per
پژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام
سیاستهای راهبردی و کلان
2345-2544
2345-2552
2019-05-22
7
25
2
29
10.32598/JMSP.7.1.2
65193
Research/Original/Regular Article
تحول سازمانی در صنعت نفت ایران: الگوی پیشنهادی برای ایجاد سازمانهای دانشبنیان
Organizational Change in IRAN Oil Industry: A Model for Creating Knowledge-Based Organizations
حبیب الله رعنایی کردشولی
ranaei@shirazu.ac.ir
1
سید مسلم علوی
alavimoslem@gmail.com
2
دکترای مدیریت منابع انسانی، دانشیار، گروه مدیریت، دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوماجتماعی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران.
دانشجوی دکترای مدیریت سیستم، گروه مدیریت، دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوماجتماعی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران.
تحول سازمانی یکی از کلیدیترین تصمیمات هر شرکت است که بدون توجه به منابع سازمانی، بهویژه منابع سازمانی غیرمشهود همچون دانش، نوآوری و مدیریت مالکیت فکری امکانپذیر نیست. با توجه به ضرورت این امر، این مقاله با هدف ارائه الگویی برای تبدیل سازمانهای کنونی فعال در صنعت نفت و گاز به سازمانهای دانشبنیان با تأکید بر منابع مختلف سازمانی تدوین شده است. برای این منظور ابتدا درباره مهمترین الزامات و ضرورتهای دانشبنیانشدن صنعت نفت ایران بحث و در گام بعد تلاش شده است تا سازههای مورد نیاز برای ارائه الگوی مدنظر تعریف شوند. الگوی تحقیق بر مبنای این ایده حرکت میکند که برای ایجاد مزیت رقابتی، سازمانهای فعال در صنعت نفت باید بتوانند متناسب با شرایط موجود، در استراتژی مدیریت سرمایههای نامشهود خود، از بین سه نظام مدیریت دانش، مدیریت نوآوری و مدیریت مالکیت معنوی یکی را در اولویت قرار دهند و بر آن تمرکز کنند. درنهایت با تلفیقی از این مبانی و مفاهیم، الگوی پیشنهادی برای ایجاد تحول سازمانی در صنعت نفت و حرکت به سمت دانش بنیانکردن سازمانها در این صنعت ارائه و شش گام لازم برای طی این مسیر تشریح شده است.
Organizational change is one of the critical decisions in every company. It cannot be implemented if managers do not pay attention to corporate resources, especially intangible assets such as knowledge, innovation, and intellectual property management. With regard to the importance of this issue, this research aims to develop a model for developing today’s organizations in the oil and gas industry into knowledge-based organizations with the emphasize on various organizational resources. For this purpose, first, we discuss the requirements and necessities of the oil industry to become a knowledge-based organization. Then, we try to define the constructs of developing such a model. The research model is based on the idea that for creating competitive advantage, the active organizations in the oil industry should prioritize and focus one system out of three choices of knowledge management, innovation management, and intellectual property management to strategically manage their intangible capitals concerning the current situation. Finally, by the combination of these basics and concepts, we propose a model for organizational change in the oil industry to move towards the knowledge-based organizations. We define six steps in this process
https://www.jmsp.ir/article_65193_759bca6c1eeb45745bf9245724cc12f8.pdf
مدیریت دانش
مدیریت نوآوری
مدیریت مالکیت معنوی
مدیریت سرمایه های فکری
Knowledge Management
innovation management
intellectual property management
intellectual capital management
per
پژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام
سیاستهای راهبردی و کلان
2345-2544
2345-2552
2019-05-22
7
25
30
45
10.32598/JMSP.7.1.30
63210
Research/Original/Regular Article
تأثیر جهانیشدن بر رشد اقتصادی کشورهای درحالتوسعه
The effects of globalization on the economy of developing countries
علی فقه مجیدی
a.feghehmajidi@uok.ac.ir
1
شهلا صمدی پور
samadipour_0098@yahoo.com
2
فریبا سلامی
faribasalami@gmail.com
3
دکترای اقتصاد، استادیار، گروه اقتصاد، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه کردستان، سنندج، ایران.
دانشجوی دکترای اقتصاد، گروه اقتصاد، دانشکده علوم اقتصادی و اجتماعی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران.
کارشناس ارشد، گروه اقتصاد، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه کردستان، سنندج، ایران.
جهانیشدن موضوعی انکارناپذیر است که بُعد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دارد. به عبارت دیگر جهانیشدن افزایش روابط اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ورای مرزهای ملی است و توجه اقتصاددانان و سیاستگذاران زیادی را در چند دهه اخیر به خود جلب کرده است. هدف این پژوهش این است که اثر جهانیشدن بر رشد اقتصادی را در 74 کشور در حال توسعه که به دو گروه بالاتر از میانگین و پایینتر از میانگین تقسیم شدهاند با استفاده از روش دادههای ترکیبی بررسی کند. شاخص استفادهشده برای جهانیشدن در این پژوهش محدودیت حساب سرمایه است و مدلهای پژوهش در دوره (1395-۱349) بررسی شدهاند. طبق نتایج بهدستآمده از این پژوهش اثر شاخصهای جهانیشدن کل، جهانیشدن اقتصادی، جهانیشدن اجتماعی و جهانیشدن سیاسی در کشورهای در حال توسعه در دو گروه با درآمد بالاتر و پایینتر از میانگین، مثبت و معنیدار است که از این رو، اثر مثبت جهانیشدن در تمامی ابعاد بر رشد اقتصادی در دو گروه کشورها تأیید میشود.طبقهبندی : C23, F62, O47
Globalization is an undeniable issue with economic, political, and social aspects. In other words, globalization is the growth of the economic, political, social, and cultural relationships beyond national boundaries. It has drawn the attention of many economists and politicians in the last few decades. This study aims to investigate the effects of globalization on the economic growth in 74 developing countries, grouped in upper middle income and lower middle income using combined data. The indicator used for globalization in this research is capital account restrictions, and the research models have been studied from 1970 to 2016. Based on this study results, the impact of whole globalization, economic globalization, social globalization, and political globalization indicators in developing countries in two groups with higher and lower than average incomes are positive and significant. Hence, this study confirms the positive effects of globalization in all aspects of economic growth in developing countries in two groups.JEL Classification: C23, F62,O47
https://www.jmsp.ir/article_63210_059838e6efeb8c3e0b64acadab12355c.pdf
جهانیشدن
رشد اقتصادی
دادههای ترکیبی
globalization
Economic Growth
panel data
per
پژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام
سیاستهای راهبردی و کلان
2345-2544
2345-2552
2019-05-22
7
25
46
65
10.32598/JMSP.7.1.46
66482
Research/Original/Regular Article
جهانی شدن اقتصاد و تأثیر آن بر تورم در کشورهای در حال توسعه آسیایی
Economic globalization and Its Effect on Inflation in Asian Developing Countries
الهه محمودی
mahmoodi.elahe@gmail.com
1
دانشجوی دکترای اقتصاد، گروه اقتصاد، مدیریت و حسابداری، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه یزد، یزد، ایران.
با فراگیرشدن پدیده جهانیشدن در ابعاد مختلف، بهویژه در بُعد اقتصادی، اقتصاددانان آثار آن را بر متغیرهای اقتصادی بررسی کردهاند. آمار و اطلاعات دردسترس نشاندهنده این است که طی چند دهه اخیر تورم جهانی کاهش یافته است. در حالی که ادغام کشورها در اقتصاد جهانی روندی فزاینده داشته است. بنابراین از آنجایی که تورم و راههای مقابله با آن یکی از مشکلات اقتصادی در بسیاری از کشورها، بهویژه کشورهای در حال توسعه است، مقاله حاضر اثر جهانیشدن اقتصاد بر تورم را در 22 کشور در حال توسعه آسیایی و در دوره زمانی 2014- 1994 مطالعه کرده است تا اثرات مثبت و شاید منفی این پدیده بر تورم مشخص شود. با استفاده از بُعد اقتصادی شاخص KOF به عنوان متغیر جانشین برای جهانیشدن اقتصادی و استفاده از روش اثرات تصادفی برای برآورد، نتایج نشاندهنده وجود رابطه معکوس و معنیدار بین جهانیشدن اقتصاد و تورم در کشورهای بررسیشده است. به طور دقیقتر یک واحد افزایش در درجه جهانیشدن اقتصاد، تورم را به میزان 39/0 واحد کاهش میدهد، بنابراین با توجه به نتایج تحقیق حاضر به نظر میرسد تلاش کشورها برای پیوستن به موج جهانیشدن اقتصاد و کاهش موانع و محدودیتهای تجاری میتواند در کاهش نرخ تورم مؤثر باشد.طبقهبندی : C23, E31, F41
With the spread of globalization in different aspects, especially the economic aspect, economists started to study the effects of globalization on the economic indexes. Also, the available information and statistics indicate that global inflation has reduced during the last few decades. At the same time, countries’ emergence in the global economy has speeded up. Thus, as inflation and its control are one of the economic problems in many countries, especially developing countries, the current article studies the positive and probably negative effects of economic globalization on the inflation rate in 22 developing Asian countries in the 1994-2014 period. By using the economic dimension of KOF index as the substitute variable for economic globalization as well as the random effects method for estimation, the results indicate a significant negative relationship between economic globalization and inflation in the studied countries. In other words, with one unit increase in globalization index, the inflation rate falls 0.39 unit. Therefore, it seems that countries’ struggle to join the economic globalization and waiving the trade restrictions and obstacles is effective in lowering the inflation rate.JEL Classification: C23, E31, F41
https://www.jmsp.ir/article_66482_732d9832f741a7f59b7f8e1ccd60d907.pdf
جهانی شدن اقتصاد
تورم
شاخصKOF
داده های پانل
Economic Globalization
Inflation
KOF Index
panel data
per
پژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام
سیاستهای راهبردی و کلان
2345-2544
2345-2552
2019-05-22
7
25
66
85
10.32598/JMSP.7.1.66
65191
Research/Original/Regular Article
اثر انواع سرمایه بر رشد اقتصادی استانهای منتخب ایران
The Effect of the Different Kinds of Capital on Economic Growth of Selected Provinces of Iran
پروانه کمالی دهکردی
parvanehkamali@gmail.com
1
علی نظری زانیانی
nazari.ali.z@gmail.com
2
سید نظام الدین مکیان
nmakiyan@yazd.ac.ir
3
فاطمه دهقانی شاهزاده بیگمی
4
دکترای اقتصاد، استادیار، گروه اقتصاد، واحد شهرکرد، دانشگاه پیام نور، شهرکرد، ایران.
دانشجوی دکترای اقتصاد، گروه اقتصاد، دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوماجتماعی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران.
دکترای اقتصاد، دانشیار، گروه اقتصاد، مدیریت و حسابداری، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه یزد، یزد، ایران.
کارشناس ارشد اقتصاد، گروه اقتصاد، مدیریت و حسابداری، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه یزد، یزد، ایران.
مقاله حاضر با استفاده از الگوی سولوی دوبار تعمیمیافته که ایشی و سوادا توسعهاش دادهاند، به مطالعه نقش انواع سرمایه اعم از فیزیکی، انسانی و اجتماعی در رشد اقتصادی 20 استان منتخب پرداخته است. معادله رگرسیون موسوم به منکیو رومر، ویل، مستخرج از الگوی تحقیق، با توجه به دو دسته از آزمونهای ریشه واحد الگوهای پانل، به دو شکل مختلف تصریح شده و به روش گشتاورهای تعمیمیافته برای دادههای پانل پویا و تکنیک انحرافات متعامد برآورد شده است. نتایج برآورد شکل اول رگرسیون بیانگر آن است که 1 درصد افزایش در نرخ رشد پسانداز ملی به 57/0 درصد افزایش در نرخ رشد تولید ناخالص داخلی سرانه، 1 درصد افزایش در تعداد دانشجویان (به عنوان نماگر پسانداز سرمایه انسانی) به 035/0 واحد افزایش در نرخ رشد سرانه تولید ناخالص داخلی و 1 درصد افزایش در نرخ رشد پروندههای مختومه چکهای بلامحل هر استان (به عنوان نماگر پسانداز منفی سرمایه اجتماعی) موجب کاهش در نرخ رشد تولید ناخالص داخلی سرانه استانهای منتخب به میزان 038/0 درصد خواهد شد. نتایج برآورد فرم دوم رگرسیون نیز تأثیر هر سه عامل سرمایه فیزیکی، انسانی و اجتماعی بر رشد اقتصادی استانهای مطالعهشده را تصدیق میکند.طبقهبندی : O11, H54, R10
This paper has studied the role of physical, human, and social capital on the economic growth of 20 selected provinces of Iran by using the augmented augmented-Solow model expanded by Ishi and Swada. Mankiw, Romer, and Weil regression equation derived from the research model is specified according to two classes of unit root tests for the panel models in two forms and is estimated by the generalized method of moment for dynamic panel data (GMM/DPD) and orthogonal deviation technique. The results of the estimation of the first form of regression analysis indicate that 1% increase in growth rate of national saving leads to 0.57% increase in growth rate of per capita gross domestic product (GDP), 1% increase in the number of university students (as representative of human capital saving) leads to 0.035% increase in per capita GDP growth rate, and 1% increase in growth rate of closed cases of returned checks (as representative of negative social capital saving) leads to 0.038% decrease in per capita GDP growth rate. The results of the estimation of the second form of the regression analysis confirm the role of three factors of physical, human, and social capital on the economic growth of studied provinces.JEL Classification: O11, H54, R10
https://www.jmsp.ir/article_65191_93eef52e0ee75f86d077021d9f14337c.pdf
رشد اقتصادی
سرمایه فیزیکی
سرمایه انسانی
سرمایه اجتماعی
Economic Growth
physical capital
Human capital
Social Capital
per
پژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام
سیاستهای راهبردی و کلان
2345-2544
2345-2552
2019-05-22
7
25
86
107
10.32598/JMSP.7.1.86
65713
Research/Original/Regular Article
تأثیر رقابتپذیری بر عملکرد اقتصادی در کشورهای منتخب در حالتوسعه و توسعهیافته
The Effect of Competitiveness on Economic Performance in Selected Developing and Developed Countries
آرش رفاح کهریز
arash.refah@gmail.com
1
یوسف محمدزاده
yo.mohammadzadeh@urmia.ac.ir
2
سید جمال الدین محسنی زنوزی
sj.mzonouzi@urmia.ac.ir
3
نیر هاشمی برنج ابادی
nayyer.hashemi94@gmail.com
4
نگار قاسم زاده
n.qasemzade@gmail.com
5
کارشناس ارشد، گروه اقتصاد، دانشکده اقتصاد و مدیریت، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران.
دکترای اقتصاد، استادیار، گروه اقتصاد، دانشکده اقتصاد و مدیریت، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران.
دکترای اقتصاد، دانشیار، گروه اقتصاد، دانشکده اقتصاد و مدیریت، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران.
کارشناس ارشد، گروه اقتصاد، دانشکده اقتصاد و مدیریت، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران.
کارشناس ارشد، گروه اقتصاد، دانشکده اقتصاد و مدیریت، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران.
در سالهای اخیر با توجه به تشدید رقابت اقتصادی بین جوامع و تغییرات روز افزون بهرهوری، برای سهم بیشتر در بازارهای بینالمللی، مفهوم رقابتپذیری از کلیدیترین شاخصهای موفقیت اقتصادها شده است. رقابتپذیری علاوه بر نمایانکردن محدودیتها و چالشهای بهوجودآمده در مسیر رقابت در بازارهای جهانی، محدودیتهای مالی دولت در بودجهبندی و چالشهای بخش خصوصی در رقابت در بازارهای داخلی و بینالمللی را نیز ارزیابی میکند. از اینرو، هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر رقابتپذیری بر عملکرد اقتصادی کشورهاست. با توجه به اینکه از سال ۲۰۰۶ شاخص نسبتاً جامعی برای نشاندادن وضعیت رقابتپذیری کشورها از سوی مجمع جهانی اقتصاد گزارش میشود، امکان مدلسازی بهتر برای سری زمانی کشوری خاص وجود ندارد. بنابراین از دادههای دو گروه از کشورهای در حال توسعه و توسعهیافته برای بررسی رابطه رقابتپذیری و عملکرد اقتصادی استفاده شده است. در این مطالعه دوره زمانی 2014-2006 در نظر گرفته شده است و با توجه به خصوصیات نمونه بررسیشده، از تکنیک گشتاورهای تعمیمیافته برای تجزیه و تحلیل مدلها استفاده شده است. نتایج این مطالعه نشان میدهد شاخص رقابتپذیری به طور معنیداری در هر دو گروه از کشورهای منتخب در حال توسعه و توسعهیافته موجب رشد اقتصادی و گسترش صادرات آنها میشود. بنابراین به نظر میرسد امروزه سیاست تقویت رقابتپذیری اقتصاد باید از اولویتهای اصلی برنامهریزان و سیاستگذاران کشورها باشد. همچنین با توجه به نتایج تحقیق، نسبت تشکیل سرمایه خالص به تولید ناخالص داخلی، نسبت ثبت نامکنندگان دوره دبیرستان، نرخ ارز، مخارج مصرفی و تورم از دیگر متغیرهای مؤثر بر میزان رشد و صادرات کشورهای منتخب در حال توسعه و توسعهیافته هستند.طبقهبندی : C33, F43, O11, O47
Self-care is a valuable step in preventing and controlling the high-risk sexual behaviors leading to sexually transmitted diseases, and ultimately improving the general health of vulnerable women in society. This study aimed to determine the effect of self-care education on the general health status of vulnerable women. The current field trial study was conducted in 2011-2012, in vulnerable women referring to counseling centers affiliated with provincial support service centers in Isfahan City, Iran. A total of 64 women were selected according to the inclusion criteria and were randomly assigned to the intervention and control groups. The required data were collected using a demographic data questionnaire and general health standard tool. The obtained data were analyzed using descriptive and analytical statistics. The obtained results indicated no significant difference in the mean general health pretest scores of intervention and control groups in general health domains (P>0.05). However, immediately and three months after the implementation of the general healthcare program, the mean general health scores of all domains significantly reduced in the intervention group, compared to the controls (p < 0.05). The implementation of Orem’s self-care educational program can play a role in promoting the general health of vulnerable women in terms of biosocial aspects, as well as anxiety and depression. It is suggested that this program be used in healthcare centers for vulnerable populations.JEL Classification: C33, F43, O11, O47
https://www.jmsp.ir/article_65713_00cca6b24475aee49104096b3f6fc796.pdf
رقابتپذیری
رشد اقتصادی
صادرات
روش گشتاورهای تعمیمیافته (GMM)
Competitiveness
Economic Growth
Export
Generalized Method of Moment (GMM)
per
پژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام
سیاستهای راهبردی و کلان
2345-2544
2345-2552
2019-05-22
7
25
108
123
10.32598/JMSP.7.1.108
62702
Research/Original/Regular Article
ارزیابی و اولویت بندی مناطق آزاد کشور و تاثیرآن در توسعه اقتصادی این مناطق
Evaluating and Prioritizing the Free Trade Zones of the Country and Their Impact on the Economic Development of These Regions
نظر دهمرده قلعه نو
neda_aliahmadi@pgs.usb.ac.ir
1
ندا علی احمدی
ahmadi_15877@yahoo.com
2
عباسعلی قادری
ghaderi@eng.usb.ac.ir
3
دکترای علوم اقتصادی، استاد، گروه اقتصاد، دانشکده اقتصاد، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران.
دانشجوی دکترای اقتصاد کشاورزی، گروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده علوم زیست محیطی و کشاورزی پایدار، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران.
دکترای مهندسی عمران، استادیار، گروه مهندسی عمران، دانشکده مهندسی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران.
با توجه به جایگاه و ارزش مناطق آزاد تجاری در اقتصاد توجه به این مناطق ضرورت یافته و به همین دلیل اولویتبندی شاخصهای اقتصادی این مناطق اهمیت زیادی دارد. به همین دلیل در این مقاله به منظور تخصیص بهینه منابع اقتصادی کشور و تأثیرپذیری شاخصهای اقتصادی، اولویتبندی هفت منطقه آزاد تجاری با استفاده از روش تصمیمگیری تاپسیس برای سالهای 1394-1385 تخمین زده شده و رتبهبندی نهایی مناطق آزاد تجاری صورت گرفته است. نتایج بهدستآمده از روش مذکور، حاکی از آن است که بر اساس شاخصهای صادرات، واردات، سرمایهگذاری داخلی و خارجی، ترانزیت، شرکتها و مؤسسات ثبتشده، منطقه آزاد ماکو با شاخص شباهت 919/0، بالاترین رتبه را به خود اختصاص داده است و بعد از آن مناطق آزاد اروند، کیش، انزلی، ارس، قشم و چابهار قرار گرفتهاند. از این رو میتوان با تقویت شاخصهایی چون افزایش سرمایهگذاری خارجی و داخلی، صادرات و راهیافتن به بازار جهانی و منطقهای به توسعه اقتصادی این مناطق کمک کرد.طبقهبندی : B41، E29، F29
Considering the position and value of free trade areas in the economy of the community, these areas are necessary and prioritizing these areas is very important in terms of economic indicators. Therefore, in this paper, to optimize the allocation of the country’s economic resources and the effectiveness of economic indicators, the priority of seven free trade zones is estimated using the TOPSIS decision-making method for the 2006-2015 period and ranked the final position of free trade zones. The results of the mentioned method indicate that according to the indicators of export, import, domestic and foreign investment, transit, registered companies and institutions, Maku free trade zone with the similarity index of 0.919 has the highest rank and then the free areas of Arvand, Kish, Anzali, Aras, Qeshm, and Chabahar. Hence, the economic status of these areas could be developed by strengthening indicators such as increasing foreign and domestic investment, exports, and access to the global and regional markets.JEL Classification: B41، E29، F29
https://www.jmsp.ir/article_62702_e4f3fe2a5d01d3ef504257f11860d6f0.pdf
مناطق آزاد تجاری
توسعه اقتصادی
اولویت بندی
TOPSIS
Free Trade Zones
Economic Development
Prioritization
Technique for Order of Preference by Similarity to Ideal Solution (TOPSIS)
per
پژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام
سیاستهای راهبردی و کلان
2345-2544
2345-2552
2019-05-22
7
25
124
141
10.32598/JMSP.7.1.124
65194
Research/Original/Regular Article
نقش توسعه مالی و آزادسازی تجاری بر انتشار گاز دی اکسید کربن در ایران
The Impact of Financial Development and Trade Liberalization on CO2 Emission in Iran
الهام بهرامی
elhambahrami1991@gmail.com
1
داود بهبودی
dbehbudi@gmail.com
2
محمد رضا سلمانی بیشک
mrsalmani_2005@yahoo.com
3
مصطفی شکری
mostafashokri98@gmail.com
4
کارشناس ارشد، گروه اقتصاد، دانشکده اقتصاد و مدیریت، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران.
دکترای اقتصاد منابع، استاد، گروه اقتصاد، دانشکده اقتصاد و مدیریت، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران.
دکترای اقتصاد، استادیار، گروه اقتصاد، دانشکده اقتصاد و مدیریت، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران.
دانشجوی دکترای اقتصاد، گروه اقتصاد، دانشکده اقتصاد و مدیریت، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران.
افزایش غلظت گازهای گلخانهای، به عنوان یکی از عوامل مهم در تغییر وضعیت آب و هوایی جهان مطرح است؛ به گونهای که تغییری کوچک در وضعیت آب و هوایی، در بسیاری از موارد میتواند منشأ تغییرات بزرگ اقلیمی و بلایای طبیعی و زیانهای اقتصادی شود. در این مقاله، رابطه مهمترین گاز گلخانهای، یعنی گاز دیاکسید کربن با متغیرهای توسعه مالی، تولید ناخالص داخلی سرانه، نرخ شهرنشینی و درجه بازبودن تجاری ایران طی سالهای ۱۳92-۱۳57 با استفاده از روش رگرسیون فازی بررسی شده است. بنابر نتایج بهدستآمده تولید ناخالص داخلی، درجه بازبودن تجاری و توسعه مالی تأثیر مثبتی بر انتشار گاز دیاکسید کربن دارند. همچنین نتایج مقاله نشان میدهد افزایش مستمر تولید ناخالص داخلی، تأثیری منفی بر انتشار گاز دیاکسید کربن دارد. با توجه به روند رو به رشد انتشار گاز دیاکسید کربن در ایران، ضروری است سیاستگذاران، سیاستهای زیستمحیطی مناسبی اعمال کنند تا کشور به پناهگاهی برای جذب صنایع آلاینده تبدیل نشود، زیرا استانداردهای زیستمحیطی پایین در کشور به عنوان منبع مزیت نسبی مطرح میشوند. با توجه به مزایای توسعه مالی، سیاستگذاران میتوانند تمهیداتی برای بالابردن سطح فناوری تولید و جذب سرمایههای خارجی و مصرف انرژی پایینتر به کار بگیرند و با تصویب قوانینی برای بنگاههای صنعتی، آنها را ملزم به سرمایهگذاری در پروژههای دوستدار محیط زیست کنند.طبقهبندی : C22, G00, Q56
Increasing the concentration of greenhouse gases is an essential factor in changing the world’s climate. In many cases, the small changes in climate conditions can result in significant climatic changes, natural disasters, and economic losses. In this paper, the association of the CO2, as the most important greenhouse gas, with financial development, Gross Domestic Product (GDP) per capita, urbanization, and trade openness in Iran is investigated using fuzzy regression model from 1978 to 2013. According to the results, GDP, trade openness, and financial development have a positive impact on CO2 emission. Also, the study results indicate that continuous increase in GDP has a negative impact on CO2 emission. Due to the rising production of CO2 in Iran, it is necessary that policymakers take appropriate environmental policies to protect the country from becoming a shelter for polluting industries because low environmental standards in the country are reviewed as a relative advantage. With regard to the benefits of financial development, the policymakers could take measures to increase the technology of production, attracting foreign investment, and lower energy consumption. They also can approve laws on industrial companies and force them to invest in environmental-friendly projects.JEL Classification: C22, G00, Q56
https://www.jmsp.ir/article_65194_676120edfb2c2edae556210621c1a50b.pdf
انتشار گازدیاکسید کربن
توسعه مالی
باز بودن تجاری
تولید ناخالص داخلی
CO2 Emissions
Financial Development
Trade openness
Gross Domestic Product (GDP)
per
پژوهشکده تحقیقات راهبردی
دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام
سیاستهای راهبردی و کلان
2345-2544
2345-2552
2019-05-22
7
25
142
163
10.32598/JMSP.7.1.142
66429
Research/Original/Regular Article
اثرات متقارن و نامتقارن تکانههای نفتی بر متغیرهای اقتصاد کلان در ایران طی دوره 1395-1369
The Symmetric and Asymmetric Effects of Oil Shocks on Macroeconomic Variables in Iran during the Period of 1369-1395
موسی خوشکلام خسروشاهی
m.khosroshahi@alzahra.ac.ir
1
دکترای اقتصاد، استادیار، گروه اقتصاد، دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران.
در این مطالعه با توجه به اهمیت نفت در اقتصاد ایران، اثرات بلندمدت و کوتاهمدت ناشی از تکانههای نفت بر متغیرهای تولید ناخالص داخلی حقیقی، نقدینگی و تورم با استفاده از مدل تصحیح خطای برداری و علیت گرنجر به صورت فصلی طی دوره 1369 تا 1395 بررسی شد. نتایج مدل متقارن حاکی است تأثیر شوک قیمت نفت بر تولید ناخالص داخلی حقیقی و نقدینگی مثبت بوده است اما تأثیرش بر تورم منفی است. نتایج مدل نامتقارن نشان میدهند تأثیر شوک مثبت قیمت نفت بر تولید ناخالص داخلی حقیقی، تورم و نقدینگی به ترتیب مثبت، منفی و مثبت بوده است و تأثیر شوک منفی قیمت نفت بر تولید ناخالص داخلی حقیقی، تورم و نقدینگی به ترتیب منفی، مثبت و منفی است. اما اندازه تأثیر شوکهای مثبت قیمت نفت بر تولید ناخالص داخلی حقیقی، تورم و نقدینگی در بلندمدت به مراتب بیشتر، کمتر و بیشتر از شوکهای منفی قیمت نفت است. تأثیر شوکهای مثبت و منفی بر متغیرها نامتقارن است. بنابراین واکنش متغیرها به شوکهای مثبت و منفی در جهتهای مخالف هم، اما همراه با مقادیر متفاوت است. با توجه به تأثیرگذاری نامتقارن شوکهای قیمت نفت بر متغیرهای اقتصاد کلان، توصیه میشود دولت به مرور زمان وابستگی بودجه عمومی به نفت را کاهش دهد تا از این طریق تأثیرگذاری شوکهای نفتی بر هزینههای دولت را از بین ببرد یا اگر نمیتواند این وابستگی را از بین ببرد، تلاش کند مدیریت صحیحی بر درآمدهای نفتی (در قالب بودجه و انضباط بودجهای و مالی) و منابع صندوق توسعه ملی داشته باشد تا آثار سوء آنها به حداقل برسد.طبقهبندی : Q40, Q43, C22
Considering the importance of oil in Iran’s economy, in this paper, the long- and short-term effects of oil shocks on the real Gross Domestic Product (GDP), liquidity, and inflation are investigated using the Vector Error Correction Model (VECM) and Granger causality during 1990 to 2017. The results of the symmetric model indicate that the effect of the oil shock on real GDP and liquidity is positive, but its effect on inflation is negative. The results of the asymmetric model show that the effects of positive oil price shock on real GDP, inflation, and liquidity are positive, negative, and positive, respectively. Also, the negative impacts of oil price on real GDP, inflation, and liquidity are negative, positive, and negative, respectively. However, the effects of positive oil shocks on real GDP, inflation, and liquidity in the long-run are respectively more, less, and more compared to those effects by the negative oil shocks. The effect of positive and negative shocks on the variables is asymmetric, which means that the response of the variables to positive and negative shocks is in opposite directions, but with different values. Given the asymmetric effects of oil price shocks on macroeconomic variables, it is recommended that the government, over time, reduces the budget’s dependence on oil to eliminate the impact of oil shocks on government spending. If the government cannot eliminate the dependence, it should try to have the right management over oil revenues (in the budget, financial discipline) and national development fund sources to minimize their harmful effects. JEL Classification: Q40, Q43, C22
https://www.jmsp.ir/article_66429_385a6157ebb9ea9278e0d038d0b5f63d.pdf
قیمت نفت
اقتصاد کلان
اثرات نامتقارن
کوتاهمدت و بلندمدت
Oil Price
Macroeconomic
asymmetric effects
Short Run and Long Run