پژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام
سیاستهای راهبردی و کلان
2345-2544
2345-2552
7
26
2019
08
23
بررسی تطبیقی کسبوکارهای خانگی در راستای تحقق سیاستهای کلی اشتغال
164
185
FA
داود
پرچمی
استادیار گروه جامعهشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.
parchami@sbu.ac.ir
فاطمه
جلالی
دانشجوی دکتری جامعهشناسی، گروه جامعهشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.
fatemeh2006_j@yahoo.com
10.32598/JMSP.7.2.164
به دلیل تغییرات اقتصادی، تکنولوژیک و فرهنگی بار دیگر به کسبوکارهای خانگی به عنوان راهی کمهزینه برای تأمین معیشت پایدار توجه شده است. کسبوکار خانگی فعالیتی است مستمر در تولید یا عرضه کالا و خدمات که برای کسب درآمد، در محل سکونت افراد انجام میشود. هدف این پژوهش آشنایی و شناسایی ویژگیهای کسبوکارهای خانگی در کشورهای ایران، انگلستان و هند و ارائه راهکارهایی در سطح کلان برای بهبود شرایط کسبوکارهای خانگی و در راستای ایجاد اشتغال پایدار با تمرکز بر ایران است. در این بررسی شباهتها، تفاوتها، ویژگیهای کسبوکارهای خانگی و همچنین شرایط زمینهای رشد آنها مشخص و مقایسه شده است. این پژوهش با رویکرد تطبیقیتوصیفی و با استفاده از روش تحلیل آمارها، اطلاعات و سیاستگذاریهای موجود به دنبال شناخت مقایسهای عوامل تأثیرگذار بر تداوم و موفقیت کسبوکارهای خانگی است. بررسی انجامشده نشان میدهد هرچند برخی از راهکارهای موفقیت این کسبوکارها به فضای کلی کسبوکار ربط دارد، با این حال میتوان با انجام برخی اقدامات نظیر امکان دسترسی به اطلاعات، آموزش، شبکههای اجتماعی مرتبط، شیوههای تأمین مالی که مختص به این کسبوکارهاست و غیره شرایط کاری و امکان دسترسی آنها به بازارهای مختلف را بهبود بخشید.
کسب وکار,کسب وکار خانگی,فضای کسب وکار,حمایت دولتی,مطالعه تطبیقی
https://www.jmsp.ir/article_67019.html
https://www.jmsp.ir/article_67019_57223c7956ab2d9c96c7ed5a63ee2cfb.pdf
پژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام
سیاستهای راهبردی و کلان
2345-2544
2345-2552
7
26
2019
08
23
برآورد تابع تقاضای پویای مخارج دفاعی (مورد مطالعه: کشورهای سند چشمانداز 1404)
186
207
FA
ابوالقاسم
گل خندان
0000-0001-6332-9215
دانشجوی دکتری اقتصاد بخش عمومی، گروه اقتصاد بازرگانی، دانشکده علوم اقتصادی و اداری، دانشگاه لرستان، خرمآباد، ایران.
golkhandana@gmail.com
10.32598/JMSP.7.2.186
حساسیت منطقه خاورمیانه و وجود مناقشات همیشگی در آن، سبب شده است سهم قابل توجهی از تولید ناخالص داخلی کشورهای این منطقه، به بخش دفاعی اختصاص داده شود. بر این اساس، هدف اصلی مقاله حاضر، برآورد تابع تقاضای مخارج دفاعی در 13 کشور خاورمیانه در سالهای 2014-1995 است. به این منظور یک مدل عمومی مخارج دفاعی برای این کشورها طراحی و به منظور برآورد آن از روش گشتاورهای تعمیمیافته سیستمی در قالب دادههای ترکیبی پویا استفاده شده است. نتایج برآورد مدل نشان میدهد متغیرهای مخارج غیردفاعی (به عنوان هزینهفرصت مخارج دفاعی) و تراز تجاری، اثر منفی بر بار دفاعی کشورهای خاورمیانه داشتهاند. جمعیت، در سطح معناداری پایینتری نسبت به سایر متغیرها، اثر مثبتی بر بار دفاعی کشورهای خاورمیانه داشته است که نشان میدهد دفاع یک کالای عمومی است. متغیرهای درآمد سرانه، سهم پرسنل نیروهای مسلح از کل نیروی کار و وقفه بار دفاعی، مطابق انتظار، تأثیر مثبتی بر بار دفاعی کشورهای خاورمیانه داشتهاند. متوسط بار دفاعی کشورهای خاورمیانه نیز بر بار دفاعی کشورهای این منطقه، اثر مثبتی داشته است که حاکی از وجود رقابتی تسلیحاتی بین کشورهای خاورمیانه است. همچنین، متغیر مجازی کشورهای نفتی و متغیر خالص دموکراسی، به ترتیب اثر مثبت و منفی بر بار دفاعی کشورهای خاورمیانه داشتهاند.<br />طبقهبندی : C23, D74, H56, O57
بار دفاعی,تقاضا,کشورهای خاورمیانه,گشتاورهای تعمیمیافته سیستمی (SGMM)
https://www.jmsp.ir/article_60908.html
https://www.jmsp.ir/article_60908_6d3da23d6eb636d4563476b4f4c9c745.pdf
پژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام
سیاستهای راهبردی و کلان
2345-2544
2345-2552
7
26
2019
08
23
مطالعه تطبیقی سیاستهای کلی اقتصادی نظام جمهوری اسلامی ایران با سیاستهای بلندمدت اقتصادی فدراسیون روسیه
208
225
FA
جهانگیر
کرمی
دانشیار گروه مطالعات روسیه، آسیای مرکزی و قفقاز، دانشکده مطالعات جهان، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
jkarami@ut.ac.ir
احسان
رسولی نژاد
0000-0002-7726-1757
استادیار گروه مطالعات روسیه، آسیای مرکزی و قفقاز، دانشکده مطالعات جهان، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
erasolinejad@gmail.com
10.32598/JMSP.7.2.208
در هر کشوری وجوه نقشه راه روشن و معین برای رسیدن به تعالی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی اهمیت و ارزش بالایی دارد. چنین نقشه راهی، اولویتها و مسائل اصلی یک کشور را برای توجه به آنها و تقویتشان و سرمایهگذاری مالی و اجتماعی در آنها نشان میدهد. با توجه به اهمیت این موضوع و مفیدبودن انجام مقایسه بینکشوری اولویتها و مسائل اصلی، هدف اصلی این مقاله، انجام مطالعهای تطبیقیمقایسهای میان سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی ایران و اهداف بلندمدت کشور روسیه در حوزه اقتصاد است. روش تحقیق در این مقاله، روش تحلیلیتوصیفی است که در آن از روش کتابخانهای و استفاده از اسناد بالادستی دو کشور برای مطالعه و مقایسه استفاده میشود. همکاریهای سیاسی و اقتصادی منطقهای ایران و روسیه و همچنین اقتصاد تحت تحریم هر دو کشور لزوم آشنایی با سیاستهای کلی اقتصاد کشور روسیه را با اهمیت میکند. نتایج این مقاله برای سیاستگذاران و صاحبنظران حوزه خطمشیگذاری در کشور ایران وجه کاربردی دارد.<br />طبقهبندی : F51;F52
سیاست های بلندمدت اقتصادی,توسعه پایدار,امنیت اقتصادی
https://www.jmsp.ir/article_67291.html
https://www.jmsp.ir/article_67291_8914849207355da621ccf3a744223f21.pdf
پژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام
سیاستهای راهبردی و کلان
2345-2544
2345-2552
7
26
2019
08
23
بومیسازی علم روانشناسی در راستای تحول و ارتقای علوم انسانی با رویکرد قانون برنامه ششم توسعه
226
247
FA
مرتضی
امیدیان
دانشیار گروه روانشناسی تربیتی، گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران.
morteza-omid@scu.ac.ir
احمد
زندوانیان
عضو هیأت علمی گروه علوم تربیتی، گروه علوم تربیتی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه یزد، یزد، ایران.
azand2000@gmail.com
10.32598/JMSP.7.2.226
در راستای بند 2-77 بخش امور علم، فناوری و نوآوری قانون برنامه ششم توسعه، هدف مقاله حاضر سطحبندی دیدگاههای مختلف برای بومیسازی دانش درحوزه علوم انسانی ( با تأکید بر روانشناسی) و امکانسنجی بومیسازی و تولید دانش بومی در پارادایم اثباتگرا و مابعد اثباتگراست. برای همین، دیدگاه متفکران مختلف درباره بومیسازی با روش سندیتحلیلی مورد بررسی و استنتاج قرار گرفت. یافتهها نشان میدهد که بومیسازی در چهار سطح ورود علم جدید در جامعه میزبان از طریق ترجمه صرف، آغاز پژوهشهای علمی در جامعه میزبان، ترجمه مفاهیم علمی با توجه به ملاحظات محیط فرهنگی و اجتماعی جامعه میزبان، و بالاخره تأمل نقادانه مفاهیم و نظریات و سازهپردازی و نظریهپردازی بومی درخور بررسی است. درنتیجه، بومیسازی به معنی استفاده از اصول پذیرفتهشده علمی برای حل مشکلات جامعه میزبان است و در تولید دانش بومی که از یکسو با روششناسی فلسفی و علمی و از دیگر سو با جهانبینی اسلامیایرانی تناسب دارد، بالاترین سطح مدنظر است. فرایند بومیسازی در این سطح بندی، مسیری سلسلهمراتبی دارد که از دانش کاملاً ترجمهای شروع و به تولید دانش بومی ختم میشود. توجه متناسب به هریک از این سطوح، با تأکید بر سطح چهارم ضروری است.
بومی سازی,علوم انسانی اسلامی,روش شناسی فلسفی,روان شناسی بومی
https://www.jmsp.ir/article_67289.html
https://www.jmsp.ir/article_67289_177f554edbc7173b117d5f1ea1588e9d.pdf
پژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام
سیاستهای راهبردی و کلان
2345-2544
2345-2552
7
26
2019
08
23
ارزیابی شاخصهای سرمایهگذاری فضای کسبوکار با رویکرد سیاستهای کلی مسکن و شهرسازی
248
267
FA
زهرا
کریمی موغاری
دانشیار گروه اقتصاد نظری، دانشکده علوم اقتصادی و اداری دانشگاه مازندران، ساری، ایران.
zahra.karimimoughari@gmail.com
علی
ثباتی
دانشجوی دوره DBA ، سازمان مدیریت صنعتی، ساری، ایران.
alisobati@gmail.com
10.32598/JMSP.7.2.248
محیط کسبوکار از عوامل مؤثر بر عملکرد بنگاههای اقتصادی است که مدیران یا مالکان بنگاهها نمیتوانند آنها را تغییر داده یا بهبود بخشند. هدف این تحقیق شناخت جامعی از میزان اهمیت شاخصهای بهبود فضای کسبوکار و ارزیابی عملکرد آنها در سرمایهگذاری حوزه مسکن است، که یکی از مهمترین بخشهای اقتصادی کشور محسوب میشود. روش تحقیق و گردآوری مطالب از نوع پیمایشی و تحلیلی مبتنی بر پرسشنامه است که پس از تأیید روایی پرسشنامه در اختیار انبوهسازان حقیقی و حقوقی استان مازندران با شرط داشتن تحصیلات دانشگاهی در زمینه عمران، معماری و سایر رشتههای مرتبط با امور ساختوساز قرار گرفته است. برای تجزیه و تحلیل آماری از روش تحلیل اهمیت عملکرد استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد از میان 10 شاخص معرف فضای کسبوکار، سه شاخص چگونگی اخذ اعتبار از نظام بانکی، حمایت از سرمایهگذار و شرایط و مقررات گرفتن مجوز، مهمترین عوامل مؤثر در سرمایهگذاری بخش مسکن هستند و شاخص دسترسی به خدمات زیربنایی نیز بیشترین عملکرد را در این حوزه دارد. <br />طبقهبندی : O10, O43, P45
بهبود فضای کسب و کار,سرمایه گذاری,بخش مسکن,تحلیل اهمیت-عملکرد
https://www.jmsp.ir/article_66813.html
https://www.jmsp.ir/article_66813_38f792e18cc6798a5a471d3874a5f3fc.pdf
پژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام
سیاستهای راهبردی و کلان
2345-2544
2345-2552
7
26
2019
08
23
اثرات شوکهای اقتصادی بر بازار نیروی کار در ایران
268
285
FA
حمید
محمدی
استادیار گروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زابل، زابل، ایران.
hamidmohammadi1378@gmail.com
محمدحسین
کریم
0000-0002-7114-8702
دانشیار گروه اقتصاد، گروه اقتصاد، دانشکده اقتصاد، دانشگاه خوارزمی تهران، تهران، ایران.
karimsistani482@gmail.com
خدیجه
ثمره هاشمی شعبجره
دانشجوی دکتری اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زابل، زابل، ایران.
hamidmohammai1378@gmail.com
علیرضا
سرگزی
مربی گروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زابل، زابل، ایران.
a.sargazi66@gmail.com
10.32598/JMSP.7.2.268
بازار کار یکی از چهار بازار مهم در اقتصاد است که به دلیل ویژگیهای خاص آن، اهمیت بسزایی دارد. در مطالعه حاضر اثرات بلندمدت شوکهای مختلف کلان اقتصادی بر نرخ بیکاری طی سالهای 1395-1353 با استفاده از الگوی تصحیح خطای برداری ساختاری بررسی شده است. بر اساس رابطه برآوردشده، دستمزدهای واقعی با بهرهوری و اشتغال رابطه مستقیم و با نرخ بیکاری رابطه غیرمستقیم دارد. نتایج تحلیل واکنش تکانه نشان داد در بین شوکها، شوک بهرهوری و عرضه دارای اثرات بزرگتری بر بیکاری هستند؛ به طوری که شوک بهرهوری در بلندمدت باعث کاهش نرخ بیکاری و شوک مثبت عرضه کار به بیکاری بالاتر منجر میشود. همچنین بر اساس نتایج تجزیه واریانس خطای پیشبینی بیکاری، شوک عرضه نیروی کار، بهرهوری و تقاضای نیروی کار عوامل مهم تعیینکننده بیکاری در بلندمدت است. اما مهمترین عامل بیکاری، شوکهای عرضه است که در طول زمان این سهم افزایش مییابد.<br />طبقهبندی : E24, J20, J31
بهره وری,دستمزد,مدل تصحیح خطای برداری ساختاری,نیروی کار
https://www.jmsp.ir/article_77080.html
https://www.jmsp.ir/article_77080_5ea949cbd7eb2bcc69b78c83f248eb9e.pdf
پژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام
سیاستهای راهبردی و کلان
2345-2544
2345-2552
7
26
2019
08
23
بررسی تأثیر متغیرهای اقتصادی بر صادرات کالاهای سنتی و کشاورزی ایران
286
303
FA
فریبا
اقبال
دانشجوی دکترای اقتصاد کشاورزی، گروه اقتصادکشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه کشاورزی ساری، ساری، ایران
eghbalfariba@yahoo.com
نسیبه
زارعی
گروه اقتصادکشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
nasibehzarei@yahoo.com
محمد رضا
کهنسال
0000-0002-4201-3454
گروه اقتصادکشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
kohansal@um.ac.ir
10.32598/JMSP.7.2.286
در این پژوهش تأثیر پنج متغیر کلان اقتصادی شامل نرخ ارز، تولید ناخالص داخلی، قیمتهای نسبی کشاورزی، سرمایه بخش کشاورزی و نیز عرضه پول بر صادرات کالاهای کشاورزی و سنتی طی سالهای 1365 تا 1393 بررسی شده است. در پژوهش حاضر از مدل خودرگرسیون برداری و همگرایی جوهانسن استفاده شده است. نتایج حاصل نشان میدهد بین متغیرهای نرخ ارز، قیمتهای نسبی، عرضه پول و صادرات کالاهای کشاورزی و سنتی رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد و متغیر وابسته رابطه منفی و معنیداری با متغیر سرمایه بخش کشاورزی دارد. همچنین بین نرخ ارز و صادرات و عرضه پول و صادرات رابطه علّی یکطرفه وجود دارد. به علاوه با استفاده از ضریب تعدیل حاصل از سازوکار تصحیح خطا برای متغیرها میتوان نتیجه گرفت در صورت بروز بیتعادلی در صادرات در هر سال، حدود یکچهارم از بیتعادلی حاصل، در دوره بعد تعدیل میشود. برای تعیین رابطه موجود بین متغیرها در بلندمدت از روش جوهانسن، بردارهای همگرا برآورد شده و با اعمال قیود روی روابط همجمعی، تأثیر متغیرها سنجیده شده است. با توجه به نتایج مطالعه حاضر، پیشنهاد میشود مسئولین اقتصادی برای یکسانسازی نرخ ارز و ازبینبردن انحراف نرخ رسمی و نرخ آزاد و رسیدن به بهترین راهکار برای ایجاد ثبات ارزی و به دنبال آن ثبات صادرات در بلندمدت بکوشند. برای این کار باید با سیاستهای پولی و مالی مناسب، نقدینگی به سمت تولید هدایت شود و بازار سرمایه تقویت شود.
نرخ ارز,مدل خودرگرسیون برداری,عرضه پول,روش جوهانسن,سرمایه بخش کشاورزی
https://www.jmsp.ir/article_68192.html
https://www.jmsp.ir/article_68192_dccbd63dfa2ac62fc6e4762b47ca37ba.pdf
پژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام
سیاستهای راهبردی و کلان
2345-2544
2345-2552
7
26
2019
08
23
ارزیابی رابطه بین مخارج آموزش، بهداشت، نفرین منابع و فقر در ایران
304
325
FA
یونس
نادمی
0000-0003-0557-0347
دکترای علوم اقتصادی، استادیار، گروه اقتصاد، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آیت الله بروجردی (ره)، بروجرد، ایران.
younesnademi@yahoo.com
سید پرویز
جلیلی کامجو
دکترای علوم اقتصادی، استادیار، گروه اقتصاد، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آیت الله بروجردی (ره)، بروجرد، ایران.
parviz.jalili@abru.ac.ir
10.32598/JMSP.7.2.304
در قرن بیستم شکست بازار در تخصیص بهینه و زایش فقر در بازار رقابت کامل، به شکلگیری تفکر دولتهای رفاه با گرایشهای سوسیالیستی در مبارزه با فقر، بهویژه فقر مطلق، با استفاده از تخصیصهای دولتی منجر شد. اعطای جایزه نوبل 2015 به دیتون نشانهای از این تغییر ابزار تخصیص، از بازار به دولت در مبارزه با فقر بود. هدف این مقاله ارزیابی تأثیرات مخارج آموزش و پرورش و مخارج بهداشتی دولت بر فقر در ایران است. هدف دیگر پژوهش، ارزیابی فرضیه نفرین منابع از منظر نحوه تأثیرگذاری درآمدهای نفتی بر فقر در ایران است. بدین منظور با مدلسازی عوامل مؤثر بر فقر و بهکارگیری روش مارکوف سوئیچینگ، فرضیههای پژوهش در بازه زمانی 1393-1364 آزموده شد. نتایج حاصل از برآورد مدلهای پژوهش نشان داده است افزایش نسبت مخارج آموزش و پرورش دولت به کل مخارج دولت تأثیر منفی و معنیداری بر شاخص فقر مطلق داشته است. در حالی که نسبت مخارج بهداشتی دولت به کل مخارج دولت، نتوانسته به کاهش فقر کمک کند. همچنین ارزیابی فرضیه نفرین منابع بر فقر نشان داده است که نسبت درآمدهای نفتی به تولید ناخالص داخلی، تأثیری غیرخطی و آستانهای بر شاخص فقر مطلق داشته است. به عبارت دیگر تا زمانی که نسبت درآمدهای نفتی به تولید ناخالص داخلی کمتر از 13 درصد باشد، افزایش سهم درآمدهای نفتی در تولید ناخالص داخلی توانسته است موجب کاهش فقر شود، اما پس از افزایش سهم درآمدهای نفتی در اقتصاد و عبور از حد آستانه 13 درصد، افزایش سهم درآمدهای نفتی در تولید ناخالص داخلی موجب افزایش فقر شده است.<br />طبقهبندی : I39 , I32 , I31, F12
سرمایه انسانی,مخارج آموزشی,فقر شهری,ایران
https://www.jmsp.ir/article_77075.html
https://www.jmsp.ir/article_77075_b74d9b103ff50a62cf0e40ea5788ba90.pdf