دست آمد.https://www.jmsp.ir/article_6258_aedb9b57adf5045475c2a44ea527e491.pdfپژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظامسیاستهای راهبردی و کلان2345-25441شماره 420140801The impact of population growth on innovation in selected developingتاثیر رشد جمعیت بر نوآوری در ایران و کشورهای منتخب در حال توسعه871066261FAریحانه خانیدانشجوی کارشناسی ارشد رشته اقتصاد دانشگاه یزدزهرا نصراللهیدانشیار و عضو هیأت علمی دانشگاه یزدhttps://orcid.org/00Journal Article20140202Man and his abilities is the main base of innovation. Although in past the comparative advantage based on natural resource endowments, but in the twentieth it is man and his capability’s that create comparative advantage. In other words man can using their technical kknowledge, creative force, skills and education and with discovery of human needs and producing new goods will established foundation of modern knowledge economy. The role of population growth and its impact on all aspects of life, especially economic impact has been one of the main interests of researcher. The population growth is one of the most important issues facing developing countries and the impact of population growth on the innovations is one of the controversial topics. Hence this paper examines the impact of population growth on innovation in selected developing countries during 1975-2000. The results indicate that population growth, human capital and intellectual property rights ate directly related to innovation in developing countries will increase innovation, but the degree of trade openness and interest rates have an inverse relationship to innovation.(صحت مطالب مقاله بر عهده نویسنده است و بیانگر دیدگاه مجمع تشخیص مصلحت نظام نیست)
پایهی اصلی نوآوری، انسان و تواناییهای اوست. اگر چه در گذشته مزیت نسبی بر اساس منابع طبیعی بود ولی در قرن بیستم مزیت نسبی را انسانها میآفرینند. به بیان دیگر انسان میتواند با استفاده از دانش فنی و نیروی خلاق خود و با کشف نیازهای بشر و تولید کالاهای جدید و مدرن اقتصاد دانشبنیان را متجلی کند. مسئله رشد جمعیت یکی از مهمترین مسائل پیش روی کشورهای در حال توسعه است و از سوی دیگر تاثیر رشد جمعیت بر ابداعات و اختراعات از جمله مباحث بحثبرانگیز است. از این رو در این مقاله به بررسی تاثیر رشد جمعیت بر نوآوری در کشورهای منتخب در حال توسعه طی سالهای 2005-1975 پرداخته شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که رشد جمعیت در کشورهای در حال توسعه نوآوری را افزایش میدهد. سرمایه انسانی و حمایت از حقوق مالکیت فکری نیز رابطه مستقیمی با نوآوری دارند، اما درجه بازبودن تجاری و نرخ بهره رابطه معکوسی با نوآوری دارد.https://www.jmsp.ir/article_6261_98dbac851ab126d46899ab4ec143534b.pdfپژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظامسیاستهای راهبردی و کلان2345-25441شماره 420140801Exploring attitudes toward Relationship between Government and Nation in Iran: A Q-methodology studyنگرش سنجی رابطه دولت و ملت در ایران (روش شناسی کیو)1071336260FAمجتبی احمدیاندانشجوی کارشناسی ارشد موسسه آموزش عالی نور طوبی تهرانروح اله اسلامیعضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد0000-0001-7429-6105Journal Article20131028In an Islamic democracy system, people have an effective role in creating acceptability for government, in order to make it efficient. But according to some different factors, people’s attitude towards their role and its extent in the government changes during the time; that is an effective factor in determining the interaction between nation and government, and thus determining the acceptability and effectiveness of the government. This study aims to examine Iranian’s attitudes about the ways to improve situation and life standards in Iran and to identify the influence of probable factors in their attitudes. For this purpose, Q methodology is used to explore the attitudes and factors in it. This methodology after identifying the existing discourses, chooses attitudes of different people who were polled and then checks them out, and detects and analyzes the mentality of individuals in each group. The result of this study indicates that, the type of people’s attitude towards relationship between the nation and the government and consequent their role in making government efficient is a determining factor in their approach towards the national issues and problems and the style of their social and political behaviors as well, thus it clearly shows that how senior managers should pay attention to manage public opinion and modifying public attitudes in this case.(صحت مطالب مقاله بر عهده نویسنده است و بیانگر دیدگاه مجمع تشخیص مصلحت نظام نیست)
در یک نظام مردم سالار دینی مردم در ایجاد مقبولیت برای حکومت و در جهت کارآمد سازی آن موثرند. اما شیوه نگرش مردم در مورد میزان و چگونگی ایفای نقش خود در حکومت تحت تاثیر عوامل مختلف، در گذر زمان دستخوش تغییر می شود که عامل موثری در تعیین رابطه متقابل ملت و دولت و در نتیجه تعیین میزان مقبولیت و کارآمدی نظام است. در این پژوهش سعی شده نگرش مردم ایران در رابطه با راه های بهبود اوضاع کشور بررسی، و تاثیر عوامل احتمالی در نوع نگرش آنان شناسایی گردد. بدین منظور از روش شناسی کیو برای کشف نگرش ها و عامل های موجود در آن استفاده شده است. در این روش پس از شناسایی فضای گفتمان موجود ، با گزینش افرادی دارای نگرش های متفاوت و نظرخواهی از آنان، نظرات آنان بررسی شده و با تحلیل عاملی آن افرادی با نظرات مشابه در کنار هم قرار گرفته و ذهنیت افراد هر گروه مورد شناسایی و تحلیل و بررسی قرار می گیرد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد نوع نگرش مردم به رابطه دولت و ملت و به تبع آن نقش خود در کارآمدی حکومت، عامل تعیین کننده ای در نوع نگاه آنان به مسائل و مشکلات کشور و شیوه رفتار سیاسی و اجتماعی آنان میباشد که لزوم توجه مدیریت کلان کشور نسبت به مدیریت افکار عمومی و اصلاح نگرش مردم در این زمینه را نشان می دهد.https://www.jmsp.ir/article_6260_70bede24bc5857810036bc0ccdde00c2.pdf